تجربه زایمان 2
دکتر اومد بالا سرم و گفت دوباره آمپول فشار بزنید پیشرفت کنه و رحمش بازتر شه. دوباره ضربان قلب بچه افت شدید پیدا کرد و من به زور تنفسای تند و عمیق سعی میکردم بچه به روال عادیش برگرده ولی فایده نداشت. دوباره سریع سرمو قطع کردن. دکتر دستشو برد تو لگن و شروع کرد به تحریک کردن و چک کردنش. کلی ازم خون اومد ولی گفت تو بیشتر از این رحمت باز نمیشه. برای بچه خطرناکه. سرش خیلی خوب اومده بود پایین ولی دهانه رحمم سفت بود و به این راحتیا باز نمیشد. دیگه ساعت 5 و نیم تصمیم گرفتن منو ببرن اتاق عمل و سزارین شدم.بچه ها خواهر من زایمان طبیعی خیلی راحتی داشت ولی برای من طبیعی خیلی دردناک بود.هرکسی بدنش یه توانایی داره و زایمان هردونوعش واقعا سخته. من درد هردورو کشیدم🥲ولی در نهایت خوشحالم که دخترم به سلامت به دنیا اومد. ایشالا همتون به سلامتی و راحتی زایمان کنید

۶ پاسخ

ای خدا عزیزدلم خدا بهت سلامتی بده خداروشکر که بسلامتی بچتو بغل گرفتی
فک کردم اونایی که تهدید به زایمان زودرسن زود میزان نگو که ربطی نداره🥲🥲

وای عزیزم.. متاسفانه طبیعی یکی از بدیاش همینه که درد هردو زایمان رو ممکنه بکشی 😑..

قدمش مبارک باشه❤️❤️

ورزش و کپسول گل مغربی استفاده میکردی؟؟

مبارکت باشه عزیزم ، منم دقیقا شرایط تورو داشتم خودم دلم میخواست طبیعی زایمان کنم ۲۴ ساعت بستری شدم بیمارستان ولی دهانه رحمم دو سانت بیشتر باز نشد آخر مجبور شدن سزارین کنن من و درد هردو رو کشیدم واقعا درکت میکنم چه شرایط سختی داشتی و چه دردی کشیدی

عزیزم مبارک باشه

مقالات مرتبط

حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
علت خونریزی بعد از زایمان
علت خونریزی بعد از زایمان | علت خونریزی بعد از چهل روز زای...

سوال های مرتبط

مامان علیسان کوچولو❤️ مامان علیسان کوچولو❤️ روزهای ابتدایی تولد
منم زایمان کردم خداروشکر بعد از سه روز درد طبیعی به زور امپول فشار و قرص 😩 دیشب ده سانت باز شدم ۲۶ ساعت درد کشیدم تا دهانه رحم باز شد ولی لحظه سر پسرم قشنگ اومد بیرون قلبش افت کرد سریع بردنم سزارین شدم چون بند ناف پیچیده بود تو‌ گردنش ولی سرش قشنگ اومد بیرون
ولی من خیلی درد طبیعی کشیدم دم اخری سز شدم درد سزراینم بکشم
بازم خداروشکر بچم چیزیش نشد
مشاهده ۲۸ پاسخ دیگر
مامان دختر باباش مامان دختر باباش ۲ ماهگی
سلام من دیشب رفتم برای زایمان طبیعی ولی اورژانسی سزارین شدم خودمو نی نی به آمپول فشار حساسیت نشون دادیم
یهو ضربان قلب دخترم افت کرد
دختر قشنگم به دنیا اومد🥺💕😍 ان شاالله همگی به سلامتی نی نی هاتون رو بغل کنید
خدایا شکرت💚💚
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان النا مامان النا ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من در بیمارستان کسری کرج
قسمت دوم
در نهایت ساعت ۱۱ دکتر رسید و من توی اتاق انتظار زایمان بخش زیادی از درد رو کشیدم
و ساعت ۱۱ و خورده ای منو بردن به اتاق اصلی زایمان
من همراه با دکتر ها تقریبا صبوری کردم و سعی کردم بیشتر نفس بکشم و خودم رو بزنم به کوچه علی چپ
و همچنین موقع زایمان خیلی کم جیغ زدم
بیشتر زور زدم
سه تا زور توی اتاق معمولی زدم
و سه تا زور توی اتاق زایشگاه که با زور آخر بچه خیلی راحت اومد بیرون
و وقتی بچه اومد بیرون واقعا درد ها خیلی کم شد و اون انقباض های وحشتناک قطع شد
دکتر بچه رو گذاشت زیر گردنم
و جفت رو هم از شکمم خارج کرد
دو تا آمپول هم به رحمم زد و شروع کردن به دوختن جای برش

و بعدش هم منو بچه رو منتقل کردن به اتاق بغلی زایشگاه و بعد سه ساعت منو منتقل کردن به بخش
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دخملم 👶 مامان دخملم 👶 ۳ ماهگی
تجربه زایمان
مامانا سلام. اول اینو بگم که مسلما برای همه ما مادرا اول سلامتی بچه اهمیت داره و خیلی سزارین و طبیعی بودن برامون ملاک نیست.
من از اول بارداریم دوست داشتم زایمانم طبیعی باشه. از هفته 36 ست و سخت چسبیم به ورزش چون قبلش احتمال زایمان زودرس داشتم تقربیا فعالیت خاصی نداشتم. دیگه پریشب یعنی 22 مرداد نه ماهم کامل شد و من رفتم بیمارستان برای یه سونو کلی. انقباض داشتم و دو سانت دهانه رحمم باز شده بود. ساعت 8دیگه بستریم کردن و شروع کردن به نوار قلب گرفتن و سرم زدن و اینا... ساعت 10 بود دیدن پیشرفتی نداشتم و هنورز تو همون دو سانتم. دیگه آمپول فشار زدن تو سرمم. کم کم رو ضربان قلب بچه تاثیرگذاشت و افت شدید پیدا کرد. سریع قطعش کردن و گفتن که با دردای خودت پیش بری بهتره. برای بچه خطر داره. منم شروع کردم به ورزش کردن و تنفسای شکمی و هرچی بلد بودم... همش احساس شدید دفع ادرار و مدفوع داشتم.سر بچه خیلی فشار میاورد به لگنم ولی دهانه رحمم همون 2 سانت مونده بود. دیگه ساعت 10 کیسه آبمو زدن پاره کردن به این امید که رحمم دیگه باز شه. دردام دیگه داشت خیلی شدید می‌شد 🫠 بعد دو سه ساعت که من همش راه میرفتم و ورزش میکردم رسیدم به 5 سانت...
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آیگین مامان آیگین ۴ سالگی
سلام نظرتون رو راجب به زایمان طبیعی بگید لطفا زایمان طبیعی من دردناک بود ولی نمیدونم دوباره تصمیم بگیرم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مَهزاد مامان مَهزاد ۹ ماهگی
خب من اومدم با تجربه زایمان‼️‼️‼️
زایمانم اولش طبیعی بود، بخاطر شرایطی که داشتم بستری شدم برای زایمان.
روز یکم اسفند رفتم برای بستری خیلی استرس داشتم و استرس باعث گشنگی من میشد و مسخره بازی کردن من😁😁
مامانم و همسرم کنارم بودن، خیلی استرس داشتن( مامانم و همسرم از اول میگفتن برم زایمان سزارین ولی من میترسیدم 🙈
دکترم نامه بستری داده بود من فکر کردم بستری برای سزارین هستش ولی برای زایمان طبیعی بود.

خلاصه ۷ صبح بستری شدم سروم فشار بهم وصل شد ساعت حدود ۱۰ بود دردام خیلی شدید شد ولی چون با دخترم همش صحبت میکردم حالمو خوب میکرد انرژی خاصی پیدا میکردم ولی همچنان دردم زیاد بود خیلی زیاد.
۱۰ نیم ماما اومد بالا سرم و وضعیت رو چک کرد گفت که میره اتاق زایمان طبیعی رو آماده کنه. و اینکه گفت فول شدم هر وقت احساس زور زدن بهم دست داد صداش کنم.
منم احساس زور داشتم اما زیاد نبود ولی دردام خیلی شدید شده بود.
احساس تهوع بهم دست داد و دستم خورد به صفحه مانیتور که ضربان قلب بچه و انقباض رو نشون میداد. که یهو دیدم ضربان قلبش اومد روی ۱۱۹ بعد ۱۱۰ بعد ۹۰ بعدش شد ۸۰ بعد ۷۰ یهو صفحه قطع شد کلا ضربان صفر شد، زبونم بند اومده بود نمیتونستم داد بزنم، دوباره ضربان اومد ولی ۵۰ بود انگار انرژی گرفتم و با صدای بلند داد زدم گفتم بیایید کمک
همون لحظه دو تا پرستار و یدونه ماما بدو بدو اومدن اتاقم گفتم قلبش نمیزنه ماما فورا زنگ زد به دکترم که طبقه پایین بیمارستان داشت عمل فیبروم برای یه نفر دیگه انجام میداد. گفت که مریضتون که سفارش کردید افت ضربان کرده ضربان ۵۰ هست و مادر فول شده، دکترم گفت فورا بیارید پایین. اینم بگم که اتاق عمل زایمان سزارین پر بود. منو اتاق عمل زایمان کردن😂🤦🏻‍♀️
ادامه تایپک بعدی ‼️‼️
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهرسانا مامان مهرسانا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲
دیگه من شب خوابیدم ولی چه خوابی همش جیغ بود
ساعت ۶ شد سرم فشار رو زدن تا ساعت ۱۰ شدم ۵ سانت و درد و داشتم دیگه زنگ زدن ماما همراه اومد و ایپیدورال رو زدن سرم فشار رو بیشتر کردن با اینکه بی حسی زده بودم ولی بازم درد داشتم به خودم میپیچیدم ولی جیغ و داد نمیکردم فقط نفس عمیق میکشیدم هیچی دیگه شدم ۶ سانت ولی ضربان قلب بچه افت کرد سوند وصل کردن و کیسه اب رو پاره کردن یه ماسک هم دادن من زدم ضربان قلبش که خوب شد منو نشوندن روی توپ گفتن قر بده منم قر میدادم دوباره معاینه شدم شده بود ۷ سانت من از درد داشتم میمردم ولی سر بچه هنوز بالا بود دکتر اومد گفت اتاق عمل رو آماده کنید برای سزارین من گریه میکردم چون درد طبیعی رو کشیده بودم حتی ماما ها هم گریه میکردن برام
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کارن مامان کارن ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت۱
روز پنجشنبه رفتم دکتر معاینه شدم گفت۴سانتی ولی من اصلا درد نداشتم دکتر گفت امروز فردا دردت میگیره ولی من اصلا درد نداشتم تا روز شنبه پیاده روی کردم ورزش کردم ولی اصلا دردم نگرفت صبح روز شنبه تکونای بچه کم شدرفتم بیمارستان گفتم دهانه رحمم بازه قبول نکردن دوباره معاینه‌م کردن دیدن ۴سانتم بعدش بستریم کردن اول کیسه آبمو ترکوندن ک درد نداشت پاره کردنش بعد اون دردام شروع شد ولی خیلی کم بعدش بهم آمپول فشار زدن ک دردام بیشتر و بیشتر میشد بعد برام گاز بی دردی آوردن ک واقعا تاثیر گذاشت رو دردام یکم قابل تحمل میکردش (ساعت ۳:۳۰بستری شدم)ساعت ۵:۳۰رسیدم ب فولی وگفتن چندتا زور بزن ک سر بچه داره میاد بیرون چندتا زور خوب دادم بعد منو بردن سر تخت زایمان با سه تا زور خوب بچه ب دنیا اومد ولی بعد اینکه بچه اومد دچار پارگی شدم و خونریزی کردم تو اتاق زایمان کنترل کردن ولی بعد اینکه وارد بخش شدم دوباره حالم بده شد انگار میخواستم دوباره زایمان کنم اومدن منو چک کردن دیدن خونریزی شدیده و من عین مار ب خودم میپیچیدم و همش حالم بدتر میشد سرم گیج می‌رفت عرق میکردم حالت تهوع داشتم دکتر ک اومد بالا سرم منو برد اتاق عمل و دوباره از دهانه واژن جراحی شدم سه روز تو بیمارستان بستری شدم و تحت نظر بودم زایمان خیلی راحتی داشتم ولی پارگی بعدش خیلی اذیتم کرد ولی خداروشکر الان حال منو پسرم خوبه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ترنم مامان ترنم ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت دوم
اما رفتن بیرون اتاق شروع کردن به حرف زدن و خندیدن دیگه هرچی داد زدم جواب نمیدادن که بعد از ده دقیقه اومد گفت که دکتر دستور سزارین داده که اومدن دوباره معاینه و و فقط من ۴ سانت بودم که گفتم همه چیش خوبه تا خوده دکتر اومد دید گفت سریع بفرستین داخل اتاق عمل و کمر به پایین بی حس شدم دخترم دنیا اومد
الانم که خداروشکر مرخص شدم ولی من مرگو به چشام دیدم خیلی تجربه سختی بود که هم درد طبیعی کشیدم و هم سزارین
الهی هرکی زایمان داره راحت باشه آسون و هرکی هم بچه نداره خدا دامنش رو سبز کنی الهی
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان هدیه ماندگار 💙 مامان هدیه ماندگار 💙 ۱ ماهگی
رفتم برای معاینه دکتر گفت دهانه ی رحمت دوسانت بازه ولی من هیچ دردی ندارم دکتر گفت تا دوهفته وقت داری برای زایمان ولی اگه دردتم نگرفت برو بگو یه آمپول فشار بزنن بچه سریع به دنیا میاد کیا اینجا دهانه رحمشون دوسانت بازه درد ندارن ؟من سر دخترمم در نداشتم کیسه آبم پاره شد یه ساعت بعد دخترم به دنیا اومد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ویهان مامان ویهان ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲🥰
ساعت ۱۰ صبح بستری شدم سرم آمپول فشار بهم وصل کردن مامای همراه رفته بودم اون هم اومد دردم از ساعت ۱ شروع شد ولی من تحمل میکردم تا ساعات ۱۰ شب درد کشیدم ولی دهانه رحمم هنوز همون ۱فینگر بود باز نمیشد از این ور هم مامای خودم و مامای بیمارستان هی معاینه کردن جیگرم در اومد بهشون میگفتم کیسه آبم پاره کنید تا زودتر زایمان کنم ولی میگفتن نمیشه بخاطر سر بچه تا ۱۰ شب من درد کشیدم اشک ریختم بی صدا که دکتر متخصص اومد تشخیص دادن سزارینم کنند
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یزدان مامان یزدان ۱ ماهگی
سلام خانوما من دیروز رفتم بیمارستان تا معاینم کنن چون درد داشتم پرستار یه جوری دستشو کرد تو رحمم که فشارم اومد پایین سرم داشت گیج میرفت اوموم به شوهرم گفتم من دیگه نمیام اینجا من نمیخوام طبیعی زایمان کنم چون دردش خیلی بیشتره به نظر شما درد سزارین بهتره یا درد طبیعی؟ به نظر من درد سزارین رو به شیاف و مسکن میشه تحمل کرد ولی تو طبیعی باید درد بکشی تا بچه به دنیا بیاد کدومش بهتره؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نلا مامان نلا ۲ ماهگی
تجربه زایمان
سلام دخترا
منم تو ۳۷ هفته و یک روز زایمان کردم
رفتم سونو گفت اب دور جنین کم شده رشدشم دو هفته عقبه برو بیمارستان
رفتم بیمارستان معاینه کرد و چک کرد دوباره گفت برو بستری برای زایمان
اولشم امپول فشار زدن برای زایمان طبیعی دردامم منظم شد یهو ضربان قلب دخترم افت کرد رفتم برای سزارین اورژانسی
من فوبیای سزارین دارم ولی به اجبار دیگه برام این اتفاق افتاد و واقعا خیلی تجربه ی سختی بود چون تو اتاق عمل خونریزی شدید کردم افت شدید هموگلوبین داشتم دو واحد خون زدن بهم بعد عمل چند بار فشار شکمی بهم دادن که واقعا سخت بود اما خب به دیدن دخترم و سالم بودنش می ارزه
همین الانم فوبیای بخیه ی سزارین داره عذابم‌میده اصلا نمیتونم تو اینه حتی به جای پانسمانش نگاه کنم چه برسه که بشورمش و ....
خدا به من کمک کنه انشاالله بچه های همتونم صحیح و سالم دنیا بیاد و با خوشحالی بغل بگیرینش
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان ارسام مامان ارسام ۶ ماهگی
بچه ها چیکار کنم دهانه رحمم باز شه ها دکتر معاینه کرد گفت هنوز هیچی باز نشده ولی لگنت خوبه برا طبیعی زایمان کردن😟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گوگولی مامان گوگولی ۸ ماهگی
سلام به همگی میخوام از تجربه زایمان م بگم من سه شنبه رفتم بیمارستان اومدن آن اس تی گرفتن بعد گفتن آمپول فشار میزنیم که زود زایمان کنی سرم زدن آمپول فشار هم زدن داخلش تا بهم اثر کنه کم کم انقباضات داشت شروع میشد که دیدن ضربان قلب بچه تو یک حالت میزنه مثل خط صاف گاهی افت ضربان داشت زنگ زدن به دکترم که اینجوریه گفت حاضرش کنید برای سزارین من اومدن ۲۰ دقیقه بعد دکترم اومد منو بردن سزارین کردن من گریه میکردم نمیخوام سزارین که پرستاره بهم گفت تا تو دردت شروع بشه ودهانه رحمت باز بشه بچه قلبش وا می ایسته خلاصه شدم سزارین اورژانسی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر