۷ پاسخ

منم تو هفته های شما موقع اومدن مادر شوهرم از حج روزی چند بار سه طبقه رو از پله ها بالا و پایین میکردم و مهمون رو بدرقه میکردم و ساعتها می‌نشینم روم نمیشد بگم نمیتونم به رحمم فشار آوردم و انقباض گرفتم دهانه رحمم باز شد از اون موقع آمپول میزنم و استراحتم اومدم خونه بابام.بخدا یه هفته خونه بودم تو یه ساختمان با مادر شوهر و جاریم هستیم یه لیوان آب دستم ندادن مجبور اومدم خونه بابام .می‌دونم کلی حرفم الان پشتمه نمیگن که بخاطر ما اینطوری شد.‌خودت و بچه برات از همه مهمتر باشه خدای نکرده چیزی بشه کسی جگرش نمیسوزه

معذرت خواهی کن برو یه اتاق دیگه دراز بکش

منک راحت دراز میکشیدم خودشون هم میدونستن شرایطم خوب نیست ولی خب مغذب بودم واسه همین نمیرم زیاد خونه اونا

خب برو تو اتاق خواب بگو ببخشید زیاد نمیتونم بشینم

منم امروز زیاد نشستم هم پدر بچه در اومد هم صاحب بچه😂😂😂😂

میرفتی خونه خودت

بچت از همه چی واجبتره

سوال های مرتبط