خانما چجوری میتونین مدیریت کنین زندگی و درس و کار و بچه داریو؟ ب همش میرسین؟ من ک انقد کم بود محبت گرفتم از شوهرم ک حال و انرژی واسه هیچ کاری و ندارم
از وقتی بچم بدنیا اومده تا الان کنارم نمیخوابه، فقط هرموقع نیاز داشته باشه میاد پیشم، نمی‌دونم چیکار کنم

ببخشید که اینو میگم...
ولی می‌دونی مشکل همه ما چیه؟ اینه که مردای ایرانی از بچه داری فقط درست کردنشو بلدن 😏
بعد از بدنیا اومدن بچه یجوری برخورد میکنن انگار ما زنای بدبخت این بچه رو جهیزیمون بوده از خونه بابامون اوردیمش.
من یکی که دیگه واقعا کم آوردم..
از صبح ساعت ۶ ونیم ۷ بیدار میشم تا شب ساعتهای ۱ ،۲ مثل کوزت کار میکنم شوهرم اصلا هیچی نمی‌فهمه.

ماهم جدا میخوابیم بهتر
از صب منتظرم بیاد بعدم ک میاد همش میگ خستم محل نمیذاره سرش تو گوشیشه حتی باهاش حرف میزنم فقط ی سری تکون میده جواب نمیده با بچه شام میپزم درست نمیخوره و... خستم :) با هیچ کس رابطه نداریم تنهام کاش بچم نبود خودمو میکشتم راحت میشدم

بعضی مردا گاون.هم نمیفهمن هم مادراشون یادشون ندادن ک زنت بعد زایمان چقدر بهت احتیاج داره.مقصر اصلی خودشون نیستن شیوه تربیتیشونه.والا داداش من بچشون ک بدنیا امد مثل پروانه دور زنش میچرخید حتی نمیذاشت شورت زنشو کسی بشوره.اینارو باید تو خونه پدری یاد بگیرن

منم دقیقا کم آوردم مشکلم از شوهرامونه ک بهمون نمیرسن و انرژی نداریم

منم با دخترم تنها میخوابم دقیقا ۸ ماهه همیشه انقد تنهایی کارارو کردم استرس دارم تند تند انجام میدم آخر شب که بچه میخوابه شروع میکنم تمیزکاری اونم واسه خودش فیلم نگاه میکنه میگه ازم پذیرایی کن منم همیشه میگم مادرت تورو تربیت نکرده

برای منم همینه تازه با سه تا نوزاد کار خونه و غذا درست کردن و .... تازه دیشب بادمجون گرفته میگه بادمجون و کبابی کن میرزا قاسمی درست کن هوس کردم بجای اینکه بگه زنم خسته س برم از بیرون غذا بگیرم تازه لیست میده چی درست کن

خیلی سخته...من انقدر حساس و زودرنج شدم که مهر کلا مرخصی گرفتم واقعا نمیتونم بکشم

بیشترزندگی هااینطوری شده منکه شیربه شیردارم اصلاوقت ندارم کنارش بشینم جدامیخوابیم

بخدا نمی‌دونم چیکار کنیم خسته شدم دیگه

باز میگی نیاز داشته باشه میاد بعضیا همینم ندارن
تجربه ای ک من از گهواره دارم همه بعد از زایمان همینجوری شدن شوهراشون نمیدونم چرا