تجربه زایمان(پارت7)

توی ریکاوری هم هرچی گفتم پمپ درد میخوام چون هنوز از درد داشتم میلرزیدم گفتن ما نداریم همراهت رفته برات بیاره که نیاورده بعدش دیگه بدردت نمیخوره میری توی بخش برات شیاف میذارن، داشتم از درد میمردم نه ناله میکردم نه داد میزدم فقط میگفتم اوووووفففف! سرپرستاره که به تختم دید داشت گفت حتما خیلی آستانه دردت پایینه چون الان بی‌حسی، واقعا بی‌حس بودم ولی درد و سوزش توی کل تنم بود😥
بعدا همسرم گفت اصلا از من که اجازه عمل نگرفتن اینقدر پرس و جو کردیم تا بالاخره یکی گفت همسرتو بردن برای سزارین، اینام ترسیده بودن که چی شده مگه، بعدشم که می‌گفت هرچی دنبال پمپ درد گشتن خود بیمارستان نداشته بعدشم گفتن دیره برای تهیه کردنش🙁 وقتی منو آوردن بخش، نیم ساعتی طول کشید تا همراهم بیاد پیشم، تخت نی نی دور بود منم با همه دردم دلم برای دیدن نی نی پرپر میزد، همراهی تخت کناری برام آوردش، همراهیمو که آوردن تخت نی نی رو بردن که پشت در همسرم ببینش🥰 بعدا برای کشیدن بخیه هام که رفتم مطب دکترم، 300بابت ویزیت و 200بابت کشیدن بخیه ازم گرفتن که خب واقعا هزینه زیادی بود
اینم تجربه من بود ببخشید طولانی شد❤️
امیدوارم شما هم در بهترین حالت و سلامتی نی نی هاتونو بغل بگیرین🥰

۲۸ پاسخ

چرا صبر نکردن بی حس شی منم با بی حسی میخام ولی الان پاهام سست شد
مبارک باشه قدمش عزیزم

منم همین تجربه رو دارم،کیسه آبم پاره شد و با آمپول فشار دردام شروع شد ولی دهانه رحمم باز نشد🫤

اع ببخشید من بد متوجه شدم

چقد قشنگ بود ولی
درسته یجاهایشش پراز استرس و ترس بود
ولی قشنگ بود
ممنون ک تجربتو گفتی
انشالله منم ب سلامتی زایمان کنم 😍

مبارک باشه عزیزم
میگم بیمارستان امام حسین رفتی کامل چقدر شد هزینه زایمانت ؟
دکتر هم خانم افتخارزاده بود دیکه آره
جا بخیه هاتو خوب زده ؟ الان ۱۱ روز گذشته خوبی دستش سبکه؟
میگم اون لرزه بخاطر بی‌حسی هست و همه کسایی که سزارین میشن اینو تجربه میگنن

خداروشکرخودت وبچت صحیح سالم هستین

وییی کدوم بیمارستان بودی

همینکه درد طبیعی نکشیدی خوب بوده ولی بجاش بد دردی کشیدی اونم اینکه بدون بی حس شدن تیغو کشیدن رو شکمت😓
خداحفظش کنه کوچولوتو❤️اسمشو چی گذاشتی🥰

عزیزم خیلی ممنون که تجربه ات رو گفتی، ان شاالله که خودت و بچت سالم باشین🌸 و سختی های زایمانت زودتر یادت بره💗

جالب بود تمام لحظاتم اومد جلو چشمم منم‌مثل شما بودم ولی متاسفانه درد نداشتم اخر طبیعی بود زایمانم ولی زجر کشیدم چون بیحسی تو کمرو بد موقع زدن اون درد زایمانو کامل حس کردم خیلی طبیعی ترسناکه

خب بعدش چی شد بی حسی که از بین رفت خیلی درد داشتی یا با شیاف قابل کنترل بود؟، بی حسیت تا چند ساعت بود

حالا از بیمارستان و رفتار پرسنل راضی بودی؟!

تبریک میگم عزیزم بیمارستان امام حسین خیابون وحید ؟؟؟

وای چقدر شبیه من بودی با این تفاوت که من درد طبیعی رو یه مقدار کشیدم

سزارین اختیاری داشتین؟؟اگه اجباری باشه هزینه ش چقدر میشه

عزیزم مبارک باشه چقدر تجربه سختی داشتی😶

عزیزم تجربه زایمامتو خوندم خداروشکر که سلامت هستید هم خودت هم فرزندت،عزیزم فقط اشاره نکردی به بعدش که دردات چجوری بود ؟اولین شیری که بهش دادی بعد چندساعته؟تا اون موقع بچه گرسنع میمونه؟ میدونی من طبیعیم اما وزن بچم بالاست دکترم گفت شاید سز بشی برا همین واقعا اطلاعی از سزارین ندارم.همه میگن بعد سز خیلی اذیت میشن و به بچه نمیتونن برسن و شیردهی سختی دارن😔

مبارک باشه ایشالا زیر سایه پدرو مادرش بزرگ بشه

سلام عزیزم مرسی از انتقال تجربیاتت الان متوجه شدم پس منم بخاطر بی حسی سر بچه اولم تا چندین روز انگار کتفم شکسته بود در این حد دردمیکرد؟؟؟!

تجربه ات رو میخوندم استرس گرفتم انگار من جات بودم برای سزارین بیهوش نمیکنن؟منم احتمالا سزارین بشم خدا کنه بیهوش کنن😐😬

اول اینکه قدم نو رسیدت مبارک باسه
بعد جقد خوب و دقیق توضیح دادی من استرس گرفتم
اسم دکترت چی بود کلا از بیمارستان و پرسنل راضی بود چون تقریبا میخواستم برم اونجا ولی الان بکم شک کردم

خوب توضیح دادی ولی واقعا زایمان سختی داشتی 😟 عزیزم خداروشکر که نی نی ت به سلامتی بدنیا آمد 🥰خدا حفظش کنه برات

خیلی خوب توضیح دادی گلی
چقدر بد بوده اون لحظه ک بی حس نبودی شروع کردن
واقعا باید اول تست میکردن ک بی حسی یا ن..
خداروشکر ک جفتتون سلامتین و ب خیر گذشته

عزیزم ینی همینجور بی دلیل کیسه ابت پاره شد؟! پاینکه دکتر ک بهت ششم تاریخ داده بود تو چندم کیسه ابت پاره شد؟!ک سزارین شدی

خداروشکر ک هر دوتون خوبین
پس بیمارستانش خوب نبوده 🥺منم میخوام برم اونجا
بین موسی بن جعفر امام حسین موندم

عزیزم
درسته درد کشیدین ولی خداروشکر خودتو و بچه سالمین
الهی همیشه حالتون خوب باشه
مبارکتون باشه 🌺🌺🌺💕🌷

کدوم بیمارستان رفتی ؟
خودت خواستی سزارین بشی ؟

توی اون لحظه آدم رو میکشن

سوال های مرتبط

مامان رستا 🌸 مامان رستا 🌸 ۱ ماهگی
تجربه زایمان: پارت دو🌸
نی نی که به دنیا اومد تمیز کردن آوردن چسبوندنش به دو طرف صورتم و روی سینم باورم نمیشد این فرشته کوچولو نی نی منه🥹
بعد بردنش منم آوردن ریکاوری یکم موندم پمپ دردم رو وصل کردن با سرم و اومدم بخش به بار شکمم رو آروم فشار دادن که بی حس بودم و پمپ درد هم داشتم چیزی حس نکردم اصلا و حالم نسبت به هم اتاقی هام که پمپ درد نداشتن واقعا بهتر بود، نمی‌دونم بخاطر پمپ درد بود یا بدن ها باهم متفاوته ولی برای منی که به شدت ترسوام و جوری از ترس میلرزیدم که دکتر بیهوشی گفت اگه میخوای بیهوشت کنم، واقعااااا تجربه عملم فوق العاده بود اوج دردی که من حس کردم در حد انقباض های پریودی بود حتی موقع راه رفتن واقعا اوکی بودم، تعویض پد و گذاشتن شیاف و… همه رو پرسنل انجام میدن که برای منه خجالتی خیلی خوب بود، هنوزم بعد از چند روز باورم نمیشه به همین سادگی بدون کوچک ترین دردی من زایمان کردم و کابوسم تموم شده😍
از انتخاب دکتر کریمی و بیمارستان پارسا بی نهایت راضیم رسیدگی‌شون اخلاقشون و تمیزی بیمارستان و هرچیزی که براتون مهم باشه از من عالی بود
_ پمپ درد بی نهایت عالی بود برای من
_ بیمارستان یه ساک میده که پوشک برای نی نی و لباس و یدونه پتو دور پیچ داخلشه لباس برای خودمون دمپایی و لیوان قاشق و چنگال (۱۱۰۰و اجباریه )
_هزینه پمپ درد با هزینه بیمارستان با بیمه نیرومسلح شد حدود ۱۱ میلیون
_ دکتر کریمی دستمزد نمیگیره و دلیل میزنه تو نامه عمل براتون

دیگ چیزی به ذهنم نمیرسه سوالی بود بپرسین بتونم کمک کنم خوشحال میشم
امیدوارم تجربه زایمان برای همه خانم ها اینقدر فوق العاده و راحت و شیرین باشه🌸
مامان جوجه🌼 مامان جوجه🌼 روزهای ابتدایی تولد
مامان محمد آرسام مامان محمد آرسام ۱ ماهگی
#تجربه زایمان پارت سوم
رفتیم بیمارستان و تا رسیدم بیمارستان دیدم دکتر خودم داره میره انگار عمل داشته قبلش
منو دید و اومد معاینه کرد گفت همراهیش بره کارای بستریش رو بکنه
به پرستار ها هم گفت سریع بستری شه هشت سانت بازه😶
دیگه لباس دادن پوشیدم و بردنم سمت تخت ها
کیسه اب و پاره کرد🤦🏻‍♀️
تو سرم فک کنم آمپول فشار بود تزریق میکرد چون تا تزریق میکرد یه درد بدی میومد سراغم
هی فشار داد شکمم و گفت زور بزن
منم هرچی زور میزدم نمیشد
با اینکه سرش و میگفتن می‌بینیم ولی نمیتونستم زور بزنم
بردنم تو یه اتاق دیگه که از این تخت های معاینه داشت
اونجا نمیدونم چیشد و چم شد که مثل دیوونه ها شدم ترسیدم ینی
لنگ و لقد میزدم به همه جا😂😂
حتی پام یبار خورد به دکتر 😂😂
دیگه تیغ و اورد و زد و بعدشم بچه اومد 🥲 و دردا رفتن
بچه رو گذاشت رو شکمم
واییی که اون لحظه شیرین ترین لحظه بود 🥺
بعدشم یه بیهوشی تزریق کرد که بخیه بزنه
بیدار که شدم دیدم به فاصله پنجاه متر تقریباً اون طرف تر یه بچه لخت رو تخته 😑 نی نی من بود
ما ساک لباس هم برنداشته بودیم🤦🏻‍♀️😂
که اون فاصله زایمان من شوهرم رفته بود دنبال مامانم و رفته بودم ساک بچه رو برداشته بودن و اومدن
و نی نی من همون جا یکم سرما خورده بود
انگار نمیتونستن یه چیزی رو بچه بندازن😑
خلاصه که بعدش رفتیم رو تخت اولی و به بچه شیر دادم و بعد تایم ریکاوری رفتیم تو بخش
انشاالله که همتون به سلامتی نی نی هاتون رو بغل کنید
با این که طبیعی اون لحظه درد داره اما بازم بهتر از سزارین هست که بعدش به سختی باید به بچه شیر بدی کاری انجام بدی
تخت کناری من سزارین بود و واقعا خداروشکر کردم که تونستم طبیعی زایمان کنم بازم😁
مامان حنا مامان حنا ۱ ماهگی
#تجربه زایمان ۴
دیگه کم کم حس پاهام داشت برمیگشت ولی لرزکرده بودم اومدن پتو انداختن رومن خانم ها دیگه که زایمان کرده بودن کنارم بودن بچهاشونم کنارشون بود جز من از پرستارا پرسیدم بچه من کجاست گفتن بردن بخش نوزادان گفتم مشکلی داره گفتن نه تو بری بخش اونم میاریم دیگه ساعت ۲:۴۵من اومدن ببرن بخش دیگه دخترمم آوردن راستی پمپ درد هم برام گذاشتن
یک ساعت اولی که آوردن تو بخش دردی حس نمی‌کردم بعدش اومدن شکمم فشار دادن وااااااای که چقدر درد داشت مردم از درد گریه شدم ولی اصلا نمی‌تونستم تکون بخورم نینی هم آوردن که سیر بهش بدم ولی من دریغ از یک قطره شیر نداشتم هرچی پرستارا و اطرافیان تلاش کردن تا ۸شب هیچی نیومد ۸دکتر نوزادان اومد گفت برید شیر خشک نان یا اپتامیل بگیرید بدید بچه بخوره
خودمم دیگه از همون گفتن کم کم شروع کنم به مایعات خوردن اول هم یا انرژی زا بخورم یا اسپرسو
درد هام خیلی زیاد بود با وجود پمپ درد بهم هم گفتن خودشون پمپ جوری تنظیم کردن که کم کم وارد بدنم میشه و کلیدش نزنم که تا فردا برام بمونه منم قبول کردم ساعت۱۲شب هم اومدن سوند کشیدن که خیلی درد داشت یادم میاد مو به تنم نمی‌مونه بعدشم گفتن کم کم باید بشینی و بعدش بیایی از تخت پایین دیگه پرستارو شوهرم و مامانم بودن با کمک سه تاشون به هزار بدبختی و گریه و درد زیاااااااد اومد پایین ‌ولی خیییلی درد داشت که میگفتم دیگه غلط بکنم بخوام زایمان کنم چند قدمی راه رفتم برگشتم رو تخت خوابیدم ولی چون مایعات می‌خوردم و سرم بهم وصل بود دستشوییم می‌گرفت راهی هم نداشتم باید دوباره اون درد زیاااااااد تحمل میکردم و از تخت میومدم پایین
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
سلام دوستان من میخوام تجربه خودمو از زایمان سزارین در بیمارستان نیکان حکیمیه تهران بگم، امیدوارم مفید باشه براتون
تاریخ زایمان من ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دو روز قبل بهتون زنگ میزنن، میرین بیمارستان یک سری چکاپ مثل نوار قلب، بیماری خاص و آزمایش خون چک میشه حدودا ۳ ساعت زمان میبره
روز تاریخ زایمان هم ساعت ورود به بیمارستان بهتون میگن که معمولا ۲ ساعت قبل از ساعت عمل باید بیمارستان باشید، هم ساعت ورود به اتاق عمل که برای من ساعت عملم واقعا همون ساعت اعلامیشون بود و منتظر نموندم، داخل بخش بستری سوند بهتون وصل میکنن اما اصلا درد نداره.
بعد میبرنتون سمت اتاق عمل، سری از کمر انجام میشه که اون هم درد نداشت و شروع کار دکتر زنان و دیدن نی نی قشنگتون
بعد میرید داخل ریکاوری
اگر وضعیت شما و نی نی نرمال باشه، حدود یک ساعت تا ۲ ساعت داخل ریکاوری میمونید
برای من داخل بخش اتاق خالی نداشتن و ۴ ساعت داخل ریکاوری موندم که خانواده ام واقعا نگران شده بودند، و روند کار به این صورته که میخوان ببرن بخش ماساژ رحمی میدن و چون من ۴ساعت ریکاوری بودم تمام سر بودن بدنم از بین رفته بود و درد خیلی بدی کشیدم برای ماساژ رحمی.
بعد از اینکه رفتم داخل بخش واقعا تمام پرستارا خوب بودن و سر میزدن و حوصله داشتن اما کادر خدمات حرف گوش نمیداد، باید یک مورد چندبار می‌گفتیم.
در کل ارزیابی من برای زایمان میشه گفت بیمارستان خوبیه
هزینه زایمان و اتاق ۲ تخته ۲۹ میلیون بدون پمپ درد
من پمپ درد نگرفتم
مامان فندوق مامان فندوق ۳ ماهگی
مامان پرنسا مامان پرنسا ۸ ماهگی
سلام من شنبه سزارین شدم بیمارستان قمر
میخواستم تجربه زایمانم رو بگم
من برای تشکیل پرونده رفته بودم که دکترم تماس گرفت گفت همون لحظه بستری بشم برای زایمان اولش خیلی استرس داشتم کارامو انجام نداده بودم و خیلی هنگ بودم ساعت ۱۲ و نیم ظهر رفتم اتاق عمل و یک و ده دقیقه بچه به دنیا اومد رسیدگیشون خیلی عالی بود واقعا پرسنل خیلی خوش اخلاق و مهربونی داشتن من اتاق خصوصی و پمپ درد هم گرفتم تنها چیزی که خیلی درد داشت اولین باری که دست و پاهامو روی تخت تکون دادن و دو بار هم شکمم رو فشار دادن که واقعا درد داشت من آستانه دردمم پایینه واقعا دردم شدید بود ساعت های یک شبم اومدن خودشون رام بردن که پمپ دردم تموم شده بود و دردم زیاد بود برام دو تا شیاف گذاشتن و دردم کم شد بعدش چندبار دیگه راه رفتم که باعث شد دردام کمتر بشه ساعت تقریبا ۱ ظهر هم مرخص شدم در کل من از بیمارستان قمر خیلی راضی بودم همه ی کارها رو خودشون انجام میدادن و پرسنلش با رفتارشون باعث میشدن آدم احساس خوبی داشته باشه