۸ پاسخ

چقدر زندگی سختی داریم ما خانما ..... هوزمون های متغیر ..در متغیرترین حالت ممکن زندکی می کنیم .‌.

اره پریودی میرینه ب ادم

ای جون دامادش کنی

وای منم وقتی پریودمیشم اصلااخلاقم جوری میشه که خودمونمیشناسم خیلی عصبی وپرخاشگرم وبعدش ازکارای خودم وعصبی بودنم به گریه میفتم ودلم برابچه هام میسوزه هرکاریم میکنم نمیتونم خودموکنترل کنم

هدیه خوشگلمممممم

گاهی ادم خسته میشه من خودم گاهی باهاش گریه میکنم میگم چراهمودرک نمیکنیم ولی من تورودوس دارم

برجم ساخت🥲

تصویر

🥲🥲🥲

تصویر

سوال های مرتبط

مامان آرتا مامان آرتا ۳ سالگی
سلام مامانا
پسرم اصلا لجباز نیست من تاحالا ندیدم بخاطر یه چیز تایم طولانی گریه کنه اما دیشب از خواب بیدار شد هی بیدارم میکرد که بغلش کنم تکونش بدم ۳ بار هی بیدارم کرد منم انجام دادم سر چهار بار بهش گفت چرا نمیخوابی من خسته شدم بیا دراز بکش بغلت میکنم گفت نه جیغ و داد گریه حتی منو میزد یک ساعت گریه کرد منم سر حرفم موندم بغلش نمردم فقط بهش میگفتم دلیل این کارت چیه فقط جیغ میزد منو برای یک بار دیگه تکون بده گفتم ترسیدی میگفت نه بهش آب دادم بازم اصلا کوتاه نیومد منم میگفتم فقط نه اصلا سرش داد نزدم باهاش صحبت میکردم بوسش کردم آخر بعد یک ساعت آقام بغلش کرد صحبت کرد آروم شد خوابید الان امروز تو فکرم چرا اینطوری کرد؟! اصلا سابقه نداشت همون روز ظاهرش رفته بود پیش همسایه م که دوستم هست با بچه ش بازی کرد که دوسال ازش بزرگ‌تره دختره اون حالا میگم نکنه لجبازی از اون یاد گرفته یا اینکه طبیعیه ؟ کار من درست بود که درخواسشتو قبول نکردم چون میخواست با گریه و زدن حرفشو ثابت کنه منم کوتاه نیومدم
مامان 🩷زندگیم🩷 مامان 🩷زندگیم🩷 ۳ سالگی
سلام دوستان امروز خدا خیلی به من و دخترم رحم کرد دخترم از خواب که بیدار شد نمیدونم چجوری شد نفسش گرفت انگار میخواست بالا بیاره گیر کرده بود راه نفسشو گرفته بود خرخر میکرد داشتم میمردم انقد زدم پشتش پیشونیشو کشیدم خمش کردم میزدم کمرش میگفتم اگ چیزی گیر کرده خوب بشه ولی خوب نمیشده انقد ترسیده بودم تمام بدنم می‌لرزید بردمش جلو درد مادرشوهرمو از پایین صدا کردم بیرون وایساده بود با همسایه ها انقد جیغ زدم خیلی ترسیده بودم همه ریختن خونمون مادرشوهرم بچمو سرو ته کرد زد پشتش تا بچم خوب شد یعنی داشتم میمردم اگ بچم چیزیش میشد من چه خاکی تو سرم میکردم از اون موقع تا الان همش بغلش می‌کنم و بوسش میکنم خیلی حس بدی بود دیشبم شام نخورد معدش خالی بود هی صبح زود پاشد آب خورد من براش صبحانه آماده کردم هرچی صدا کردم گوش نداد خوابید نیم ساعت بعد اینجوری شد بعد اینم بگم رو شکم خوابیده بود حتما به معدش فشار اومده آره ؟خیلی حال بدی بود هنوزم بهتر نشدم🥺🥺😟😓😓🤥
مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۳ سالگی
خانوما سلام شما که دوتا بچه پشت هم دارین چطور میگذرونین چیکارمیکنین؟ بچه بزرگه اذیت نمیکنه؟ من نباید دومی رو به دنیا می آوردم خیلی اشتباه کردم😔من از عهده نگهداری شون برنمیام،بزرگه با من دشمن شده از وقتی از بیمارستان برگشتم هرچقدر که فکرشو بکنید منو میزنه همش کارای خطرناک میکنه، اصلا نمیذاره برم دسشویی کل روز هم نمیخوابه یعنی صبح که بیدارمیشم میرم دسشویی تا شب که بچه خوابش ببره وگرنه اونقدرپشت درجیغ میزنه وگریه میکنه تا کبودبشه،وقتی به کوچیکه شیرمیدم بدترمیشه کوچیکه هم زردی داشت از طرفی شیررو مک نمیزد مجبورشدم شیرموبگیرم توی شیشه بهش بدم تا زردی ازتنش بره زردی ش خوب شد ولی وزن نگرفته بوددکترشیرخشک کمکی نوشت گفت هرسه ساعت یه پیمانه بده که فقط ته دلشو بگیره وشیرت خشک نشه ولی گشنه میمونه گریه میکنه مجبوری دوپیمانه میدم الان یه هفته ست شیرخشک وشیرخودمو باهم دادم تا دوروز پیش اونقدرشیرداشتم که سینه هاوبازوهام دردداشت هرروزتب میکردم بچه هم نمیخوردمیگرفتم میریختم توی شیشه آب خالی بود ولی الان کاملا خالی شده اصلا انگارشیرندارم،دکترمیگه چون وزن نمیگیره وگریه میکنه باید شیرخشکو ادامه بدی ولی دفعات رو چندروز بعدکمترکنی بیشترشیرخودتوبدی خودمم دوست دارم شبا قبل خواب شیرخشک بدم ولی نمیخوادشیرخودمو ول کنه ، دوسه روزه بچه رو میذارم زیرسینه،با قطره چکان شیرخشک میریزم کناردهنش، بازم گریه میکنه
مامان M&N مامان M&N ۱۵ ماهگی
ای خدا دلم گرفته طاقتم دیگه تموم شد ۵ ماه گذشت و مرور زمان دردی از من دوا نکرد خیلی دلتنگ پسرمم قد ....دنیااااا .از وقتی رفته چشام پر اَشک تا به یادش میوفتم از خاطراتش میگم تا موسیقی غمگین گوش میدم
انگار افسردگی گرفتم حال و حوصله هیچ چیز و هیچ کس و ندارم عصابم ضعیف شده زود عصبی میشم دارم دیونه میشم .
سر مزارش میرم ازش خواهش میکنم که مامان خیلی دلتنگته تو رو خداتو روبه جون مامانی بیاااا به خوابم یه دل سیر ببینمت شاید یکم آروم بشم .
شبا آیت الکرسی میخونم از خدا میخوام التماس میکنم اما انگار نه انگار
از وقتی که رفته دوبار خوابش و دیدم که بهم زل زده نگاهم میکنه
کاش آخرین بار محکم تر بغلش می کردم آخه فکر می کردم بازدوباره میتونم ببینمت ......نمیدونستم که دیگه هیچوقت نمیبینمت.
چقدر دلم هواش رو کرده .
خدایا به ظاهر همه چی خوبه ولی همه چیز به ظاهر نیس قربونت برم خودت از باطنمون خبر داری خودت یکاریش کن ......😭😭😭
امیرعلی چشم مروارید من چه آروم و بی صداااا خوابیده. 💔🖤😢