من هعی میگم خانواده شوهر خوبن هعی اون روشونو نشون میدن
از اون طرف با خودم میگم اگه هرکی اسم بچمو بپرسه نمیگم
باز ازین اداها بدم میاد تا میپرسن سریع میگم
بعد مسخره که میکنن ناراحتم میشم
خوب جلو دهن لامصب و ببند دختر بیکاری🥴🥴🤦🏻
امشب خواهر شوهرم مسخره کرد منم گفتم پس فردا بچه شماهم به دنیا میاد ما مسخره کردیم ناراحت نشید😒🚶
بعدم میگفت تو که به همه گفتی دختره بچت چرا الان میگی پسره
میگم اولا سونو سه ماهه اول به من گفت دختر بعد تو ماه پنجم به من گفتن پسر علم غیب دارم بدونم درسته یا نه
بعدم تو این مدت حاملگی یه نفر از شما از من سئوالی نپرسیده حالی نگرفته بعد چه طور من به همتون گفتم دختر
فقط دخترت پرسیده که من بهش گفتم دختره
از بعد سونو پنج ماهگی من هرکس ازم پرسیده گفتم پسره
قبولم نمی‌کرد تا بقیه خواهرشوهرا و بچه هاشون تایید کردن
اینقدر گریه کردم از اون موقع 😐🥴😒
حالام همش ذهنم درگیره خوابم نمیبره
بعدم برگشته میگه شما رسم دارین برن سیسمونی ببینن
گفتم نه اولا هنوز تکمیل نشده دوما ما ازین رسما نداریم
بعدم هروقت بچه به دنیا اومد هرکی اومد بیاد ببینه
گفت خوب خواهرم میخواد بره شهرستان اون موقع نیس
خواهرشم گفت عکساشو میبینیم بعدا
میکشتنمم اجازه نمیدادم کسی بره تو اتاق بچم
بعد برن بچه هاشون اسباب بازیها رو به چوخ بدن😒
این دومین باره که از دور هم بودنشون داره بدم میاد
اونم منی که عاشق مهمونی و. دورهمی خانوادگی ام💔

۲۶ پاسخ

عزیزم واقعا خانواده شوهر ارزش نداره بشینی این موقع شب خودتو اذیت کنی.هرکاری کنی حتی اگه خوبن باشن اون ذاتشون بازم خرابه و نمیتونی درست کنی..

من از ماه نهم خیلی حرف ها بهم سنگین تر میاد، قبلا هی می گفتم فامیل همسرم خوبن، یه گوش در بود یه گوش دروازه، چیزی می گفتن به دل نمی گرفتم.
ولی الان اصلا اون شکلی نیستم. دقیقا منم سر حرف اونا گریه ام گرفته. ناراحتم ازشون. حتی دلخور هستم. تمام کارهای نکرده این نه ماه جلو چشمه که هیچ حمایتی نداشتم ولی با این حال و احوال در بارداری ازشون حمایت هم کردم.

دیگه ایم اعصاب خوردی داره بگه تا خسته بشه جوابشم دادی دیگه گریه نداره بزن خودتو به بیخیالی راحت اینجوری بیشترم میسوزن

علیسان خیلیم قشنگه خواهر شوهرت قلگیه ولش کن🤣

عزیزم دیگه رعایت نکن اصلا
قشنگگگگگگ برین 💩 بهشون😂

منم کم این قوم اشکمو در نیاوردن شاید باورت نشه از دستشون اومدم شهری که ده ساعت ازشون دورم

توقع مهربونی از قوم شوهر نداشته باش اسم بچتم بگو‌ فعلا انتخاب نکردیم هرچی ام گفتن کار خودتو بکن اهمیت نده

واسه اینکه حرصشونو دربیاری هروقت خواستن بیان خونتون دراتاقشو قفل کن بگو از صبح دارم دنبال کلید میچرخم نمیدونم کجا گذاشتم

وقتی کسی تورو ازخودش نمیدونه احترام گذاشتن بلد نیست مثل خودش رفتارکن قرارنیست آدم همه چیزشو به کسی بگه منم مثل شمابودم همش احترام یه روز به خودم آمدم گفتم نه بابا بااینا نمیشه اینطوری رفتار کرد تا6 ماه که بهشون نگفتم حامله ام بعداز اونم هرکدوم میپرسن اسم بچه چیه میگم روز آخر معلوم میشه رفت وآمدم باهاشون خیلی کم کردم اینجوری کمتر حرص میخورم

🤣🤣خانواده شوهرن ازشون توقع مهربونی نداشته باش کلا ما در ارتباط نیستیم
فقط مادرشوهرم و خواهر شوهرم که باهاش در ارتباطم که کلا من رو نمیدم وگرنه پرو میشن

یکی به من بگه کی اینا لال میشن؟ خدا خفه اشون کن که فقط در حال نظر دادن و راه انداختن اون مغز کوچولوشون هستن،یکی نیست بگه آخه عتیقه بیای سیسمونی ببینی؟ مگه برای تو خریدن که چی بشه؟ بعدش؟ بعدم به تو چه نظر درمورد اسم بچه مردم میدی؟
خواهر اینا یه کرمی دارن درست هم نمیشن
منم یکیشو دارم همین دو روز پیش امد راجع به دکتر رفتنم نظر داد با دوستش مقایسه کرد،جونشون در میره برای فضولی

یعنی هرکی‌یه‌جور‌ بااین قوم‌شوهر‌درگیره.
من خانواده شوهرم‌مذهبی ان. بعد چندددتا بچه‌و‌نوه‌پسر‌ بچه‌من دختره. فکرمیکردم دیگه‌اینا‌‌رو‌ سرشون میزارنش. ولی علاوه‌بر‌اینکه اینجوری‌نبود مادر شوهرم‌همش‌میگه‌تور.خدا دخترتو‌لوس‌نکنیا. یه‌دعواش‌بتونیم بکنیم.
هربارم‌ برا خریدا‌میگه چیزای لختی نگیر پوشیده‌بگیر. اخه بچه شش ماهه چه‌پوشیدگی ای. لباسایی که‌عکس‌حیوون داره‌نگیر‌ برا بچم😑مگه‌کالسکه ایرانیا چشه جنساشونم‌خوبه خارجی چرا. وایییی به‌ خدا مامانم‌که‌داره‌پول‌سرویسو‌میده انقدر نظر‌نمیده

عزیزم هیچکس ارزش ناراحتی نداره بسپار به شعور کمشون همین که خودت و شوهرت راضی هستین کافیه بقیه ول معطلی

اسمش چیه که مسخره کردن دیروز
دختر خواهر شوهرم گفت زهرای قورباغه منم گفتم وقتی نیشگون ابدار ازت گرفتم میفهمی من شوخی ندارم سر دختر (جلو مامانش)نیشگونم گرفتما

اوووف نگو که خواهر دلم پره پره چقدر اسما عوض نکردیم که سر این خانواده شوهر چه حرص هوایی نکشیدم که سر این خانواده حتی نمیتونم وسایلا رو از الان بیارم که میاد مادر شوهرم فضولی می‌کنه باز مال تو خوبه من بگم هم نه پا میشه نگاه میکنه بعدشم یه روز منو برد بازار بریم برام میز غذا خوری بخریم تو هم برو نگاه کن پاشدم آماده شدم رفت سرویس خواب نوزادی انتخاب کرد قیمت کرد بعد برگشت به من گفت به مامانت بگو بیاد اینو بخره من پسندیدم دیگه داشتم میترکیدم الآنم الانه میگه فلان چیز و خریدی اون روز مامانم اومد یه دستی به خونمون بکشه برگشته زنگ زده همه چیو خریده مامانت وسایل های بچه رو آورد که میخواست اگه اون باشه خودشو بزنه به خونه ما به خاطر اینا نمیتونم از الان وسایل های بچمو بیارم خونه خودمون

خب دختر تو که همونجا جواب طرفو میدی بعدش چرا میشینی دوباره خودخوری می‌کنی؟ جوابشو دادی تموم شد رفت...

برای اسمش بگو هنوز انتخاب نکردیم چندتا اسمی که نمیخوای بزاری بگو تا رو اعصابت نرن بقیه چیزاام همینطور جوابشونو بده بگو مهمونی ام نداریم هرکی به وقتش میبینه

حساس شدی زیاد سخت نگیر. من خودمم حساس شدم ها. حرفایی که قبلا برام بی اهمیت بود رو الان هی بهش فکر میکنم و حرص میخورم. درحالیکه اشتباه میکنیم الان واقعا زودرنج شدیم

هر موقع اومدن دیدن بچه در کمد بچه ات را چسب بزن نرند سراغ اسباب بازی حرفی هم زدند اصلا برات مهم نباشه

پسر باشه دختر باشه یه تیکه از قلبته به کسی چ الکی غصه نخور
برادرشوهرم من ۶ ماهم بود زنگ زده به شوهرم ک واقعا بچتون دختره مطمئنی دختره پسر نیست ، بعد خودش بچه نداره ۱۲ ساله ازدواج کرده تو همه کارامون میخواد سر در بیاره
همسرم گفت اره قربونش برم دختر باباست خورد و حرف نزد ، من موندم بهشون چی میرسه ک دل میشکنن همسرم به شدت ناراحت شد ک داداشش چرا این حرف و زده ، پدرشوهرم بدتر از همه از روزی ک فهمیده بچمون دختره اصلا زنگ نمیزنه نه به من نه به همسرم ، وقتی به مادرم میگم دلداریم میده ، درد و بلامون سنگینه میخوره به قلبشون
برعکس مادرشوهر و خواهرشوهرم انقد قربون صدقه بچمون میره بلاخره هر چی باشه بچست مگه همیشه باید باب دل بقیه زندگی کرد خداروشکر همسرم از دوران عقد همش میگفت خدا کنه خدا بهم دختر بده خداروهزار بار شکر ک خدا دلشو شاد کرد همین برام کافیه
توام غصه نخور هر چی گفتن به یه ورت بگیر

سعی کن همیشه بزنی ب بیخیالی و با شوخی و خنده جوابشونو بدی
ب خاطر بی عقلی دیگران هم گریه نکن

ما چرا نمیخوابیم 🤦🏻

تو خودت حامله ای غلط کردی نشستی گریه کردی غصه دادی نی نی مونا بگیر ب ی ورت الحظه ای باش همون لحظه هرچی هس جوابشونا بده و ول کن نشین فکر کن غصه بخور خیره باش تا اوناهم بفهمن ب ورته حرفاشون توهیناشون

مث من همچیو میگی 😂

عزیزم تو هر چه قدر حساسیت نشون بدی اونا بدتر میکنن
نقطه ضعف نده دستشون

خودت ناراحت نکن نفهمه

سوال های مرتبط

مامان فندق نمکی🌰💙 مامان فندق نمکی🌰💙 ۲ ماهگی
امروز رفتم سونو دادم
بهم گفت دختره
برررررق از سرم پرید .....
نه برااینکه دختر بدم بیاد
برای اینکه من الان توی ۷ ماهگی ام و تاالان همه سونوها بهم گفته بودن پسر...
ماهم اعلام کرده بودیم به همه،به خانواده ها
و سیسمونی رو هم خریده بودیم...
اون لحظه همه چییییی جلو چشمم مرور شد، که به خونواده ها مخصوصا خونواده شوهرم چی بگیم حالا
ما که گفته بودیم پسره و اینم گفته بودیم که خودمونم ته دلمون بیشتر دوس داشتیم پسر باشه حالا چی کنیییییم....
شوکه شده بودم و لال..
بعد چند دیقه به دکتر گفتم پسره دیگه؟
گفت نه چرا پسر؟
گفتم تاالان همه گفتن پسره
قلبم کنده شده بود
گفت لابیاهای دختر و بیضه های پسر توی این سن شبیه همن و ممکنه اشتباه پیش بیاد،بذار دوباره چک کنم..
یهو خندید و مانیتورو سمت من کرد،
نگاه کردم باور کنین چشام هیچی نمیدید😖
دکتر گفت :
[اونجاشه، پسره ! وای من چرا اشتباه کردم، این بچه هم یهو پاهاشو باز کرده که به من بگه ببین من پسرم ]
اون لحظه که دکتر اشتباهی گفت دختره، تو دلم گفتم قطعا قبلیا اشتباه بودن چون الان سن بچه بیشتره و لابد این درسته
یعنی نگم چه شوکی بهم وارد شد
خدا همه نینیای پسر و دخترو حفظ کنه
و از ته قلبم از خدا میخوام هیچوقت چنین شوکی توی ۷ ماهگی به هیچکدومتون وارد نشه....
مامان آقا کوچولو مامان آقا کوچولو هفته بیست‌ونهم بارداری
خانوما لطفا کمکم کنین
من چند ماه پیش قبل از اینکه جنسیت بچه م معلوم بشه شوهرم همش میگفت دختره حتی فکر نمیکرد شاید پسر باشه همش باهام دعوا می‌کرد چون با شوهرم از قبل اختلاف داشتیم بهش میگفتم من باردارم دعوا نکنیم یا حداقل در مورد موضوعی ک الان پیش اومده دعوا کنیم بچه خودته تو شکمم شوهرم میگفت آدم گوه شم تو شکمش نگه میداره( ببخشید خیلی رک گفتم خاستم عمق قضیه متوجه شین) انقدر نمیخاد ادا در بیاری منم فقط قلبم میشکست گریه میکردم الان که جنسیت بچه م مشخص شده پسره این چند ماهه رفتارش از زمین تا آسمون عوض شده همش میگه گوشت بخور به فکر این نباش که دست مون تنگه بزار بچه مون تپل به دنیا بیاد اصلا باهام دعوا نمیکنه هرکاری میکنم نمیتونم فراموش کنم اون حرف شو....
مشکل اینجاس امروز پیش مادرم بودم و با مادرم دعوام شد همش میگفت فقط شوهر بیچاره ت میتونه باهات کنار بیاد هم سن سال هاتو ببین خانومی شدن مطمئن باش اگه شوهرت مث بقیه مردا پولدار با عرضه بود یه لحظه تحملت نمیکرد با این اخلاقت منم اعصابم خورد شد گفتم من انقدرا بد نیستم بهش گفتم شوهرم قبلا چی بهم گفت و چه رفتاری داشت الان اصلا باهام دعوا نمیکنه
مادرم خیلی ناراحت شد الان به نظرتون اشتباه کردم گفتم اینارو به مادرم چون از اون موقع خیلی ناراحته منم بعدا پشیمون شدم بهش گفتم به بچه خودش گفته تو چرا ناراحتی ولش کن من فقط اینو گفتم که همش منو بد میبینی فکر نکن من اونقدرا بدم
از این به بعد زندگیم آروم میشه چون بچه م پسره طبق میل خودشه
الان پشیمون شدم از گفتنم چون نمیخام رابطه مون از این بدتر بشه مادرم متنفر بشه از شوهرم
مامان Roxana💕 مامان Roxana💕 ۲ ماهگی