۵ پاسخ

دوست عزیز گفتگوی شخصی چک کنید

دختر منم همین بودددد دقیقا تازه یه شب منو ندیده بود با گریه زنگ زده بود نینی نمیخوام بیااا نینیو بزار بیمارستان بیا بهم میگففت دخترمو اوردن بچرو دید زیاد تمایلی نشون نداد برعکس ب من چسبیده بود گریه میکرد بعد ک رفت فرداش اومد بچرو بغل کرد
بعد دوروز اومدم خونه با بجه کم کم مهربانتر شد الان ک خونه خودمم خیلی حواسش هست و خیلی مراقبه

از همین الان چند ساعتی رو بزار خونه مامانت برو جایی

منم بچم ۱۹ ۱۸ ماهشه
ولی واقعا سخته دوتا بچه پشت سرهم
خدا پشت و پناه همه بچه ها باشه

بایدسعی کنی به شوهرت عادتش بدی نه مامانت ک اون چندروز شوهرت پیشش باشه و حتی بعد زایمان سرشوگرم کنه
شبا بگو بغلش کنه وقت خواب وقت بیشتری براش بزاره حتی گاهی اوقات دوتایی بدون شمایبرشی پارک بازی کنه براش خوراکی بخره تنها باهاش وقت بگذرونه ک این چند هفته یکم بیشتر بهش وابسته بشه

دچار اضطراب جداییه،باید بیشتر بغلش کنی بهش محبت کنی ،نازشو بکشی که از اضطرابش کم بشه
بهش توجه کن و بفهمون که کنارشی همیشه و هواشو داری

سوال های مرتبط