سلام خانوما من دو‌روز پیش سزارین شدم و خداروشکر دخترم و من حالمون خوبه فقط یکم دخترم ریز به دنیا اومده که ایشالا درست میشه اونم و اگر تجربه خودم رو بگم اصلا اتاق عمل خیلی راحته اصلا ادم هیچی نمیفهمه من حتی سوندم رو بعد از بیحسی بهم زدن هیچی نفهمیدم ولی برای من بعد از ریکاوری دیدن هنوز خونریزی دارم و شکمم رو فشار دادن که توی تمام عمرم همچین دردی رو تجربه نکرده بودم ،اگر فشار رو تو همون ریکاوری که حس نداشتم انجام میدادن شاید اینهمه سخت نبود،در کل برای راه رفتن هم برای من سخت نشد چون شیافو مسکن ها نمیذارن زیاد درد بکشی
در کل تجربه ام از سزارین خوب بود به شرطی که اون فشار دادن شکم تو اتاق عمل یا قبل از برگشت حس به پاهاتو باشه
من بیمارستان گاندی بودم کادر مهربونی دارن حتی کادر اتاق عملشون،ولی ظاهر اتاق هاشون و جنس تخت هاشون افتضاح بود یعنی یه روز بیشتر میموندم پشتم تاول میزد بس که سفت بود تخته،در کل گاندی دیگه انتخاب من نمیتونه باشه

۶ پاسخ

سلام عزیزم.هزینه زایمانتون توی بیمارستان گاندی چقدر شد؟ و اینکه دکتر امیری هزینه جداگانه هم گرفت ازتون؟ آخه من هم گاندی با دکتر امیری زایمان دارم میخواستم هزینه ها رو بدونم

برا منم سزارین خیلی تحربه خوبی بود.سوند اصلا نزاشتن کلا.و شکمم فکر کنم اتاق عمل فشار دادن چیزی نفهمیدم.حتی بعد عمل هم خون ریزیم خیلی کم بود

به سلامتی ، برای بچت شیر اینفترینی عالیه البته باز میخوای با دکتر مشورت کن ولی شیر اینفترینی خیلی خوبه

سلام مامانا ۳۸ هفته زایمان طبیعی انجام میدن با آمپول زور و القا؟آخه خونریزی دارم و دیگه تحمل ندارم و میترسم دوباره لکه بینی داشته باشم

به سلامتی انشالله بیمارستان گاندی مگه آتیش نگرفته بود

من شکمم رو تو اتاق عمل فشار دادن

سوال های مرتبط

مامان بارانا مامان بارانا ۴ ماهگی
تجربه سزارین بیمارستان نیکان.

۵ روز پیش ۳۸ هفته سزارین شدم و صبح رفتم بیمارستان کارای بستری رو انجام دادیم و بعدش از همسرم جدا شدم رفتم لباس پوشیدم و یه تست ان اس تی ازم گرفتن و بعد انژوکت و سرم رو وصل کردن و بردنم اتاق عمل.
اتاق عمل بی حسم کردن ولی چون خیلی استرس و ترس داشتم بیهوشم کردن و بچمو تو اتاق عمل ندیدم . وقتی بیدار شدم ریکاوری بودم که ماما اومد بالا سرم و پسرم رو گذاشت تماس پوستی برقرار کردیم
و بعدش پسرمو بردن چکاب کنن و اومدن واسه فشار رحم
از این قسمت فشار رحم خیلی میترسیدم که تو ریکاوری ۳ بار فشارم دادن درد خیلی بدی داشت. ولی تحمل کردم. ماما گفت بخاطر خودت باید انجام بدیم. دکترمم تو اتاق عمل فشار داد ولی بازم ریکاوری تکرار کردن.
تقریبا ۲ ساعت ریکاوری بودم بعد بردنم بخش.
حالم خوب بود و درد با شیاف قابل کنترل بود کاملا‌
برای من اولین راه رفتن اونقدری سخت نبود و در کل زیاد راه رفتم چون میگن بهتر میشی هرجی بیشتر راه بری.
و در کل همه دردا قابل کنترل بود با دیدن نی نی همه چی یادم رفت
مامان بچک مامان بچک ۴ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان اورهان 👼🏼💙 مامان اورهان 👼🏼💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من ( سزارین ) پارت چهار
که لحظه شیرینی بود و به همه مانانای باردا و همه کسایی که بچه دار نمیشن از ته قلبم آرزو میکنم ، و بچه رو دادن بیرون و منو بردن ریکاوری و چون هنوز بیحسی داشتم اومدن شکممو تمیز کردن که من به شدت نگران اینم بود زیاد نفهمیدم فقط چون از زیر دلم داشتن فشار میدادن اون اذیتم میکرد که از اونجا به بعد دردام شروع شد که با شیاف کاملا قابل کنترل بود سخت تمرین بخشش فقط راه رفتن و بلند شدن بود ولی تجربه من این بود که هر چقدر که میتونید راه برید چقدر بیشتر راه برید همون قدر زود بهتر میشد چون یه نفرم با من سزارین شده بود من با کلی درد راه میرفتم ولی بعد راه رفتن بهتر میشدم من چهار بار پیاده شده بودم اون فقط یه بار و تا صبح کلی درد کشید و این که منتظر شیاف نباشین که هر هشت ساعت یه بار بیمارستان بده خودتون هر کجا که دردتون گرفت یدونه استفاده کنید خیلی کمک بود و من متاسفانه همون سر دردی که تو اتاق داشتم بعد از سه روز بازم همچنان دارم و این به شدت اذیتم می‌کنه درسته همینقدر سخت بود ولی بازم خدارو شکر که بچمو تونستم صحیح و سالم بغل بگیرم و برای شما هم این حس رو آرزو میکنم
مامان 🩷 نیهان 🩷 مامان 🩷 نیهان 🩷 ۲ ماهگی
ادامه تجربه زایمان🤭
من روز قبلش رفته بودم سونو و دخترم هنوز بریچ بود تو بیمارستان چند بار معاینه کردن و سونو کردن دیدن آره بریچه امروز تو بیمارستان کلا ۴ تا سزارینی بود من ساعت ۱۰ و نیم رفتم زایشگاه دیگه تا نوبتم بشه و معاینم کنن شد ۱۲ ظهر تو اتاق عمل بهم بی حسی زدن که سریع پاهام داغ شد اصلا هیچی حس نمی‌کردم تو سرمم هم به چیزی زدن که گیج شدم تو خواب و بیداری بودم و هیچی متوجه نمی شدم حتی نفهمیدم کی زایمانم تموم شده اونجا دخترم و نشونم ندادن بردنم ریکاوری نیم ساعت شایدم بیشتر اونجا بودم مدام چکم می کردن وای من و یه لرزی گرفته بود انگار سرما تو عمق استخونم بودم ، اومدن شکمم و فشار دادن که چون بی حس بودم هیچی نفهمیدم سه بار فشار دادن تو ریکاوری بعد بردنم تو بخش تو اتاق اونجا دخترم و نشونم دادن 🥹🥹🥹🥹 یه بار دیگم شکمم و فشار دادن که چون بی حسی ها رفته بود واقعا درد داشت اما الان خداروشکر من و دخترم خوبیم هر ۴ ساعت هم شیاف میزنم واقعا جوابه و درد بخیه ها مثل پریودیه و قابل تحمله مدام راه میرم گردنم خیلی درد گرفته بود گفتن راه بری خوب میشی که بله خوب شد ، تجربه سزارین خوب بود اصلا اینطور که اطرافیان بد تعریف میکردن نبود فقط مشکل اینجاست شیر کم داری تا چند روز اول من اینقدر سینه هام و ماساژ دادم تا یکم شیر بیاد 🥲 دیگه از بیمارستان هم بگم واقع بیمارستان تمیز و خوبیه پرستاراش همه مهربونن و خانم دکتر زهرا موهبتی من و سزارین کرد فقط دانشجو داره که اونا فقط نگاه میکنن معاینه با دکتر با ماما هست دانشجو ها کمک حالن و نوار قلب میگیرن و بقیه کارا
مامان گیسو مامان گیسو ۳ ماهگی
پارت ۲

خدا خیرش بده خیلی دکترمهربونی بود
خلاصه من این شش تا قرص رو از ۸ صبح که رفتم بیمارستان تا ۸ صبح فرداش هی خوردم و اصلا اثری ندیدم دیگه ۸ صبح منو بردن اتاق عمل و سزارین شدم و دخترم ۸ و ۱۶ دقیقه به دنیا اومد❤️ من انگار مجبور شدم دو شب بیمارستان بمونم ولی کارکنان و دکترای بیمارستان سینا خیلی خوب بودن و این باعث میشد من کمتر اذیت بشم در مورد سزارینم به من بیحسی به کمرم زدن و وقتی دراز کشیدم انگار کپسول اکسیژنی که تو صورتم گزاشتن خواب آور بود و من خوابیدم بعدم که دوساعت تو ریکاوری بودم ولی برای من انگار دو دقیقه بود چون چیزی نفهمیدم بعدم اومدم تو بخش و مامانم و همسرم و بچم دیدم فقط تنها سختی سزارین همین فشار دادن شکم بعد عمل هست که یکی دوبار اول چون بیحسی هنوز هست چیزی نمیفهمی ولی دو بار بعدش خیلی دردناک و عذاب آوره چون دیگه بیحسی نداری
بعدازظهر هم که شد ماما اومد رو سرم و ازم خواست که از تخت بلندبشم و برم سرویس این قسمت سزارینم خیلی سخته ولی نه سخت تر از فشار دادن شکم چون از تخت بلندمیشی حس کشیدگی بخیه هات اذیت میکنه
بعدم که بیای خونه استراحت کنی زود خوب میشی من بعد ۸ روز بخیه هام کشیدم و خداروشکر خوبم و کم کم برگشتم به روال زندگیم🌹😍