محمدجواد هر اسباب بازی دست ملکا میدیم مدتیه میاد ازش میگیره و بعضی وقتا اذیتش میکنه‌
خودم بخاطر این رفتارش کم پیش میاد ک تنبیش کنم میگم‌بدتر میشه
نیم ساعت پیش همین کارها داشت میکرد شوهرم خونه بود انچنان محکم پشت سری بهش زد ک بچم با جلو خورد لبه اپن
انگار ی تیر زد تو قلبم منم ب ی اختیار رفتم به پدر شوهرم گفتم ک این پسد دیونت هرچی منو زد و اذیتم کرد ازش گذشتم ولی بخاطر اینکه محمدجواد زد نمیتونم ازش بگذره
از این اخلاق گندش بدم میاد وقتی خونس یکیمون ارامش نداریم کاش هیچوقت روز تعطیل نداشته باشه این مرد

۴ پاسخ

ای بابا اولا که بچه زیرهفت سال رو نباید زد دوما اگه هم زد باباش حالا دیگه شده و تو تربیت بچه ت دخالت نکن چون پس فردا همین بچه وقتی بزرگ شه فکر میکنه من اگه یه کاربدی کنم یه پشتیبان دارم اونم مادرمه و این اصلا خوب نیست

منم دوتا بچه هام دعوا میکنن..ولی خب خیلیم بازی میکنن.اینکه برا یه اسباب بازی دعوا کنن طبیعیه اگه غیراین باشه جای تعجبه.بزرگ میشن خوب میشن.فقط کنترل کنید یوقت ناخواسته چیزی سمت هم پرت نکنن آسیب ببینن

طبیعیه حسادت میکنه بیشتر به بزرگه توجه کنین کوچیکه زیاد متوجه نمیشه فعلا ...اخی بچه چه گناهی داره که بزنش

آخی عزیزم اونم بچس دیگ خیلی متوجه نمیشه😒اینجوری باشه بیشتر خواهرشو اذیت میکنه حرصی میشه

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
آموزش خواندن ساعت
برای آموزش خواندن ساعت به کودکان چه کنیم؟
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه

سوال های مرتبط

مامان 4فندق مامان 4فندق ۴ سالگی
علی کوچولو بلخره یاد گرفت ببرمش دستشویی پی پیش میگفت جیشش الان دسش میگیره به خودش میفهمم جیش داره میبرمش جیش میکنه بعضی وقتا شلوارش درمیاره میاد پیشم میبرمش اما باید همین جوری ازش بپرسم اگه حواسش پرت شد به بازی جیش میکنه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مهرزاد🫀رادمهر مامان مهرزاد🫀رادمهر ۴ سالگی
سلام مامانا ❤️
من هرچی اسباب بازی جمع کنم نیم ساعت بعدش خونمون پر از اسباب بازیه .
دیشب شوهرم غر غر میکرد حالا جالبش اینجا بود مهرزاد هم مثل باباش غر غر میکرد 😐 😂 در حالیکه تک ب تک همه اسباب بازی ها هم خودش ریخته بود وسط خونه 🥴 😑
با اینکه بچه ها خیلی حرص میدن از دسشون باید قرص اعصاب بخوریم ولی دلیل قشنگی زندگیامون همین بچه هان😁 ❤️
بخاطر وجودشون خداروشکر
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
دیروز با خواهرشوهر و دوتا بچه هاش رفتیم بیرون این بچش ک همسن مهدیاره از هیچی ترس نداره ن از مترو ن اتوبوس ن گم شدن هیچی گفتم ک کمک کنم از اتوبوس بیاد پایین ک دستمو نمی‌گرفت خودشو پهن اتوبوس کرد خودشو رو اتوبوس می‌کشید پیاده بشه آخر اینقد لفت داد راننده اتوبوس داد زد لامصب بغل کنید بعدم ک یهو تو مترو وحشی شد بدو بدو نزدیک بود بیفته چاله قطار دستشو میگرفتم کمک کنم جیغ و داد ک تو محکم میگیری خب من اونقدر میگیرم دست بچه رو ک یهو از دستم نتونه در بره خدای نکرده مهدیار هم با این قضیه مشکل نداره قشنگ دست منو میگیره خلاصه این از اول ک جیغ و داد کرد تا برگشتیم مهدیار میگفت دیگه اینا رو بیرون نبریم هر دفعه این جیغ میزد یا لج میکرد مهدیار هم گوشیشو میگرفت داد میزد چرا اینا رو با خودمون آوردیم دیگه مهدیار اصلا بیرون رفتن باهاش دوست نداشت دست مهدیار رو نمی‌گرفت اخر دیگه مهدیار گفت اینا رو ول کن خودمون دوتایی بریم نمدونم چرا این بچه اینجوریه کسی هم بیاد خونه نمیزاره اتاقشو بهم بریزه میگه اسباب بازیامو تازه مرتب کردم بهم نریز یا اسباب بازی فقط تو اتاق تو سالن بیشتر ی دونه اجازه نمیدن ببرن کلا حواسش ب بچه ای ک میاد خونمون هست اشتباهی نکنه یا ب چیزی دست نزنه ب دکوریا ک بچه ای دست بزنه سریع اخطار میده اینا وسایل مامانه نباید دست بزنی ناراحت میشه یا زیر دستت پیش دستی بگیر کلا جلو بچه های دیگه ی پا مامانه برا خودش خخخخ خدا کنه اخلاقش عوض نشه اما این اخلاقش برا خودش مشکل شده با بچه ها زیاد نمتونه ارتباط بگیره فقط با بچه ای ک مثل خودش باشه دوست میشه فقط
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمدجواد و ملکا مامان محمدجواد و ملکا ۴ سالگی
منی ک همچنان خسته
و ملکا ک تبش بالا هس
۴ روز ک ملکا هیچی نخورده حتی اب
اخ بمیرم براش بچم خمهیچی ازش نمونده
دکترم بردم سرم نوشت سوراخ سوراخش کردن ولی نتونستن براش وصل کن
خانما براش دعا کنید
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علی مامان علی ۴ سالگی
سلام مامانا من دخترم سه هفته پیش ابله مرغون گرفته بود چند روز تب کرد بدنش پر جوش شد تاول زد بردم هم دکتر حالش خوب شد زخم هاش رو به بهبودی رفت ولی دو روز پیش پیشونیش تاول ریز زد چندتا نمی‌دونم آخه از ابله اس یا نه برده بودم الان واکسن شش ماهگی بزنن بخاطر تاول هاش نزدن گفتن چند روز هم نگه دار آخه مگه خطرناکه این چند هفته پیش گرفته بود تب هم نداره چرا بعد خوب شدن بازم باید تاول بزنه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سلین و سامیار مامان سلین و سامیار ۴ سالگی
سلامم دخترا خوبید چ میکنید تو گالری بودم این عکسو دیدم دلم تنگ شد براش در جریانید ک عکس انداختنم افتضاحهه اینم خونه متولد گرفته شده😂😂میگم روز جهانی دختر چ میکنید من ک تولد دخترم تقریبا ۱ ماه پیش بود میخاستم ببرمش اتلیه نشد دیگ همین ۲۰ مهر روز دختر با ی تیر دو نشون میزنم هم میبرم اتلیه عکسش هم کیک درست مسکنم دیگ عوض تولدش هم در میاد😁
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سامیار و👶🏻 مامان سامیار و👶🏻 هفته ششم بارداری
خانمالطفانظربدین

پسرمو خواهر زادم که دوساله و نیمش هس بعضی وقتا بازی میکنن بعضی وقتاهم باهم دعوا و بزن بزن میکنن دخترخواهرمم کمتر از پسرمن میزنه... ولی موقعی که بزنه بدجور محکم با وسیله ای میزنه

بعدامروز پسرم نخابیده بودم بدجور بداخلاق شده بود یهو وسط گریه وجیغو داد بدون هیچ دلیلی رف یدونه دختر خواهرمو زد.... اونم یکم لوسه بدجورجیغ زد وگریه کرد...
خواهرمم خیلی عصبانی شدباحالت خیلی بد و داد زد گف بیشور بی تربیت ..
منم چون خیلی ازدست پسرم عصبانی شدم اول هیچی نگفتم...
بعدش بچه هاهم دوباره رفتن باهم بازی کردن...
چن دیقه بعد خیلی ناراحت شدم ب خواهرم گفتم مگه دخترت محکم سامیارو میزنه من فوش میدم که تو فوش دادی تو زن گنده حق نداری فوش بدی
گف فوش ک هیچی میخاستم بزنمش بعد کارکشید ب دعوا و منم فوشش دادم
بنظرتون الان بیشتر من مقصرم یا اون؟؟؟؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی ۴ سالگی
مامانا یه چیزی ذهنم و مشغول کرده ...من پسرم قبلا ک کوچکتر بود اینطوری نبود الان مدتیه ترسو شده...یادمه چند وقت پیش در حیاطمون چند دقیقه باز مونده بود یه سگ اومده بود تو حیاط پسرم دید و ترسید از اون موقع مدام تاکید داره ک در حیاط و ببند ...حتی تا تو حیاطمون نمی ره بازی کنه تنها همش باید باهاش باشم ...با بچه ها ی فامیل یا بچه هایی ک باهاشون یه کم رفت و امد داریم زیاد مشکلی نداره اما مثلا میریم پارک اگه چند نفر رو سرسره باشن دیگه نمیره میگه مامان زیادن .همش میاد کنارم میشینه امشب پارک بودیم با چند تا بچه کمی همصحبت شد یکی دوتاشونو هم میشناخت اما نمی رفت کنارشون یا باهاشون بازی کنه اونا میدوییدن تا سمت این میومدن می ترسید و خودش و جمع میکرد همش ...این بار اول نیست ک اینطوره....منم نمیدونم واکنشم درست بود یا نه 😔 گفتم مامان اگه نری با بچه ها بازی کنی میریم خونه یا من میرم ...یکمی میرفت کنارشون ولی با فاصله از اونها میدویید
خلاصه اینجور موارد اذیتم میکنه از وقتی هم کوچک بود من مدام پارک و بیرون بردمش با هر شرایطی این نیست ک بگم نرفته عادت نداره....در مواجه با بزرگتر ها اینطور نیست ...مثلا میره بهشون دست میده سلام میکنه غریبه هم ک باشن ...یا مثلا اگه یه بچه باشه غریبه هم ک باشه باهاش ارتباط برقرار میکنه اما وقتی چن تا ان انگار ازشون میترسه.....نمیدونم طبیعیه؟ باید چ واکنشی در برابر این رفتارا داشته باشم ک درست باشه ؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نازنین مامان نازنین ۴ سالگی
سلام کسی بیداره دخترم بعدظهر ساعت چهار خورد زمین سرش زد رو فرش بلندش کردم گریه کرد خوب بود شام خورد بعد شام بستنی با چیپس خورد خیلیم بازی کرد حالا ساعت دوازده استفراغ کرد خیلی نگرانم میترسم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
از لج مادرشوهرم آقا بچه ی جاریم روزی ۴ ساعت خونه مادرشوهرم منم کنارشم اینم هر دفعه میاد دم خونمون یا دخترمو بهش میگه وایسا تا اون بیاد با هم بازی کنین حالا اون از مهد میاد و مریضی و ویروس ممکنه داشته باشه از اون ور من نمیتونم بچمو بزارم چند ساعت اونجا تنها باشه از این ور بچم خیلی دوست داره اونجا باشه و باهاش بازی کنم چن بار به مادرشوهرم گفتم مزاحم ما نشو ما کار داریم اینم میخاد از سر خودش باز کنه باز میا  صدای بچمو در میاره منم یه بار بچمو برداشتم آوردم خودش گریه که میخام بمونم اونم هی بهش می‌گفت بمون همین جا نمیخاد بری هی ام به من می‌گفت با لحن بد که چیکارش داری میخاد بازی کنه تا مامان اون بیاد منم بچمو کشیدم آوردم بعد چون خیلی گریه میکرد بردم خونه خاله ام تا با بچه ی اون بازی کنه خالم گفت بچه اش ۵ روزه آنفولانزا داشته و الان فقط سرفه میکنه منم دیدم این گریه میکنه گفتم اشکال نداره حالا بچم گلو درد داره بردمش دکتر نمیدونم آنفولانزا گرفته یا عفونت باکتریایی گرفته چون دکتر آموکسی سیلین داد حالا گلوش و گردنش داغه و دیشب تز گلو درد فقط جیغ کشید چکار کنم واقعا چکار کنم برنامه ی هر روز خونه ی مادرشوهرم و دختر جاریم همینه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یگانه مامان یگانه ۴ سالگی
سلام. ی. سوال. من مامانم. خورده زمین. یکم. تپله. مامانم. کمرش دردمیکنه خیلی. عکس شکستگی وفاصله. بین مهره. نشده فقط کوفتگی. حالا من. ی دختز چهارساله. دارم. ویک چهار ونیم ماهه. دوشبم. پیش مامانم موندم. تا اینکع دختر بزرگم. ک چهارسالشه. ی شب تا خوده صبح گریه میکرد ک گوشم. درد میکنه و بابامم را میخوام. مجبورشدم بیام خونه بخدا خیلی سخته با دوتا بچه کوچیک. یخوای مراقب مریضم باشی. ی خواهر بزرگتر دارم ک چهار تا یچه داره.بچه کوچیکش. شش ساله است. اون نمیادبمونه. ن خودش ن میزاره دخترش ک15سالشه. بمونه. من. نمیدونم چیکارکنم. از ی طرفم شوهرم ویروس گرفته. افتاده خونه. ..دلمم از مامانم. شکسته. مموثع زایمانم. حتی یک شب تو خونه. پیش من نموند بخدا فقط. دلم میخواس. ی نفرشب پیشم بمونه. و نمیخواست کاری کنه. هم‌نجا یخوایه. حتی دست برسیاه وسفید نزنه. ....هیچ وقت یادم. نمیره. من زایمان کرده ک ب شدت زایمان سخت و پرخطری داشتم. را اومد ی سر زد مامانم. گفت ما باید بریم. ابجیت شام. میاد خونه ما اگه شام خوب نپزیم ناراحت میشه. نگفت. بمونم پیشت تو حالت بده بخاطر اینکه خواهر بزرگم ناراحت نشه. یک ساعت نشست. سریع پاشدن رفتن ک اون میاد. حالاهمپن خواهرم. ن خودش. میمونه. ن گذاشت دخترش. بمونه. قاصله. خواهر مو مادرم. پیاده. ی ربع. بیس دقیقه. راهه تو ی محله ان با قاصله چن کوچه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان محمدجواد و ملکا مامان محمدجواد و ملکا ۴ سالگی
دخترم چندماهی خیلی بی اروم و بیقراره اصلا رنگ بصورت نمونده و الان نزدیک سه ماهی کلا میبرمش دکتر و پازمایش و این چیزا
طهری بعداز مدتها رفتم خومه مادرشوهر
مادرشوهرم میگه ملکا خیلی جون داره ک جیغ میزنخ
بهش میگم جون بچم‌کجا بود اگه جون داشت ک تین رنگ رو ک نداشت جداقل بگو ماشاللخ.برگشته میگه جون ک داره اما تو میگی نداره براچی بگم ماشالله
بعدشم بچه دخترش اونجا بود سه ماه از ملکا کوجکتره بهم میگه ملکا بگو گریه نکنه همتا میخاد بخوبه
میگم‌مگه ملکا بچه ای هست ک بفهمه باید اروم باشه میگه اره بزرگتره
یعنی حرفایی میزنه ک ادم شاخ در میاره.خوبه کنارشم و میدونه بچم چندماه هست ک خاب وخوراکش کلا شده گریه و دارو و دکترو هفته ای یکبار رفتن ازمایشگاه خون ازش گرفتن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مهرسام مامان مهرسام ۴ سالگی
تورو خدا لطفا یکی ک تجربه ای داره یا راه حلی کمکم کنه ...پسر
من ارتباط صحیح با بچه ها رو بلد نیس ..الان برده بودمش خانه بازی قشنگ با بچه ها بازی کرد ولی آخرشم با دست زد تو صورته یکی از بچه ها دعواش کرد عذرخواهی هم کردم کم مونده بود مادر اون بچه منو بزنه خودم هم خیلی ناراحت میشم دوس دارم با بچه ها مهربون باشه ولی بلد نیس زدنش همیشه همینه ک با دست میزنه ...چیکار باید کنم هرکاری بگین من کردم ...خیلی از مادرام درک این که طرف بچه هس ندارن ولی واقعا من خیلی صحبت میکنم بهش درست بازی کنه ‌‌‌نمیدونم باید چیکار کنم ...همش فک میکنم فقط پسر من اینجوریه شاید مشکلی داره
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان لیانا و مسیحا مامان لیانا و مسیحا ۴ سالگی
امروز دوتا بچه هامو بردم پارک بماند ک چقدر تا اونجا پسرم دویید و من دنبالش بعدش تو پارک از تاب نیومد پایین چقدر اونجا باهاش حرف زدمو حواسشو پرت کردم همدلی کردم تا آروم شد و رضایت داد بعدش دخترم گفت بلال میخوام پول دادم گفتم من اینجام نگات میکنم برد بگیر تو پارک ی پسری داشت میفروخت رفت گرفت پسره دید بچست یدونه کوچولو وکاملا سوخته بهش داد با دخترم رفتیم گفتم این چیه دادی ب این بچه چون بچست باید اینو بدی؟خلاصه معذرت خواست و ی بلال دیگه داد دخترم ب دخترم گفتم وقتی پول ب چیزی میدی نگاش کن ک چیز خوبی بهت بده بعدش رفت آب معدنی بخره بطریش کج بود یکم کنار درش بردب فروشنده گفت یدونه خوبشو بده😅😅
توراه پیتزافروشی دید گیرداد ک من پیتزا میخوام گفتم باشه گفت همینجا بشینم بخورم حالا توش پر مرد رفتیم پیتزاشو خورد همونجا مردا کم کم رفتن پسرم کل اونجارو دویید و دست ب همه چی زد شالم رو زمین کشیده میشد قیافم دیدنی بود😅😅اینجا بود ک قدر شوهرمو دونستم بعدشم تا خود خونه دخترم گفت خیلی خسته شدم پسرمم گریه چون وقت خواب شبش بود خلاصه خیلی روز سخت و پر چالشی بود اما آخرش دخترم بهم گفت تو مامان خوب منی تو مهربونی و اینطوری خستگیم در رفت 💙😍
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پسرم مامان پسرم ۴ سالگی
خانما میگم من دخترم یه لکه سیاه توی سفیدی چشمشه چند وقته ذهنم درگیر کرده ک نکنه بعدا بدش بیاد ازش نمیدونم اصلا بعدا ک بزرگ شد چطور رفتار کنیم ک این موضوع اذیتش نکنه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر