باز معاینه کردن و تقریبا فول شده بودم ، اینم بگم که میتونم قسم بخورم مزخرف ترین و اعصاب خورد کن ترین مرحله زاییدن به روش طبیعی اون نوارسنجی هست که دور شکم میبندن که صدا قلب بچه رو بشنون که یوقت کم نشه .
تخت زایمان به شدت مرخرف و مسخره ، یه تخته نصفه که به زور باید میرفتی بالاش تازه نمیتونستی هم پهلو بشی ، هی هم مگفتن بچرخ ، راست شو ، بخواب ، بچرخ .........
نزدیکای ساعت ۱۲ بود که قشنگ قشنگ فول شدم و دهانه رحم ۸، ۹ سانتی باز بود و دکتر و دوسه تا پرستار بالا سرم بودن .
سرتونو درد نیارم ساعت ۱۲ ظهر دهانه ذحمم کامل باز شده بود ولی من ساعت ۶ بعد از ظهر زایمان کردم ‌، تازع اینقدر هم ورزش و ماساژ و اینا داده بودم که نگووووو

بچه داری انقد خستمون کرده دیگه حاضر نیستیم یاد سختی های زایمان بکنیم

وایییییییییییییییییییی داستاننننننن زایمان اونم بعد پنج ماهگی بچت بیخیالللللل باااااباااااااااا

وای اره والا واقعا مزخرف بود به من که امپول فشارزده بودن دردمیکشیدم دادمیزدن سرم که جیغ نکش تکون نخور میخواییم صدایی قلب بچه رو بشنویم یعنی مردمو زنده شدم

دردم گرفت😐😂

وای اون نوارسنجه کوفتی خیلی بده

من تازه سزارین شدم و فقط از بچه دار شدن از زایمان و بیمارستان متنفرم😐