۱۱ پاسخ

تورو خدا اشتباه من و نکنید فاصله بچه هام هر ۳ تاشون ۴ سال ۴ ساله ب حدی اذیت میکنن قلبم گشاد شده جنون گرفتم یکی بستتونه میخواین چکار ..... باید مغزت و قلبت از آهن باشه تحمل داشته باشی

ن عزیزم از این اشتباها نکن، اول اینکه بهترین فاصله سنی۳/۴ساله
بعدم بچه تا شیرشو بخوره و اضطراب جداییش دورش بگذره و یکم عقل سرش بیاد ک حداقل نشینه رو بچه خفش کنه همون سه چهارساله
بعدم قطعاااااا کمک دست دارن حداقلش ی شوهر تمام قد کمک کن دارن

منم ازهمون روزاول تا ب الان خودمم تک وتنها واقا خیلی خیلی خسته شدم اصلا نمیشه ب بچه دوم فکرکرد

بچه های من ۷ سال با هم فاصله سنی دارن اینجوری به نظرم خیلی خوبه بچه بزرگم به من کاری نداره همه کاراشو می‌تونه خودش انجام بده

بخدا گول این حرفارو نخورین بچه هاش تمیز خونش تمیزه بقران زندگیم برق میزنه بچه هام از تمیزی و خوبی زبان زد فامیل هستن خودم و خوب جلوه میدم ولی از درون استخونام پوکیدن قلبم گشاد شده از درد دست و پا شب تا صب ناله میکنم ..... گول تمیزی زندگی کسی و نخورین بگین بچه زیاد داره تمیزه کاری نیست بزار منم بچه بیارم

اونا نظر کرده خدان اونا خانواده خودشون هستن خانواده شوهر هستن هیچ کدوم اونام نباشن ی شوهر خوب دارن ک کمک می‌کنه شوهر من میبینم بچه همش باید تو بغلم باشه ها ب زور شاملو نهار آماده میکنم بازم دست نمیزنه ب چیزی تازه می‌ریزه بهم میاد خونه میگم خوبه اومد الان بچه رو میگیره من ظرفارو می‌شورم خونه رو مرتب میکنم ی چیزی هم برا فردا درست میکنم ای دل غافل از در میاد می‌ریزه میپاشه تازه میگم خب غذا تو خوردی بچه رو نگه دار تا ظرفارو بشورم میگه ای بابا دلت خوشه من خسته ام میگم ببخشیدا منم خسته ام تازه ن نهاری ن شامی هم نخوردم بازم باید سرپا باشم شبم ک خواب ندارم با بچه میگه تو خوبه زیر کولری گفتم با این حساب تو بگو من آدم نیستم ک ن غذا بخورم ن حموم برم ن آرایشگاه برم بیرون برم فقط ی کلفتم برا تو بچت واقعا لعنت ب پدر و مادری ک اینجور آدمایی رو تربیت کردن ک هیچی یادشون ندادن

والله من ۱هفته خونه ما بود بعدم رف خودم تنها بودم ارایشگاه و واکسنم خودم تنها بودم خانواده شوهرمم همشون سرکارن

به هیچ جا وصل نیستن فقط روش های پیشگیری رو بلد نیستن یکی میگه طبیعی پیشگیری کردم باردارم یکی میگه اورژانسی خوردم باردارم اسنا روش نیست .من این ماه دخترم بستری شد تو حال خودم نبود وقت پریودی تو بیمارستان بودم یادم رفت قرص شروع کنم نخوردم این ماه منتظرم پریود شم بسته دیگه شروع کنم خیلی میترسم ولی اینا کارشونو میکنن بعد یه اورژانسی میخورن میگن پیشگیری کردیم

خواهر زن داداشم چهارتا بچه داره
وقتی بچه ی اولی یک سال و نیم داشته دومی دنیا اومده، وقتی دومی۳سال داشته سومی دنیا اومده وقتی سومی یک سال و نیم داشته چهارمی دنیا اومده
بچه ها همیشه تروتمیز و ترگل ورگل، خونه زندگیش همیشه برق میزنه خودشم ریلکس و خوب

مادر زنه از صبح ساعت ۶میره خونه دخترش، بچه هاشو اماده میکنه میبره مدرسه برمیگرده باهم صبحانه میخورن و خونه رو تمیز کنن و خلاصه مامانه تا ساعت۱ظهر اونجاس، ساعت ۴دختره میره خونه مامانش تا ساعت۱۱شب
شوهرشم دوشیفت سرکاره ولی صبح ها میخواد بره سرکار ظرفارو میشوره

نه منکه تک و تنها بای شوهری ک نه تنها تمیز نمیکنه تازه بهمم میریزه😂

اگه بچه ات آروم باشه سخت نیست زیاد من خوبه دخترم زیاد اذیتم نمیکنه کمکی م ندارم چون مادرم شاغلع روزی نیم ساعت میاد یه سر میزنه می‌ره

اینجوری به بچه بزرگه خیلی ظلم میشه

سوال های مرتبط

مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۱۳ ماهگی
مامانا من بعد اینکه از سر کار میام
بچه هام فقط نگام میکنن لبخند میزنن و شاید دوباره مشغول بازی شن
اصلا سمتم نمیان یا گریه نمیکنن یا بی قراری
قبلا که نمی‌رفتم سر کار و همسرم از بیرون میومد همش می‌رفتن سمتش حتی پسرم تا دم در دسشویی می‌ره میشینه گریه می‌کنه
اما خب چرا برا من اینجوری نیستن ؟! همش فکر میکردم من براشون تکراری شدم برا همین نسبت به همسرم اینجوری هستن اما الان که میرم سرکار برمی‌گردم کاملا عادی هستن ..‌اماذخب بقیه وقت ها که خونه ام خوبن باهام هی میان سمتم..‌ خودم از سر کار میام خیلی دلتنگشوننچم حتی امروز خودم اومدم سمتشون بغلشون کنم اونا نمیومدن سمتم..با اینکه خیلی بهشون محبت میکنم دائم بغل و بوس و نوازش ...رفتم سمت پسرم دست دراز کردم سمتش همش مادرشوهر رو نگا میکرد حتی بغلم هم نیومد.خیلب ناراحت شدم تو دلم آخه من بچه خیلی دوس دارم از اول هم عاشق بچه بودم فک میکردم بچه ها مانسون رو باید بیشتر دوست داشته باشن اما خب الان میبینم بچه هام انگار نسبت بهم زیاد گرم نیستن .... برا شما هم اینجوریه ؟؟