۲ پاسخ

من چیکو خریدم اصلا خوشم نیومد شما چند گرفتین؟؟

تجربه ی استفاده از این آغوشی رو گذاشتم چون دیدم دوستانی که باردارن و قصد خرید دارن سردرگم هستند

سوال های مرتبط

مامان مهدیار و مهدا🌙 مامان مهدیار و مهدا🌙 ۵ سالگی
ی نکته در مورد علاقه‌مند شدن بچه ها به کتاب
بنظرم نقش مادر خیلی پررنگ تره
مثلا تو خونه ی ما : شوهر من همیشه در حال مطالعس
یعنی امکان نداره اون مبلی که جای همیشگیشه 😬روش ی کتاب نباشه
حتی تو ماشینش یا وقتی قراره بریم ی جایی مهمونی و حس میکنه هم صحبتی نخواهد داشت یا ممکنه حوصلش سربره با خودش ی کتاب میاره 😅
ولی من تو خونه فقط کتابای مهدیار رو واسش میخونم و میبرمش کانون و کتابخونه و هفته ای (یا گاهی یه هفته درمیون) ١٠_15 تا کتاب میگیرم و غیر از اون کتابایی که خودش‌ داره میخونم براش

ولی هیچ وقت اندازه ی الان که منم شروع کردم اوقات فراغتمو کتاب بخونم علاقه نوشن نداده
هم کتابای خودشو مثلا میخونه (الهی قربونش برم 🤩)
هم چند روزه بعد از کلی بررسی فهمیده مفاتیح از همه گنده تره کتابش اونو میذاره پیشش شروع میکنه ورق زدن و مثلا داستان خوندن 😅😅😅😅
الان مثلا من غرق کتاب شده بودم یهو دیدم نیست
رفتم اتاقمون دیدم مفاتیح رو باز کرده داره از روش داستان میخونه 😂😂😂
مامان امیر مامان امیر ۱۵ ماهگی
خانما چقدر به چشم نذر اعتقاد دارید من که با چشم خودم دیدم بچه من وقتی به دنیا اومد ۲ کیلو نیم بوده اصلا نمیشده بغلش کرده من که گفتم میمیره بعد رفتم پیش ی دکتر بنده خدا ادم پیر بوده بهم گفت هرروز بشورش و شیر خودت تقویت کن منم همین کارو کردم و بچه کم کم داشت وزن میگرفت ۴ ماهش شده بردم برای واکشن وزنش بوده ۵ نیم انقدر چاق شده بود که هم پرستار های بهداشت گفتند این همون بچه خلاص همین که اومدم خونه بچه تب کرده حالش خیلی بده شده ۵ شبه بستری شده از همونجا دیگه سعی کردم از خونه کمتر برم بیرون وقتی ۷ ماهش شده رفتم خونه یکی از فامیل ها گفتند ولی چه بچه تپل داری بغلش میکردن بوس اینا دوبار بچه حالش بد شده تا چند روز من کارم بود دکتر رفتند بعد هم گفتم این بچه ش مریضه ی مشکل داره که فقط راه بیمارستان گرفته دیگه از همونجا اصلا بچه رو از خونه بیرون نکردم تا که ۹ ماهش شده بردمش دکتر گفت وزنش خیلی بالا بودم ۱۳ کیلو بوده اینم بگم من بچم از ۴ ماه که بودش شیرخشک رژیم میداد در کنار شیر خودم بعد دکتر گفت شیرت خیلی چرب دیگه به بچه نده که این بچه خیلی چاق شده دیابت میگیره مریضی منم ترسیدم شیر خودمو دیگه ندادم بازم که شیر خشک رژیم میخوره وزنش میره بالا الان بگذریم از این حرف ها دیشب ی بنده خدا اومد خونه من و بچه خودش مینداخت رو سفر خودش غذا میخوره اون از خونه رفته الان بچه هم اسهال به شددت و خون هم هست نمیدونم چیکارکنم 8
مامان هلن مامان هلن ۱۶ ماهگی
مامانا ما بالاخره برگشتیم خونه،بگم از تجربه سفرمون که موقع رفت با قطار رفتیم دخترم قشنگ خوابید و استراحت کرد و موقع بیداری بازی کرد موقع خواب هم انقدر عمیق میخوابید که تو خونه هیچ وقت اونجوری نخوابیده!!
تو مقصد که شهر مشهد بود خیلی گشتم آب معدنی پیدا کنم که به دخترم بدم تا آب به آب نشه اما نبود که نبود مجبور شدم از آب حرم و هتل بهش بدم که خداروشکر مشکلی پیش نیومد!!
از لحاظ گردش من کالسکه نبردم چون بنظرم موقع سوار و پیاده شدن به تاکسی اذیت میکرد بجاش آغوشی بردم که عالی بود و خیلی به کارم اومد!!
اونجاهم چون بیشتر تو هتل نبودیم و بیرون میگشتیم دخترم خسته میشد و تو هتل جوری میخوابید که موقع غذا به زور بیدارش میکردم!!
و اما موقع برگشت که با هواپیما بودیم از مهماندار پرسیدم گفت بهتره بهش شیر بدی هم موقع تیکاف هم موقع فرود که خب دخترم موقع تیک آف شیر خورد و خوابید تا خود تبریز اما موقع فرود درسته سینمو انداختم دهنش بخوره اما انگار تغییر فشار هوا بهش فشار اورد که از خواب ترسید و با ترس بیدار شد یکم گریه کرد اما دوباره بهش شیر دادم و آروم گرفت!!
در کل من به هیچ عنوان تو طول مسافرت اذیت نشدم با بچه و اصلا برام سخت نبود