۲۸ پاسخ

بهش بگو من احتیاج ب کمک مادرم دارم توروش وایسا اینجوری بعدا توقع داره هرچی میگه شما گوش یدی شما شوهرت مهم تره یا دل پدر مادرت ؟

خب بهش بگو مامانم بالاخره مادره دوست داره نوه شو ببینه و این حرفا
بگم بیاد؟
یکم ناز کن که قبول کنه این یه دفه تحمل کنه

خب به مادرت بگو با همسرت میری و نیازی نیست بیاد

بش بگوعزیزم مامانم موقع بدنیا بیاد باید بیاد کمکم بگو منو تو هم داریم مامان بابا میشیم بیا خوبی و مهربونی ب بچمون یاد بدیم

به نظر من این بچه ای ک تو شکمته بچه ی شوهرتم هست اولویت اول شوهرته مگر اینکه شوهرت دوست نداشته باشه بیاد

به نظر من هیچ چیز و هیچکس به پدر و مادر نمیشه شوهر جای خودش و داره اما مادر و پدر مهمتراند

بشین صحبت کن اگه حرف و دلخوری شوهرت واقعا عاقلانه است یه جوری که احترام پدر و مادرت حفظ بشه پادرمیونی کن،اگرم واقعا چیز مهمی نیست سفت وایستاد با احترام باهاش حرف بزن،بعدم پدر و مادرتو درجریان بزار بگو بهشون از چی دلخوره،در ضمن اینم بگو بهش احترام دو طرف است و نه تو نه شوهرت مسئول حرف و اشتباهات دیگران نیستید
یاد بگیرید با حرف زدن مسائل حل کنید قهر کردن اصلا شایسته یه آدم نیست

چقد عجیبه

حالا اگه میگفت مادرشوهر میخواد بیاد الان خورده شده بود طفلک

خب همسرش دوس داره خودش بره دیک بچه خودشه مادر بیاد چیکار اصلا

من سونو ۱۸ هفته ک رفتم هم شوهرم بود هم مامانم جفتشون هم باهام اومدن تو اتاق

منکه شوهرم چون کارش جوریه نمیتونه بیاد زیاد دنبالم
وگرنه خیلی دوس داره بیاد همیشه میگه یا با مامان خودت برو یا با مامان من
من با مامان خودم راحت ترم همیشه با اون میرم

و منی که همه سونو هام تنها رفتم🥺مادرم شهرستانه شوهرمم سرکار

حالا داخل نیومد هم همین که همراهت باشه براش قشنگه‌ بالاخره دخترشی

اونم مادره آرزو داره دوس داره بیاد باهات بهش بگو بخاطر تو به شوهرت چیزی نگه اگه مادرت چیزی بهش میگه

سلام عزیزم منم مشکل شمارو دارم کلا شوهرم با خانواده من رفت وآمد نداره خودم میرم خونشون فقط تواین چندسال تحربه شده برام که پشت شوهرم باشم هرچند که حق با پدرومادرم باشه من ی مدت پنهون میکردم که خوشش نمیاد ولی کم کم خودشون متوجه شدن و رفت وآمد نمیکنن الانم میدونن که من وشوهرم تموم دکترا وآزمایشارو میریم بهتر زحمتی برای مادرم درست نمیکنم

ممنون دوستان

بگو هوا گرمه شوهرم‌هست شما را نخاستم اذیت کنم

منم سر این بچه همسرم باهام میاد، مرخصی میگیره هرچی بهش میگم نمیخاد مامانم میاد قبول نمیکنه، سر بچه اولم همه جا فقط مامانم بود، نمیدونم چرا

چقد سخته مابین خانواده شوهرت قرار بگیزی مخصوصا مادر من میمیرم دل اون بشکنه

اصن نمیگفتی آنومالی داری :|

من هرجایی میرم با همسرم میرم خودشم مشتاقه که باهام بیاد بهرحال پدر بچس بایدم باشه بهتره اگه مشکلی دارن بینشون مادرتون نیاد بنظرم

بی طرفانه بخوام بهت خواهرانه توصیه کنم ، این بچه ای که توی شکمته مال شما و همسرته . همون قدر که شما ذوقشو داری ایشون هم همینطورن . با این ذهنیت به قضیه فکر کن مطمئن باش دیگه نگران این نمیشی که مادرت ناراحت میشه یا نه . بذار روز آنومالی هم به خودت خوش بگذره هم همسرت 💕بعد با جواب آنومالی یه شیرینی کوچولو بخر برو خونه مادرت و با خانوادت خوشحالی کن😘باز هر جور صلاح میدونی رفتار کن چون هیچ کدوم از ما توی زندگیتون نیستیم

با مامانت صحبت کن بگو تنها نیستی همسرت هست نگران نباشه، اگه خدایی نکرده ی برخورد بدی پیش بیاد برای شخصیت مامانت خوب نیست، حس بدی میگیره، سعی کن با سیاست رای شو بزنی

البته به همسرتم بگو که میاد مادرت

ببین بگو بهش اخرش که چی الان من زایمان کنم ده روز مامانم باید بیاد مراقبم باشه دست تنها که نمیتونم یه جوری بهش بکو که بالخرع به کمکش احتیاج داری

بگو بیاد وقتی با مادرت هماهنگ کن که بحثی نشه

اره بگو شوهرت دوس داره بیاد باهات دکترم فقط ی همراه راه میده

😶چقد سخته

بنظر من اولویت با همسرت هست، اگر دوست نداره به مادرت نگو بیاد بهرحال وقتی قهرن مادرت هم در جریانه دیگه

سوال های مرتبط