۷ پاسخ

عزیزم تو تنها نیستی خدا رو داری یادت نره .همه چیزو بهش بسپار و باهاش حرف بزن

البته دیگه مامانم نرفت کربلا جور نشد

اونم چه زبونی داره به همشون حرف میزنه ولی با ای وجود میخوانش
ولی من بدبخت که هیچی هم نمیگم

خدابزرگه قوی باش من که واگذارکردم بخدااگه حقی باشه خودش جواب میده

منم از شما بدترم

همی حالا یهویی ناراحت شدم اعصابم خورد شد

امروز مامانم قرار بود مثلا برن کربلا
منم خونه خودم بودم یهویی ناراحت شدم گریه کردم گفتم حداقل میخواد بره کربلا یکی باشه بدرقشون کنه یا آب بریزه پشت سرشون
بلند شدم رفتم
خواهرام همونجا بودن رفتن خونه هاشون

عصری برگشتم خونم
حالا به مامانم زنگ میزنم حالشو بپرسم ببینم کسی پیشش هست یا نه

زنگ زدم سر و صدا میومد گفتم ایگار دورت شلوغه
گفت آره زنگ زدم به خواهرت گفتم بیا


منم اعصابم خورد شد ناراحت شدم
تازه به خواهرم پیام دادم گفتم خداروشکر خاطر خواه زیاد داری بهت زنگ میزنن میگن بیا و..
ولی اگه من تا دوماه نرمم پیششون کسی حالمو نمیپرسه و نمیگه بیا
یه استیکر خنده هم عمدا فرستادم

دقيقا امشب منم خيلي دلم گرفته

خدا بزرگه❤🥲

سوال های مرتبط