😐😐😒😒😒 اینم از اول صبح ما برا صبحونه اومدیم خونه مادر شوهر

دو شب پیش خیلی پشه دخترمو نیش زده الان میگه مگه شما هواستون کجاست ؟؟؟😏 چقدر شما بیخیالین
بعد میگه چرا نمیزاری تو پشه بندش شوهرم میگه با اون نمیشه شبا شیر داد بهش
میگه وا پس برا چی میخریدین ؟؟؟🤦🏻‍♀️سرمو کجا بکوبم از دستش؟

حالا خواهر شوهر آبجی م خیلی زر میزد برا خواهر زاده م ک تو بهش نمی‌رسی مریض میشه غذا زیاد میدی معده ش گشاد شده و.....از این مزخرفا
خواهرم بهش گفت لطفاً کاسه ی داغ‌تر از آش نباش خودمون میدونیم چکار کنیم
پدر شوهرش هم ب دخترش گفت کم بیا خونه ی ماها دعوا بنداز
این شد ک دیگه گل گرفت دهنشو

ب مادرش شوهرم میگم
فکر نکنم ازمن بیشتر دلسوز بچم باشین

دایه ی دلسوزتر ازمادر هستین انگار

لطفن چرتو پرت نگین
من اینارو هم گفتم😁😁دلم آروم گرفت

من یه مدت پشه بند استفاده کردم از بس هی باید شیر میدادم عملا هیچ فایده ای نداشت بعد بزرگش رو خریدم که خودم جا بشم اونم انقد داخلش گرم بود که خفه میشدم اسپری میرنم به بدنش ولی خیلی وقتا پشه میگرده اون نقطه ای که اسپری نخورده مثه دور چشم رو میزنه
در نتیجه کلا بیخیال شدم تا فصلش بگذره

دختر بگو مگه تقصیر کنه که خونتون پر از پشه هست .مشکل از خونه ی شماست ....بعدش بگو خونه ی ما پشه ندارد

میگفتی مامان جان دیگه بچه رو توی شیشه نمیشه نگه داشت ک هیچی نشه
جای پشه ست دیگه
کم کاری من نبوده ک
مادر شوهر من انقد نوه داره دیگه ب هیچ کدوم هیچ کاری نداره اصلا

وای خواهر شوهر منم جرم داد بس که گفت الهی بمیرم برای جای پشه‌ها
منم در نهایت گفتم خودم خیلی خیلی بیشتر از تو ناراحت شدم الانم ادامه نده چون یادم میاد فقط حرص میخورم

ببخشید یادمون نبود با پشه ها حرف بزنیم که نیش نزنن

اهمیت نده

دقیقا عین مادرشوهرمن ول کن اهمیت نده مگه میشه یه مادر به فکر بچش نباشه

هرچی میگه بگوباشه تاهیچ حرفه دیگه ای نزنه مهم نباشه برات