۷ پاسخ

خدا رحمت کنه پدرمو، یادمه ولی پسرم نوزاد بود خیلی گریه میکرد، نمیدونستم باید چکارش کنم، دلم میخاست عین همه دخترا خونه مامانمم پناه ببرم، چندبار رفتم، چون بابام مریض بود حوصله سروصدای بچه نداشت و چندباری اعتراض کرد حتی یادنه شبش کلی گریه کردم، یادمه. واکسن چهارماهگیشو که زدم هرچی مادرم اصرارکرد بریم خونشون نرفتم، تنها برگشتم خونه و گفتم باید تحمل کنم، گریه میکرد منم گریه میکردم از تنهایی ولی گذروندم، تک و تنها میبردمش پارک که روزم بگذره ولی دیگه به جز سر زدن و احوالپرسی خونشون نرفتم، نیم ساعت میموندم و برمیگشتم، همه جا با شوهرم میرفتم تا کمکم باشه، اگه حس میکنی حضورت باعث اذیت کسی هست کمتر برو، اینروزا میگذره، بچهای ماهم بزرگ میشن ولی بذار شیرین توی یاده بقیه بمونیم.

مال من هنوز تنهانوه پدرمادرم بچه های من هستن مادرم بین شون فرق نمیزاره ولی بابام دخترمو بیشتر دوست داره اخه هم کوچیکه هم خودشو بیشتر لوس میکنه

سلام اصولا با کوچکترا بهترن اونم چون اونا شیرین هستن

دختر من تنها نوه خونست حسابی سلطنت میکنه هرچیزی بگه مامان بابام اطاعت میکنن
ولی پدرشوهر مادرشوهرم به صورت کاملا مشهود بچه خواهرشوهرمو بیشتردوست دارن و فرق میذارن

اره دختر منو بیشتر دوس داره😁😁😁

من خودم تک فرزندم نرگس فعلا تک نوه اس تا دومی بیاد ولی مشکل پدرومادرمن اینه خیلی حساسن یعنی خدایی نکرده بچه بگه آخ انگاردنیاتموم شده ولی خودم اصلا اینجوری نیستم 😐

نه اصلا فرق نمیزارند.
ولی چون بچه من کوچیک تر از اونا هست بیشتر باهاش بازی میکنند و میاند ببینندش

سوال های مرتبط