۴ پاسخ

ممنون بابت توضیحاتتون عالی و مفید منم سزارینم 🫠حالا راضی بودی

خببب ادامش

🥰🥰
خداروشکر از زایمانت راضی بودی!!
اسم کوچولو چیه🙃

کدوم بیمارستان بودی شما ؟؟

سوال های مرتبط

مامان بچک مامان بچک ۴ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان دیار مامان دیار ۳ ماهگی
بعد ریکاوری اوردنم ب سمت بخش که پشت در اتاق عمل همسرم و خانوادم اونجا منتظرمون بودن پرستار گفت وایسید خانوادگی ازتون عکس بگیرم
بعد عکسا رفتم بخش اتاق وی ای پی گرفته بودم اونجا اومدن بعد سرم و آمپول و اینا برام زدن من زایمانم شب بود گفتن تا ۱۰صبح چیزی نخورم
تا ده هر چند دقیقه پرستارای مهربونم میومدن بالاسرم چک میکردن وضیتمو
تا میگفتم درد دارم سری شیاف و سرم وصل میکردن صبح هم گفتن میتونی شروع کنی ب مایعات خوردن ک بعدش ی پرستار مهربونم اومد پوشکمو زیرمو عوض کرد سوندمو در آورد گفت کمک میکنم پاشی بریم دسشویی راه بری لحظه بلند شدنم خیلی سخت بود فقط به لحظه حس کردم خالی کردم که پرستار گفت تمام سنگینیت بنداز رومن ب سختی بلند شدم راه رفتم منو برد دسشویی کل پایین تنمو شامپو زد برام شست و شیاف گذاشت برام
بعد اون راه رفتن برام راحتتر شده بود دیگ شروع کردم خوردم مایعات و راه رفتن
تا تایم ملاقات رسید خانواده همسرم خودم اومدن دیدنم همگی
غذاهاشم همش خوب بود تا اینکه شب مرخص شدم
در کل میخام بگم هرکس میگه بیمارستان مریم بده و بد شنیده اشتباهه من خیلی خیلی راضی بودم هم از پرستارا هم رسیدگیشون فوق العاده بود حلالشون اون پولی که گرفتن
تو انتخاب این بیمارستان بنظرم دو دل نشید اوکیه از همه لحاظ
مامان الوين 👶🏼 👣🧡 مامان الوين 👶🏼 👣🧡 ۵ ماهگی
مامانا تجربه ي زايمانم (سزارين ) كه نوشتم بهم گفتيد از درد بعدشم براتون بيام بگم.
تاچند ساعت كه اثر بيحسي هست و درد و حس نميكني من وقتي كه تو اتاق عمل بودم به دكترم گفتم زمان بيحسي شكممو فشار بديد بعدش ديگه فشار نديد ، دكترم گفت ما تو بيحسي قشنگ شكمتو فشار ميديم ولي بعدشم كه رفتي تو بخش بايد بيان برات ١/٢ بار فشار بدن چون خون لخته بشه داخل شكم خطرناكه.
وقتي اومدم تو بخش برام شياف زدن پمپ دردم كه داشتم دردش قابل تحمل بود پرستارا ١/٢ بار اومدن شكممو فشار دادن ولي نه اونجوري كه فكر كني يه كوچولو كه قابل تحمل بود .
بهم گفتن تا زماني كه خوب بيحسيت نرفته اصلا تكون نخور حتي سرتم تكون نده با چشمات اينور اونور و ببين . بعد ٦ساعت هم گفت ميتوني مايعات بخوري
تا ميتونيد نسكافه ومايعات زياد بخوريد .
بعد ٨/٩ ساعت هم گفتن بلند شم راه برم من از خدام بود كه هرچي زودتر بلند بشم چون احساس ميكردم كمرم داره خشك ميشه اينقدر كه تكون نخوردم. از اولين درد راه رفتن بخوام بگم من قبلش شياف زدم پمپ دردم كه داشتم
وقتي از رو تخت بلند شدم يه كوچولو سخت بود ولي قابل تحمل بود . بعد اونم هر دفعه كه بلند ميشدمو راه ميرفتم بهتر ميشد
كلا هرچي سعي كنيد بيشتر راه بريد زودتر خوب ميشيد .
ايشالا همتون زايمان خوبي داشته باشيد و نينيتونو به سلامتي بغل بگيريد ❤️
مامان zeinab🩷 مامان zeinab🩷 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۳

مرحله ای که من یخورده اذیت شدم ریکاوری بود منو که بردن کم کم لرزم‌ شروع شد با اینکه سردم نبود میلرزیدم‌ یجور تحمل کردم و کمتر شد بردن بخش و اونجا شیاف گزاشتن برام و دردام قابل تحمل بود
اونجور که بعضیا میگن دردش خیلی سخت بود و اینا و منم با حرف اونا ترسیده بودم
ولی اینم هست بدن با بدن فرق میکنه
تحمل آدما فرق میکنه
ولی اینم هست که خودتو هرچقدر بترسونی واست سخت میگذره
و من ساعت ۸ صبح که اومدم بخش تا ساعت ۳ بعدظهر هیچی نخوردم و بعدش کم کم گفتن مایعات‌ میتونم بخورم
و بعدش اومدن سوند کشیدن که اصن درد نداشت در حد یه گاز مورچه
که بعدش شروع به راه رفتن کردم
راه رفتن اولش برام سخت بود تا وقتی که پاهامو روزمین گزاشتم چند قدم راه رفتم دیگ اوکی شدم😂
حالا خودم نمیخواستم بشینم چون راه رفتنی خیلی بهتر تر میشدم
و خداروشکر کم کم بهتر شدم و فردا صبح مرخص شدم خداروشکر میکنم که برام راحت گذشت زایمانم
ووووو
اینم بگم که بیمارستان حتما شیاف ببرید چون اونا ۶ ساعت یبار میزارن خودتون ۱ ساعت یا ۲ ساعت یبار بزارید خیلی تاثیر داره رو درداتون
امیدوارم همه مامانا به سلامتی زایمان کنن خاطره خوبی براشون بمونه💖
مامان آرتمیس مامان آرتمیس روزهای ابتدایی تولد
پارت چهارم

بردنم اتاق خودم همسرم فورا اومد پیشم تا دیدمش اشکام پر شد و بوسم کرد دلداریم داد
ساعتای ۶-۷ اینا بود همه خانواده اومدن دیدنم اول بابام گریه کرد بعد مامانم و داداشم و خواهرشوهرم پشت سرش گریه کردن
خلاصه گذشت و شب شد بیحسی من رفت دردا شروع شد اما قابل کنترل و تحمل بود
من دیگه از بعد از عمل که شیاف زدن پرخواست شیاف نکردم ۱۲ ساعت پمپ دردم نداشتم
اما قبل از اینکه بیان از جام بلندم کنن و مجبورم کنن راه برم باید شیاف درخواست میکردم
قبل از بلند کردنم یه مخدر زد و درجا بلندم کرد، نذاشت اثر کنه
۵ صبح تو بیمارستان یه جیغی زدم که خدا میدونه
اصلا آدمی نیستم که برای درد جیغ بزنم اونطوری
….دردشو یادم نمیره تا آخر عمر…
(یادتون باشه حتی دردم نداشتین هر۴ ساعت تا قبل از بلند کردنتون درخواست شیاف بدین)
به زور با سُر دادن پا خودمو رسوندم دستشویی که تو دو قدمی بود
بردنم دستشویی نوارمو عوض کردن برام
گذاشتن دستشویی کنم که حال بلند شدن نداشتم بعد خوابوندنم شیاف برام گذاشتن
صبح که شد مدام باید راه میرفتم چایی عسل میخوردم و انجیر خیس خورده
شکمم که کار کرد اجازه مرخصی دادن و پزشکم ساعت دو اومد ویزیت کرد و جمع کردیم اومدیم خونه
اینم خاطره زایمان سزارین من
مامان فداش بشم منه آراد مامان فداش بشم منه آراد ۲ ماهگی
ادامه تجربه زايمان🤍
داخل بخش كه رفتم يه مقدار طول كشيد كه پسرمو لباس تنش كنن و بيارن بعد پرستار اومد منو چك كرد و شياف برام گذاشتن و پوشك گذاشتن برام گفتن تا ١٢ ساعت نميتونم چيزي بخورم و از جام بلند بشم،
بعد از اون بازم به پسرم شير دادم و تا ساعت ٥ بعد ازظهر هنوز شير داشتم ولي بعد از اون خيلي كم شد و پسرم دائم گريه ميكرد و نميدونستيم چشه( فرداش فهميديم كه گرسنه ميمونه) ساعت ١٠ شد كه بهم گفتن بايد بلند شم راه برم و اول يه آب سيب خوردم و بعد يه كم نسكافه بعدش با كمك پرستار بلند شدم، اولش يه مقدار سخت بود پايين اومدن از تخت ولي شياف دردو خيلي كم كرده بود حدود ٥ دقيقه كمك كردن بهم كه راه برم بعد از اون بهم گفتن هر نيم ساعت يه بار سعي كن بلند شي راه بري كه خودت راحت تر باشي، بهم يه شربتي دادن كه براي كار كردن شكم بود، من همون شب براي پسرم ترنجبين و شيرخشت دم كردم در حد ٥ ميل كمتر دادم بهش خورد، همون نصف شبم شكمش شروع كرد به كار كردن و دستشويي كرد، فردا صبحش دكتر اومد بخيه هامو چك كرد و گفت ١٠ روز ديگه بيا بكشمش و كارامونو كردن و ساعت ٢ اينا بود كه مرخص شديم…
اين تجربه من بود با اينكه يه عالمه درد كشيدم قبل از زايمانم ولي واقعا سزارين در حدي نبود كه من نتونم باهاش كنار بيام، برام يه غول بزرگ شده بود ولي اصلا اينطوري نبود، من واقعا راضيم از اينكه سزازين شدم، حتي من فردا عملم بعد از مرخص شدنم شياف گذاشتم و٣ طبقه از پله هاي خونمون اومدم بالا و اصلا اونجوري اذيت نشدم و تا ١٠ روز بعد عملمم هر موقع مهمون ميومد و يا خيلي درد داشتم شياف ميذاشتم و راحت بلند ميشدم،
اميدوارم همه مامانا به سلامت زايمان كنن 😍 و با آرامش ني ني هاشونو بغل بگيرن🫶🏻🤍