اوایل که پسرم دنیا اومده بود مادرشوهرم همش با دوقلوهای همسایشون که با پسر من دنیا اومدن مقایسه میکرد هی میومد می‌گفت وای این بچه چرا گریه نمیکنه صدای اون دو قلوعا انقد قشنگ میاد همچین گریه میکنن این چرا همش بی حاله ..هی میزد زیر پای پسرم هی دماغشو می‌گرفت تا گریه کنه .هی گفتم بابا اونا حتما جاییشون درد می‌کنه یا گشنه آن که جیغ میزنن می‌گفت نه هرجاااا می‌رفت می‌گفت نه بابا نوه من گریه نمیکنه اصلا صداش در نمیاد ما گریه اینو نشنیدیم بخدا انقد گفت گفت همه جا که الان پسرم یه گریه های می‌کنه جیگرم کباب میشه .. ینی صبح تا شب بخدا جیغ جیغ هررررکس منو میبینع میگه وای از جلو درتون ردرمیشدیم صدای گریه پسرت میومد..نصف شب گشنش شدنی یه جیغی میزنع شوهرم از خواب می پره..انقد دلم میخاد شب برم خونشون بخوابم یه شب اینجور که پسرم جیغ میزنع اونا بد بخواب بشن فقط ...

وای وای چشش زده طفلی رو
خدا بدور کنه این جماعت رو

واییی دقیقااااااااااا مادر شوهر خواهر شوهر منم دقیقا این کارو کردن

این مادرشوهرت یه نوه مثل پسر من می خواد د. اینقدر شر و شور هست که واسه هر چیز کوچیکی قیامت می کنه

چشم زده واقعا عقل نداره

وای دخترمنم اینجوری بود اخرش رفتم خونه مادرشوهرم وقتی جیغ میکشید پدرشوهرم دادمیزد اینو بخوابون صبح برگشتم ب مادرشوهرم زنگ زدم گفتم بچم نمیذاره بخوابه مقصرتویی الان یه ماه باهم قهریم

برو خونشون چند روز بمونه بزار صدای گریش بیاد حالشون بیا. سرجاش
خدا لعنتش کنه چشم زده بچه رو
بگو بدبخت از خدات باشه بچم ساکته