به نظرم خانومایی که زایمان طبیعی انجام میدن جزو قوی ترین و شجاع ترین آدما هستن🫠
خودمم طبیعی بودم🤪
پارت 4
معاینه کردن دهانه رحمم شش سانت بود خیلی هول شدن با ویلچر بردن اتاق زایمان
خیلی ترسیدم دیگه خوابیدم رو تخت دردام افتضاح شد
ماما گفت ب حالت سجده بشم ورزش بده
یربع اینا ورزش داد ک گفتم دیگه نمیتونم کف چرا گفتم احساس فشار و زور دارم زیاد
گفت مطمعنی فک نکنم ب این زودی باز بشی
چون وقتی باهام اومد اتاق زایمان کف احتمال دوساعته زایمان کنی
ولی وقتی گفتم زور دارم گف و معاینه شدم دیدن فول هستم گفت نیم ساعت زایمان میکنی
گفتن دکتر بیاد کیسه آب و بزنه زایمان شروع بشه
کیسه آب و زدن احساس زورم زیاد شد ولی وقتی میخاسم جیغ بزنم ماما همراهم نمیداشت دستاش قفل میکرد ب دستم میگف فشارت وبنداز بمن لباتو بهم بدوز و زور بده فک کن مدفوع داری
خیلی دردهای بدی بود
ولی با چهارتا زور دخترم بدنیا اومد گذاشتم روسینم بعد گفتن یه زور بده جفت بیاد
بعدشم مشغول بخیه و اینا شدن بخیهام از دفه قبل خیلی کمتر شد خداروشکر
و خداروشکر دخترم همون ۲۳ مرداد ک آخرین وقتم بودساعت یربع ب چهار عصر دنیا اومد
۴ماه بار داریم اصلا نمیدونستم واقعا باردار هستم از اون طرف هم استرس فراوان داشتم مادرم و پدرم از همسرم متنفر بودن میگفتن باید از شوهرت طلاق بگیری و با اونی که من میگم ازدواج کنی
سلام عزیزم ، مبارک باشه و خداقوت❤️
گلم منم شرایطم مثل شماست و بچه سرش درست نمیاد تو لگن، دکترم میگه اگه توی ۳۸ و ۵ روز نیومد سزارینت میکنم.
و من واقعا نمیخوام عمل بشم.
شما چیشد که سرش اومد تو لگنت؟
هرکی نمیره طبیعی میترسه چون واقن سخته
چقدر خوب خداروشکر ،ب سلامتی عزیزم
منم از هفته ۲۰ ورزش شروعکردم اما از هفته ۲۶ تا ۳۴ قطع کردم چون دکترم گفت درد داشتم،
دوباره شروع کردم
با ماما همراه هم قرارداد بستم
منم دلم میخواد ی زایمان کوتاه مدت و خوب داشته باشم
امروز حس میکنم سر بچه پایین تر اومده ی سری علائم دارم
دکترم گفته برم آن اس تی بدم
تازه وارد هفته ۳۶ شدم
اگ بچه بخواد تو این هفته هادنیا بیاد دستگاه میره؟
آفرین من بشدت ترسو هستم و اصلا فکر نمیکنم از پس چنین چیزایی بربیام برای همین میخوام فقط برم سزارین هر چن. طبیعی بهتره ولی من روحیه و توانایی و تحمل دردم صفر
عزیزم شیاف گل مغربی رو از کی شروع کردی و تا کی ادامه دادی؟
پارت 2
تو هفته ۳۷ رفتم دکتر گفت دوسانت رحمم باز
هفته۳۹ رفتم باز همون دوسانت بودم
دیگه ترسیدم گفتم نکنه وقت زایمانم بگذره بخوان بستری کنم با آمپول فشار زایمان کنم
رفتم معاینه تحریکی
اونجام بهم گفتن رحمم دوسانت سر بچه تو لگن نیومده
ولی گفت احتمال با معاینه تحریکی همون روز یا تا سه روز بعد که میشد۲۳ مرداد رحمم باز بشه
ازاونروز پیاده رویم و کردم روزی دوبار
تقریبا دوساعت صبح
یساعت غروب
دوروز کذرشت از معاینه من دیدم خبری از درد نیست حتی بعد معاینه لک هم ندیدم
خیلی استرس گرفتم
پارت 3
بهم گفتن ماساژ نوک سینه و انگشت کوچیک پا خیلی تاثیر داره تو تحریک رحم
دوشنبه اخرشب بود انگشت پام و کلی ماساژ دادم
سه شنبه صبحم که بیدار شدم ماساژ نوک سینه شروع کردم هر نیم ساعت هر سینه پنج دقیقه
از ساعت ۱۱ صبح بود همونطور ک سینمو ماساژ میدادم حس کردم دل درد پریود دارم کم
گفتم لابد گذری
ولی ادامه دادم ب ماساژ
موند از ساعت یک و نیم ظهر یهو دل دردهای خیلی وحشتناکی میگرفتم هر پنج دقیقه یجور ک نفسم میرفت و خم میشدم
تا ساعت دونیم صبرکردم دیدم نه قطع نمیشه
زنک زدم ب ماما صحبت کردم
گفت فقط خودتو برسون بیمارستان نزدیک
تا من رسیدم اونجا معاینه شدم ماما با من رسید
پارت 5
من یربع ب سه بستری شدم و یکساعت زایمان کردم ب لطف خدا
نمیگم درد نکشیدم چون همون دردهای پنج دقیقه یبار نفسم و میبرد درست ساعت زایمانم کم بود ولی زوری ک دادم خیلی سخت بود
زایمان حتی ده دقیقه اش هم تمام جون آدم و میگیره
ب نظرم ماساژ نوک سینه رو جدی بگیرید
چون واقعا تو روند زایمان تاثیر داره
من حین دردام هم ماساژ میدادم
وقتی ماساژ میدادم دردم خیلی بیشتر میشد
چون ماساژ نوک سینه وقتی درد داری انجام بدی رحمم و تحریم میکنه ب باز شدن وقتی درد زیاد میشه آدم خودش حس میکنه
و یه تجربه دیگه حتما حتما ماما همراه بگیرید خیلی تاثیر داره خیلی کمک خیلی دلسوز
این لحظه رو برای همه مادرای باردار و مادرایی ک دوست دارن بارداربشن آرزو میکنم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.