تجربه زایمان 2:
شنبه 13مردادیه اتفاقی افتاد که از پارک ملت سردراوردم 😅 تقریبا یک ساعتی پیاده روی کردم .خونه که برگشتم دردام شروع شد هر چی می‌گذشت بیشتر و شدیدتر میشد
درد تو قسمت شکم بود و کمرم درد نمی‌گرفت گفتم استراحت کنم خوب میشه روز یکشنبه هم همینطور
ولی صبح روز دو شنبه با درد از خاب بلند شدم دیگه گفتم خبریه
به مادر شوهرم و شوهرم اطلاع دادم ساک بیمارستان آماده کردن
شب ساعت ۱۲دردام هر ۸دقیقه شد لکه بینی یا آبریزش اصلا نداشتم
رفتم دوش آب گرم گرفتم دردام هر ۵دقیقه شد .درد از شکم شروع میشد به کمرم میزد
ساعت ۲:۳۰ صبح بیمارستان رضوی رسیدم معاینه شدم پرستار گفت ۵و۶سانت رحمت باز شده به دکترم زنگ زدن خانم داورپناه سزارین داشتن و پرستار گفت به زایمانت نمی‌رسه و یکی دو ساعت دیگه زایمان می‌کنی
منو بردن تو اتاق زایمان .خیلی مجهز مثل اتاق خصوصی بود همسرم هم اومد تو اتاق زایمان کنارم بود خیلی تاثیر گذار بود
وقتی دردام شروع میشد فقط ذکر میگفتم اصلا داد نزدم و فقط به این فکر میکردم که پسرمو زودتر ببینم
توسل به ائمه خیلی کمک می‌کنه دعای ناد علی هم عالیه
تمرکزتون بزارین رو ذکر و توسل نتیجه میگیرین عزیزان 🌹
ساعت ۴:۳۰هشت سانت شدم .با اینکه روند زایمانم خوب بود تو سرم آمپول فشار زدن و دردام چن برابر شد کیسه ابم پاره شد
الحمدالله ساعت ۵:۳۰پسرم به دنیا اومد و بهترین حس دنیا داشتم
به محض به دنیا اومدن تمام دردام رفت 🥰😍
امیدوارم همه مامان های چشم انتظار هرچه زودتر ثمره زندگیشون بغل بگیرن
پسرم خداروشکر زیر دستگاه نرفت
بخیه خیلی کم خوردم و بعد ۲۴ ساعت از بیمارستان مرخص شدم
هزینه بیمارستان رضوی با بیمه تکمیلی ۲ میلیون و پانصد شد

۱۱ پاسخ

مبارک باشه گلم. بیمه تکمیلی چی بودی اسمش؟

چقدر خوب😍
یعنی خبری از زایشگاه های عمومی و کنار هم نیست؟😅

شوهرت کنارت بود
فک میکنم ادم خجالت می‌کشه 🤭😅

خدا خیرت بده که تجربت رو گذاشتی‌ عزیزم 🌹🌹🌹
میگم از دکترت راضی بودی ؟بخاطر بخیه میگم خیلی خیلی برام مهمه بخیه خوب بزنه
منم بیمم تکمیلیه اتفاقا رضوی نزدیک خونمه با تجربتون حس خوبی گرفتم که برم
البته اگه زبونم لال زود نزام 😓
فقط اینکه یکم اطلاعات از دکترت میدی ؟که کجاست مطبش و خوش اخلاقه و بخیه و اینا که و اینکه از کی باهاش هماهنگ شدی

دعای ناد علی رو کی ها میخوندی


و. بیمه سلامت مگه تکمیلی داره

ممنون ک ب اشتراک گذاشتی گلم♥️

مبارک باشه عزیزم
با بیمه اجتماعی هزینه چقدره ؟؟

چقدر عالی عزیزم
چیکار میکردی که اینقدر دهانه رحم خوب باز شده بوده و نرم بوده؟

عزیزم همسرتون اومدن داخل خودتون خواستین؟هزینه ای هم پرداخت کردین واسه حضورهمسرتون؟

ایول چه خوب شده
خداروشکر
من آرزوم بود رضوی زایمان کنم 🥲

قدمش مبارک عزیزم

چه بیمه ای داشتی

سوال های مرتبط

مامان 💙آیهان🥹💙 مامان 💙آیهان🥹💙 ۸ ماهگی
سلام خانما تجربه زایمان من تو بیمارستان صیاد شیرازی گرگان:
38 هفته 7 روز بودم که از غروب دردام شد یعنی 16م اسفند دردام اول از بالای مهره کمرم میگرفت میومد به لگن بعد از لگنم دردم میرفت به شکمم سفت میشد شکمم در حدی که حس میکردم یه سنگ تو شکممه بعد این درد میرفت به واژنم اولش تا شب دردام هر نیم ساعت بود
بعد از شبش تا غروب روز بعد هر بیست دقیقه دردم میومد بعد از غروب دیگه هم دردام شدید شد هم فاصله شون کم شد یعنی فاصله شون تا ساعت 10 شب رسید به هر دو دقیقه میگیرفت و ول میکرد چندساعت دردمو تو خونه کشیدم ولی دیگه شدید شد و نمیتونستم تحمل کنم و میترسیدم خدایی نکرده خطرناک باشه و راهی بیمارستان شدم ساعت دو شب اومدم بیمارستان رفتم زایشگاه اونجا رفتم گفتم درد دارم معاینم کردن گفتن وقت زایمانته و 3 سانت بازی و باید بستری بشی تا زایمان کنی... کارای بستریمو انجام دادم بستری شدم سرم وصل کردن و هی میومدن معاینه میکردن😂 با همون معاینه هاشون کیسه آبم ساعت سه پاره شد ترسیدم که عمل کنن ولی نکردن خداروشکر آمپول فشار زدن تو سرم که دردام شدیدتر شد انقدری شدید شد که دیگه میخواستم گریه کنم و جیغ بکشم مامانم اومد بالاسرم تا کمرمو ماساژ بده ساعت پنج سانت بودم با همون معاینه ها دهانه رحمم باز میشد ساعت چهار رسیدم هفت هشت سانت پنج و نیم صبح رسیدم به ده سانت
مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان گندم🧚‍♀️👼 مامان گندم🧚‍♀️👼 ۴ ماهگی
مرخص شدم و شد شنبه ۹ تیر آقا ما ۷ صبح رفتیم بیمارستان شوهرم کارای بستری رو انجام داد و پرونده تشکیل داد منو بستری کردن خلاصه تا کارام انجام شد ساعت شد ۱۰ صبح بهم امپول فشار زدن نیم ساعت بعدش دردام شروع شد هی می‌گرفت ول میکرد دستگاه گذاشته بودن واسه چک کردن انقباض هام و قلب بچه خلاصه درد داشتم تا ساعت شد ۵ عصر سِرُم رو قطع کردن دکتر گفت یه سرم معمولی بزنید بهش تا بلند شه ورزش کنه وقتی سرم قطع کردن دردام هم قطع شد چون هنوز وقتش نبود یه یک ساعتی من ورزش کردم باز برام سرم فشار شروع کردن باز نیم ساعت بعدش دردام شروع شد تا ۱۲ شب چند بار هم معاینه کردن ۲سانت بودم و سر بچه پایین نیومده بود گذشت ساعت شد ۱۲ شب سرم رو قطع کردن باز دردام قطع شد گفتن بخواب باز صبح سرم رو شروع کنیم خلاصه گفتن میخای خانواده ات رو ببینی میتونی بری رفتم پشت در مامانم بود با شوهرم دیدمشون یکم باهاشون حرف زدم رفتم خوابیدم شد یکشنبه ساعت صبح باز سرم فشار رو شروع کردن باز دردام شروع شد ساعت ۹ قطع کردن دردام قطع بلند شدم ورزش کردم واینا اینم بگم از رو شنبه من چیزی نخوردم نمیزاشتن چیزی بخورم فقط اب خلاصه دکتر اومد معاینه کرد دیدن همون ۲سانته پیشرفت نداشتم دکتر گفت اینجوری نمیشه واسه بچه خطرناکه ضربان قلب هم نامنظمه گفت میخام کیسه آب رو بزنم خلاصه کیسه آب رو پاره کرد یکم درد داشت باز گفت سرم فشار رو شروع کنید باز شروع کردن تا اینجا ۴ تا امپول فشار بهم زدن وقتی زدن دیگه رو بدنم جواب نمی‌داد ساعت ۱۰ونیم بود دردام شروع شد دردای واقعی خلاصه ساعت شد ۱ ظهر دردام بیشتر شد معاینه کردن شده بودم ۳سانت گفتن بلند شو ورزش کن و اینا تا باز امپول فشار شروع کنیم