آنروز رفته بودم بخش زایمان nst بدم. ساعت ۱۱ صبح بود. یه خانمه اومد گفت خیلی درد دارم و دردام منظمه...گفتن از کی درد داری گفت از ۶ صبح ولی فواصلش زیاد بود...دیگه رفتن بستریش کردن و... اومدن پرونده تشکیل بدن، ماما گفت ببریدش لیبر مستقیم فوله🥲😍 من زیر دستگاه بودم صدای گریه نی نیش اومد...کلا فکر کنم ۲۰ دقیقه شد اومدنش تا زایمان...بچه اولش هم بود...اصلا هم جیغ و داد و اینا نداشت...خیلی بامزه بود...خیلی حس خوبی بود. باورم نمیشه انشالله منم تا چند هفته دیگه زایمان میکنم😍😍😍

۱۱ پاسخ

اگه ورزش های لنگی انجام بدین احتمالا خیلی زیاد همینجوری بچمون بدنیا میاد براحتی🥲

اگه آمادگی زایمان داشته باشی واقعا زایمان اون غولی که یه سری ها ساختن نیست انشاالله برای همه راحت باشه

کاش واسه منم همینقد راحت باشه🫠🥲

چند هفته بود؟ اینکه میگی فواصلش زیاد بود ینی چقد چقد بود انقباضاش؟

زایمان فقط آمادگی میخاد همین
منم رسیدم بیمارستان دخترم به دنیا اومد
تاپیک زایمان طبیعی منو بخون

منم وقتی رفتم بیمارستان مثل این خانوم بودم دکتر ۷و نیم اومد بچه یک ربع به ۸ دنیا اومد البته من کلا زیاد جیغ میزنم😅😅😅

خوشبحالش کاش واسه منم راحت باشه

اونجور افراد آستانه تحملشون بالاست و صبورترن و خودشونو اماده کردن برای درد و درداشو تو خونه کشیده و بعد رفته...وقتی زود بری بیمارستان همون محیط و مریضای دیگه آدم رو آژیته میکنه

اخی خوشبحالش

انشاالله تجربه‌ی ماهم این شکلی میشه ب امید خدا

انشالله همه به این راحتی زایمان کنن

مقالات مرتبط

هفته بیست و ششم بارداری
در هفته بیست و ششم بارداری چه می‌گذرد؟ | علائم و توصیه‌ها
شروع درد زایمان
شروع درد زایمان | علائم و اقدامات فوری
درد زایمان در جنین دختر
درد زایمان در جنین دختر چگونه است؟
زایمان دیرتر از موعد
زایمان دیرتر از موعد و علت‌های آن

سوال های مرتبط

مامان ریحانه جانم مامان ریحانه جانم ۸ ماهگی
سلام بچه ها خوبین، من زایمان کردم امروز
بچه هم شکرخدا سالمه ،فقط چون یکماه زودتر بدنیا اومد بردنش nicu.
هنوز باورم نمیشه، از دیشب درد داشتم، دیگه صبح امروز 6 اینا هی منظم تر شد دردا، دیگه به اصله ی 5 دقیقه و 2 دقیقه درد داشتم، اومدم بیمارستان میلاد لاهیجان ،معاینه م کردن، 5 سانت دهانه رحمم باز شده بود بچه توی کانال زایمان بود، طبیعی بدنیا اومد شکرخدا اذیت نشدم زیاد الانم حالم خوبه، رسیدگی شون خیلی خوبه بچه ها، برای دخترم دعا کنین خاله ها 😘♥️
مشاهده ۶۵ پاسخ دیگر
مامان یگانه زهرا🥰 مامان یگانه زهرا🥰 روزهای ابتدایی تولد
دیروز رفتم سنو وزن بچم خیلی پایین بود دکتر گفت بچت خیلی ریزه وزنشم خیلی پایینه چکار کنم از دیروز خاب خوارک ندارم از نگرانی چیزیش نشه یه وقت ۱۴۰۰گرم بود وزنش
کیا مث من بودم بچشون به دنیا اومد سالم بود بعد تا وقت زایمان چقد اضافه کردن
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان گل پسرا،گل دختر مامان گل پسرا،گل دختر ۵ ماهگی
خاطره زایمان :
(قسمت اول)
سلام این خاطره زایمان اولمه گفتم تعریف کنم شاید به درد کسی بخوره و از استرس بعضی ها کم کنه☺

من تو بارداری اولم کلاسای تئوری زایمان رو بیمارستان صارم میرفتم تا ۲۰ هفته بعد از اون هم کلاسای ورزش بارداری و پیش خانم کرباسی رفتم که واقعا عالی بود.😊

از هفته ۳۳ دردای پریودی اومد سراغم و هربار پیش دکتر میرفتم میگفت طبیعی....
گذشت تا ۳۶ هفته و ۶ روز بودم از شب قبلش همون دردای پریودی اومد سراغم
ولی کمی بیشتر بود هم تعداد دفعات هم شدتش ولی اصلا جوری نبود که اذیت بشم یا فکرم پیش زایمان برم
فقط تا صبح نتونستم درست از درد بخوابم.
من وقت دکترم هفته ی بعدش بود اما صبح به شوهرم گفتم نره سرکار که بریم دکتر ویزیت شم.😁
ساعت ۱۲ ظهر رفتیم مطب دکتر و گفتم بین مریض اومدم و تا ساعت ۱:۳۰ معطل شدم.
وقتی رفتم دکتر گفتم دیشب درد داشتم گفت پس بزار معاینه ات کنم😯 منم چون اولین معاینه ام بود و خیلی ترس از معاینه داشتم کلی ترسیدم🤕
اما خداروشکر با کلی ژل معاینه کرد و اصلا درد نداشت 😊
وسط معاینه چشمای دکتر اینجوری شد (😳😳)
گفت الان درد نداری؟ گفتم اصلا از صبح‌درد نداشتم فقط دیشب درد داشتم.
نشست پشت میزش یه نسخه نوشت داد دستم با خنده گفت دختر ۵ سانتی برو بیمارستان تا من بیام 🤒🤒
این جمله رو که شنیدم یه دفعه استرس گرفتم چون اصلا منتظر زایمان نبودم.
دیگه من وسایلمم اماده کرده بودم رفتم خونه یه دوش سریع گرفتم و تند تند وسایلمو جمع کردم و رفتیم سمت بیمارستان
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان امیرسام وآنیسا مامان امیرسام وآنیسا روزهای ابتدایی تولد
ادامه 😍❤️
انقد شلوغ بود بیمارستان یکی گفت چی شده گفتم خیلی درد دارم از ساعت پنج عصر تا حالا که دو ساعت شده درد ولم نمیکنه منظمم هست بخواب می‌خوام معاینه کنم 🤕 معاینه کرد ۳ سانت باز بود گفت بشین تا پرونده تشکیل بدیم بستری کنیم
من نشسته بودم یه گوشه به مامان های نگاه میکردم که هی میومدن و میرفتن باورتون نمیشه اون شب بیمارستان دیگه تخت خالی نداشت بخش زنان خیلی شلوغ بود بعد شیفت عوض شد یکیشون گفت تو چرا اینجا نشستی 😄 گفتم سه سانت بودم معاینه کرد دیدم زد زیر خنده 😐 سه سانت اگه یه سانت بودی ساکت میشستی فلانی اینو معاینه کن ببینم چند سانته 😳 موندم و آخه مگه مجبورم دروغ بگم زنیکه 😁
دوباره معاینه کرد در عرض نیم ساعت شده بودم ۴ سانت
گفت ۴ سانت بازه سریع بستری کنید
دیدم خندید گفت خوب صبوری همه دو سانت جیغ میزنن تعجب کردم هیچی نمیگی
خلاصه تا بیاد پرونده تشکیل بدن برا من ساعت ده شب شد
من تا اون موقعه که بستری بشم تو سالن راه میرفتم و نشستم غذا خوردم واقعا خاطره خوبی بود همه چی سر حوصله بود بعد دیگه ساعت ده بستری شدم دوباره معاینه کردن گفتن عالیه شش سانت بعد ماما خیلی مهربون بود گفت نوک سینه ها تو ماساژ بده تا سریع فول بشی نیازی به سوزن فشار نباشه من با اینکه تو اتاق بودم مامانمم پیشم بود با توپ ورزش میکردم 😂 یعنی بگم ورزش به خدا جوابه خیلی ام جوابه دیگه ترشحاتم شده بود صورتی و قهوه‌ای لزج .و دردم داشت خیلی نزدیک بهم میشد نفس کشیدن سخت بود ولی هر بار که حس میکردم نمیتونم دیگه یکم دراز می‌کشیدم نفس عمیق می‌کشیدم دوباره پامیشدم راه رفتن مامانم با روغن کمرم و ماساژ میداد همه چی خوب بود تا اینکه ساعت ۱۲ شب
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان 🤰مامان رهام مامان 🤰مامان رهام ۶ ماهگی
سلام من صبح خواب دیدم زایمان کردم بچه انقد بامزه و تپل مپل بود داشتم بهش شیر میدادم شیر خیلی زیاد بود خیلی خواب قشنگی بود
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سارا و ستاره مامان سارا و ستاره ۱ ماهگی
مامانا یه سوال دیگه من دخترم بدون درد رفتم زایمان کردم با وجود اینکه ۳ سانت باز شده بود بازم درد نداشتم و چون ۴۰ هفته پرشده بود مجبور بودم زایمان کنم و خیلی اذیت شدم دیروز از دکترم پرسیدم که این هم میشه مثل اولی گفت تجربه من اینو میگه زایمان اول هرجور بوده دومی هم همین میشه شما ها تجربه مشابه دارین که زایمان دوم یه جور دیگه باشه؟؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان رهاجونی😍🥰 مامان رهاجونی😍🥰 ۴ ماهگی
من امشب رفتم دکتر
دکتر معاینم کرد خیلی‌ درد داشت اصلا باورم نمیشه این همه درد برای چی بود؟
من قبلاً معاینه شده بودم کم درد داشت ولی این سری فرق داشت😢😭
دکتر گفت دختر لوس چطور می‌خوای زایمان کنی؟؟؟😐🤔🤔
این قرص رو هم برام نوشت کی از این قرص میخوره؟
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان گل پسرا،گل دختر مامان گل پسرا،گل دختر ۵ ماهگی
خاطره زایمان
(قسمت دوم)
وارد بلوک زایمان شدم نامه دکتر و دادم به مامایی که اونجا بود گفت چند هفته ای گفتم ۳۶ و ۶ گفت پس چرا دکتر نامه بستری داده؟
گفتم چون ۵ سانت بودم ، پرستار گفت زود ممکنه بچه بره تو دستگاه😥
با شنیدن این حرف تمام ارامشی که به دست اورده بودم دوباره از دست دادم همه ی وجودم شد اضطراب و ناراحتی دیگه نفهمیدم چجوری لباسامو عوض کردم.😭
من ساعت ۳ بود که بستری شدم.
خداروشکر اجازه میدادن شوهرم کنارم باشه و بهش گفتم حق نداری از پیشم تکون بخوری😁
درخواست ماما همراه هم کردم که اومد بهم ورزشا رو میگفت و میرفت و من با شوهرم ورزش میکردم🤰🏻
ساعت ۴ و نیم بود که دکترم اومد، ازم پرسید هنوز درد نداری؟ گفتم نه . معاینه کرد گفت بین ۶و۷ای 😕 و از اتاق رفت بیرون
به ماما گفتم میخوام برم وان ، برام وان و آماده کرد و تا ساعت ۵ تو ان بودم. همش فکرم پیش بچه بود که مشکلی براش پیش نیاد به خاطر همین اصلا انرژی ورزش کردن نداشتم.
ساعت ۵ دوباره دکتر اومد معاینه کرد و گفت پیشرفتی نداشتی و بچه بالا به خاطر همین برام امپول فشار وصل کرد.
بهم گفت اگه اپیدورال میخوای الان میتونم برات انجام بدم که گفتم نه.
حدود ۱۰ دقیقه بعد از وصل کردن سرم تازه دردام شروع شد و هی بیشتر و بیشتر میشد 😣
اما هنوز قابل تحمل بود مخصوصا با ورزش و ماساژایی که ماما همراه انجام میداد دردا رفع میشد و یکی از چیزایی که خیلی کمکم میکرد تو دردا تکنیک های تنفس بود که واقعا کمک کننده بود و تسکین دهنده
مامان دریا مامان دریا هفته سی‌وششم بارداری
سلام مامانا. من سر شبی فشارم بدجور افتاد رفتیم بیمارستان.بگین چی شد اونجا؟یه خانومه همزمان با من خیلی عادی و ریلکس اومد داخل،حالش از من خیلی بهتر بود، گفت نشتی کیسه آب داره سریع معاینش کردن داد زدن ست زایمان بیارین مامان فوله ست نوزاد بیارین.وای خدای من باورتون نمیشه خانومه همونجا تو اورژانس زایید هیچ ۵دیقه نشد🥹🥹🥹🥹
خیلی قشنگ بود من زار زار گریه میکردم نی نیشو دیدم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان eliyar مامان eliyar ۲ ماهگی
سلام مامانا بیاین از زایمان طبیعی دومتون بگین چطور بود؟
زمانش از اولی کمتر بود یابیشتر؟
من خیلی استرس گرفتم بااینکه یبار زایمان کردم ولی خیلی میترسم
زایمان اولم ساعت11ونیم ظهر شروع شد دردام ساعت2ونیم رفتم بیمارستان دهانه رحم6سانت بود که دیگه کیسه ابمو پاره کردن وساعت5وربع هم زایمان کردم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ویهان کوچولو 🤰 مامان ویهان کوچولو 🤰 ۴ ماهگی
خانما من تا ساعت 7 عصر خوابیده بودم از صبح هم حالش خوب بود دردی نداشتم عصر از خواب پاشدم یه چای خوردم قبل خواب هم قرص امگا خورده بودم الان یه ساعته زیر شکمم درد میکنه خیلی شدید نیست ولی درد میکنه دیگه بچمم تکون میخوره
مامان فندق مامان فندق ۵ ماهگی
کیا بچشون ۳۶ هفته دنیا اومد ؟؟چن کیلو بود؟؟دستگاه رف؟؟امشب خیلی درد دارم میترسم برا زایمان باشه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آروین مامان آروین ۴ ماهگی
خانم ها اومدم نوار درد دارم ماشالله انقباض ها زیاد بود 🙁🙁خودمم درد دارم میفهمم
بعد ماما اونجا گفت خیلی بتونی تحمل کنی تا ۳۷هفته
پسرم عجله داره بعد دوستم که پرستاره گفت اجازه نده دیگه معاینه کنن اونسری معاینه کردن ۲سانت باز بودم گفت شنبه که نوبت دکتر داری برو معاینه لگن و بعدش آماده بشو برای زایمان
خانم ها دعا کنید تا ۳۷-۳۸تحمل کنم دردهامو چون شکمم شل و سفت میشه همراه با درد
لگن درد و مثانه درد شدید هم دارم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی و آسنا مامان امیرعلی و آسنا ۷ ماهگی
مامانا من۳۴ هفته و۳روزمه دیشب تا صبح هم حرکات بچه زیاد بود هم خیلی انقباض داشتم خیلی نگرانم تاصبح بیدار بودم من زایمان زودرس دارم امروز سونودارم وجای دکترم هم میرم خداکنه مشکلی نباشه دوباره بستری نشم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گل پسرمون 💙🩵 مامان گل پسرمون 💙🩵 روزهای ابتدایی تولد
بچه ها خیلی دوست دارم از تجربه ام تو زایشگاه بیمارستان کمالی بگم ...
چون ازش خیلی بد شنیده بودم ولی خیلی فرق داشتش...
اول از همه 15 تا اتاق خصوصی داشت برای زایمان...
که منم بردن اتاق خصوصی...
اجازه دادن همسرم بیاد پیشم
یه ماما عین پروانه همش دورم می‌چرخید
خیلی تمیز بود
از اتاقش بگم یکم براتون....
خیلی مجهز بود تخت برقی، وان شخصی ، توپ ، سونوگرافی، سرویس و حمام شخصی، تخت همراه . کمد ، دستگاه nst تمام وقت ... و خیلی از چیزایی که نمیدونم چیا بودن ....
واقعا همه چیزش عالی بود ...
این قدر ماما ها مهربون بودن و جالب اینجاس زایمان بدون درد اپیدورال و اسپینال و ماسک گازی هم داشتن و واقعا همه چیزش عالی بود... برعکس تعریفا دنبال الکی زائوندن نیستن من که هفته ام پایین بود و کلی درد داشتم بهم کلی دارو زدن تا بچه دنیا نیاد ...
من زایشگاه بیمارستان کسری هم رفتن واقعا افتضاح بود نگم براتون چهار نفر تو یه اتاق...
مشاهده ۶ پاسخ دیگر