آبجیا یکم باهاتون دردودل کنم قضاوتم نمیکنید!😔
از وقتی مادر شدم انقد ذهنم درگیر بچه و سلامتیشه ک آرامش ندارم بخدا اصلا نمیخوام ناشکری کنم و بگم دوسش ندارم‌برعکس هروقت نگاش میکنم خداروشکر میکنم‌ و عاشقشم ولی واقعیت اینه که همزمان با بچه دار شدنم یه خیال راحت شده آرزو
شبا ک میخوابم هی میپرم نگاش میکنم خودتون دیگه مادرید خوب میدونید هرروز دارم دنبال یه عیب و ایراد و مشکل میگردم تو بچم ک غصه بخورم همیشه این ترس و دارم نکنه مامان خوبی نباشم نکنه کافی نباشم برا بچم
خیلی وقته خودمو از یاد بردم شدم کلکسیون درد الانم یه جراحی در پیش دارم که یه مدت نمیتونم بهش شیر بدم خیلی از خودم بدم میاد ک نمیتونم مث قبل کنار بچم باشم انگار تقصیر منه من از اتاق عمل درحد مرگ وحشت داشتم الانم دارم ولی در مقابل نگرانی ک برا بچم داره اون ترسه هیچی نیس
میدونید یوقتایی چه فکری تو سرم میاد؟!
با خودم میگم اصلا چرا بچه اوردم ک انقد زجر بکشم و آرامش و از خودم بگیرم دست خودم نیس یهو میاد تو فکرم و بعدش کلی عذاب وجدان میگیرم خدا منو ببخشه😭😭😭😭😔😔😔😔

۸ پاسخ

عزیزم همه ما همینم دقیقا همه اینایی ک گفتی

عزیزم سعی کن ازش لذت ببری این روزها دیگه برنمیگرده بچه شما که سالمه چرا اینقد غصه میخوری خیلی‌ها بچه هاشون سرطانی عقب مانده هزار درد بی درمون دارن اونا چی بگن گلم خداروشکر کن شاد باش

عزیزم اینا افکارافسردگی بعد زایمانه توروخدا از یه تراپیست کمک بگیر

منم دقیقا همینم حرف دل منو زدی

دقیقا منم دیگه نو شهر دکتری نمونده نرم هر روز با یه بخونه دکترم. حالم بده از این وضعیت همینطور که میگی انگاری دنبال یه مشکلی هستم خودم که کلا فراموش کردم آسم داره این مدت خیلی بدتر شدم نفسم به سختی میکشم🤦🏻‍♀️

عزیزم یکمی توکل بخدا کن و نگران نباش وقتی بچت سالمه دنبال عیب ایراد نباش و فکر خیال نکن
تو ی مادری و الگو بچت به خودت انرژی مثبت بدهص
بچت الان ۳ماهشه شکر خدا اون اوایلش ک باید نگران باشی
بعد شما تنها مادری نیستی ک این شرایط داری
الکی ک نمیخای بری جراحی بشی
با شیر نخوردن بچت برا مدتی هیچی بچت نمیشه اونایی ک شیرشون قطع میشه شیر ندارن شیرخشک میدن نگاه خیلیی زیادن
به هرچی فکر کنی همونه
اگر استرس ناراحتی وارد زندکیت کنه آرامش جاشو کمرنگ میکنه
اگر آرامش وارد زندگیت کنی خوشحالی و شادی رنگ زندکیتو میگیره
ی وقتی خسته میشی کلافه نیاز ب استراحت بیرون داری از همسرت کمک بگیر اگر اطرافیانت هستن از اونا کمک بگیر بچت بذار پیششون
عشق کن و زندگی کن

من فکر میکردم فقط منم که همچین احساساتی دارم هرشب و هر روزم شده استرس از خودم بدم میاد☹

طبیعیه عزیزم ،منم تا دوماه شبا وقتی میخوابید بیدار بودم نگاش میکردم
میترسیدم میگفتم نکنه نتونه نفس بکشه نکنه بالا بیاره خفه شه
الانم وقتی میخوابه تا یک ساعت و خورده ای بیدارم نگاش میکنم تا قشنگ خوابش سنگین بشه
دخترم تی وی دوس داره چند نفر گفتن نزار ببینه و اینا الان عذاب وجدان گرفتم میگم نکنه چیزیش بشه این مدت دیده ،دیروز بردم گوششو سوراخ کردم یکیشو خیلی پایین زده انقدر کلنجار رفتم با خودم غصه خوردم آخر درآوردم یکیشو حالا حالم بده میگم بچم کلی گریه کرد
الان باز باید درد بکشه 😭کلا مادر بودن این شکلیه خودتو فراموش میکنی دیگه

سوال های مرتبط

مامان علیسان وامیرعلی مامان علیسان وامیرعلی ۱۰ ماهگی
سلام خانما شبتون بخیر میخوام یکم دردو دل کنم آرومم کنید توروخدا
پسربزرگم شیر خشکی بود خیلی زود زود سرمامیخوره دلم میخواست پسر کوچیکم فقط شیرمادر بخوره ولی از وقتی دنیا اومده هر بلایی سرخودم آوردم ک شیرم زیاد بشه ولی نمیشه تا ۲ماه ک وزنش نرمال بالا میرفت دکترش میکفت شیرت کافیه ک وزن گرفته یکم امیدوار بودم ولی این ماه وزنش از نمودار اومده پایین دکتر گفت روزی دوبار شیر خشک بده خودمم حس میکنم شیر ندارم باور کنید گاهی فشارم میدم یک قطره نمیاد هرچقدر مک میزنه گریه میکنه هرچیزی ام امتحان کردما ولی تا حالا سینم سفت نشده ک بگم سینم پر شیر شده حالا مشکل من اینه ک الان نزدیک یک ماهه شیر خشک میدادم روزی دوبارالبته سینمم میگرفت ولی امروز سینمو نمیگرفت بزور اونم تو خواب میخورد الان دارم دق میکنم عذاب وجدان دارم ک اگ بچم شیر خشکی بشه چی یعنی تقصیر منه کوتاهی کردم در حق بچم😭😭😭شوهرم میگ تو اگ شیرخشک ندی گناه میکنی بچه گناه داره گرسنه بمونه اصلا فکرشو نکن تو مقصر نیستی ولی اصلا دست خودم نیست 🥺🥺