۶ پاسخ

اره واقعا مادربودن سخته. نمیدونی. چی درسته. بچه بیاری. یا ن وقتی میاری باز میگی خدایا بزره اذیت نشه. کوچیکه. اذیت نشه. وقتی بزرگه را بخاطر کوچیکه. دعوا میکنی. بعدش. عذاب وجدان داری

عه مبارکه .نمیدونستم باردارید بسلامتی انشاالله. منم بشدت نگران آینده و تنهایی یدونه بچم هستم ولی واقعا هیچکدوم اعصاب قوی نداریم،نمیتونیم

تازه فهمیدم بهشت زیر پای مادره ینی چی

اره همینجوره ک میگی وقتی من بچه دومم حامله بودم همش پیش خودم‌میگفتن نکنه اون بیاد بعد نتونم به پسرم محبت کنه نکنه ی وقت پسرم دلخور بشه
ماه ها اخر بارداریم همش این استرس ها رو داشتم
خداروشکر ک الان دخترم ده ماهشه خودم و همسرم نذاشتیم ک بینشو فرق بزاریم

هی خانوم سختی واس ی لحظشه

شما یدونه بچه دارین؟

سوال های مرتبط

مامان دیبا مامان دیبا ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین؟
مامانایی که بچه همسن وروجک ما دارین بیاین اگه مثل منید یه کم همدردی کنیم،
شما هم براتون پیش میاد از دست بچه ها خیلی کلافه و خسته بشید؟
حس خوبی که وجود بچه ها به آدم میده رو نمیشه انکار کرد،خداروهزار مرتبه شکر که هستن ،سالمن، بازی میکنن،ناشکری نمیکنیم ولی حقیقتا بچه داری خیلی وقتا خسته کننده س😢
من که برای هر وعده غذایی واقعا پیر میشم، حداقل یه ساعت درگیرشه، همش باید بهش یادآوری کنم که غذاتو بخور،میگه کارتون بذار،میذارم دیگه کلا یادش میره که داره غذا میخوره واقعا کلافه شدم از مدل غذا خوردنش، صبحا حدود ۹ بیدار میشه ظهرا هم نمیخوابه شب ساعت ۱۰ ،۱۰:۳۰ ناراحته که میخوام ببرمش برای خواب،هی میگه یه کم دیگه بازی کنیم،
وقتی میشینه کارتون میبینه یه مقدار که نگاه میکنه دیگه به سختی و با ناراحتی راضی میشه که خاموش کنه.شبا هم که میخوابن یه حس عذاب وجدانی میاد سراغ آدم که کاش صبورتر باشم ،فردا مامان بهتری میشم و...
هفته ای سه روز عصرا میبرمش کلاس، دو ساعت، ولی واقعا نیاز دارم هر روز ببرمش مهدکودکی جایی،هم اون سرگرم بشه هم من که یه کم مغزم استراحت کنه.
باید بگردم یه مهد کودک خوب پیدا کنم، بعضیاشون خوبن ولی خیلی پول میگیرن🤐
مامان پرهون مامان پرهون ۴ سالگی
سلام شب همگی بخیر
۱۱ روزه آمدم سفر و شهرستان
چهار روز تهران بودم آپارتمان بودیم دخترم خواب و خوراکش تقریباً مثل خونه خودمون بود
اما از روزی که اومدیم شهرستان خونه ویلایی حیاط بزرگ صبح بیدار میشه صبحانه که معمولا نمیخوره میان وعده که نمیخوره نهار به زور یک ششم خونه خودمون میخوره و از خستگی زیاد شبا ساعت ۹ می‌خوابه اصلا نمیتونه بیدار بمونه 😂 خیلی ضعیف شده ولی خوش میگذره بهش صبح بیدار میشه تو حیاط و باغچه و میوه میچینه با دختر مستاجر بازی می‌کنه تاشب.
یه گربه هم داریم اسمش ملوسه الان یه ماهه ازش مراقبت میکنن همش داره با گربه بازی می‌کنه و بغلشه نازش می‌کنه.
چقدر بچه های که خونه هاشون حیاط داره کیف میکنن من بیشتر دعواهام با دخترم سر بهم ریختگی و نخوردن غذاشه. الان اینجا یه سبد اسباب بازی تو حیاط هست خونه اصلا کثیف نمیشه غذاشم همون تو حیاط میخوره معمولا همش میگم کاش خونمون حیاط داشت چقدر خودمو بچم راحت تر بودیم
ای کسانی که خونتون حیاط داره خیلی بیشتر از ما اپارتمانیا خوشبحالتونه
از حیاط تون لذت ببرید

عکس سیب فرانسوی محصول باغ