دوستانی که سگ دارن یا تجربه دارن لطفا کمک کنم.امشب دوستم تو باغ شون سگ داشتن گفت اصلا گاز نمی گیره و بچه ی منو که دیده بود همه ش بالا پایین می پرید و باهاش بازی می کرد هی میومد پاهاشو بو می کرد منم خیلی می ترسیدم اولش همه ش تو اتاق بودم چون بزرگ بود.اخر سر نزدیک اومدن یهو اومد هی بازی کنهسرشو مرد سریع زیر لباس پسرم و نمی دونم با دستاش یا با دهنش شکم پسرم سه تا رد قرمز افتاد.هی نگاه کردم ببینم چنگ زده ویه؟؟خیییلی ترسیدم.دوستم گفت یک ما ولکسناشو میزنم و از بچگی پیش ما بوده و از این حرفا اما من خیلی ترسیدم.اومدم خونه اون ردهای قرمز خیلی کم رنگ شدن اما بردمش سریع حمام با آب و صابون شستم.به ۱۱۵ هم زنگ زدم گفت خون میاد گفتم نه انگار رد دوتا خط مونده ولی کم رنگه شاید حتی نشه به اون صورت هم یکی خراش جدیده.گفت فردا برای اطمینان باز ببر بهداشت ولی فکر نکنم مهم باشه.خوابم نمی بره از استرس.کسی می تونن کمک کنه.اینک عکسش

تصویر
۸ پاسخ

نه چیزی نیست نگران نباش ولی میخوای مطمعن واروم بشی بهداشت سربزن

سلام صبح ببر بهداشت نگران نباش

بچه فامیل ما گاز گرفت با اینکه هون نیومد برد واکسن هاریزد به بچش حالا فردا ببر بهداشت ببین چی میگه

گلم هیچی نیست ما سگ داریم وقتی بچه بودم خودمو گاز گرفت سگ همسایه مون البته هیچی نشدم شکر خدا دکترم نرفتم

فردا ببرش بهداشت حتما سرسری نگیر احتمالا واکسن میزنن

چیزی نیست عزیزم
منم خانوادم هر خانواده سگ دارن
اگه واکسینه اس هیچ نگرانی نداره
سگ خونه بابام سرشو کنار سر لونا میذاشت میخوابید
یا الان خودشو میندازه روش وقتی دیگه خیلی اذیت میکنه تا ساکتش کنه
شده لونا دستشو تو دهنش ببره زخم بشه و بازم هیچی نشده

ماها انقد نبودیم تو این محیطا از همه چی میترسیم اون بچه ای تو روستا زندگی میکنه روزی صد بار از این بدترا براش پیش میاد از بچهای شهر هم سالم ترن

نه فکر نمیکنم چیز مهمی باشه اصلا نگران نباش

سوال های مرتبط

مامان آرتا مامان آرتا ۳ سالگی
سلام مامانا
پسرم اصلا لجباز نیست من تاحالا ندیدم بخاطر یه چیز تایم طولانی گریه کنه اما دیشب از خواب بیدار شد هی بیدارم میکرد که بغلش کنم تکونش بدم ۳ بار هی بیدارم کرد منم انجام دادم سر چهار بار بهش گفت چرا نمیخوابی من خسته شدم بیا دراز بکش بغلت میکنم گفت نه جیغ و داد گریه حتی منو میزد یک ساعت گریه کرد منم سر حرفم موندم بغلش نمردم فقط بهش میگفتم دلیل این کارت چیه فقط جیغ میزد منو برای یک بار دیگه تکون بده گفتم ترسیدی میگفت نه بهش آب دادم بازم اصلا کوتاه نیومد منم میگفتم فقط نه اصلا سرش داد نزدم باهاش صحبت میکردم بوسش کردم آخر بعد یک ساعت آقام بغلش کرد صحبت کرد آروم شد خوابید الان امروز تو فکرم چرا اینطوری کرد؟! اصلا سابقه نداشت همون روز ظاهرش رفته بود پیش همسایه م که دوستم هست با بچه ش بازی کرد که دوسال ازش بزرگ‌تره دختره اون حالا میگم نکنه لجبازی از اون یاد گرفته یا اینکه طبیعیه ؟ کار من درست بود که درخواسشتو قبول نکردم چون میخواست با گریه و زدن حرفشو ثابت کنه منم کوتاه نیومدم