۸ پاسخ

نووووش جونششش

من که دارم روانی میشم دختر من به زور تلویزیون غذا میخوره

نوش جونش
اما یه راهی بگو واسه داد نزدن و ریلکس بودنِ من مسبت به دخترم
از نون شب برای من واجب تره

عزیزم کار خاصی کردی خوب شده؟توروخدا مارو هم راهنمایی کن

انشالا تا حالا که درست نشده

خداازدهنت بشنوه امروز انقدر گریه کردم فقط شیرمو میخوره لب به هیچی نمیزنه از اولم بدغذا بود

خدارو شکر پسر منم یه چن وقته اشتهاش خوب شده
یعنی هر روز از دست اینکه هیچی نمیخورد آرزوی مرگ میکردم

نوش جونش عزیزم

سوال های مرتبط

مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
قبل اقدام به بارداریم با خودم فک نیکردم میگفتم وای یک بچه ناز اروم خدا بهم میده بشه سه چهارسالش بره تو اتاقش بازی کنه منم براش غذاهای خوشمزه درست کنم باهم دونفری کیف کنیم ناهار بخوریم بعد بیایم رو تخت هرروز ظهر همدیگ بغل کنیم بخوابیم عصرا کلی با هم خوش بگذرونیم با خودم ببرمش ارایشگاه موهاش دائم خشگل کنم ببافم یک سره با هم خوش بگذرونیم وای چقد بچه خوب قشنگ خلاصه این رویا بامن همراه بووووود تا الان که دقیقا رویای دختر سه چهارساله که تو رویاهام بود شکرخدا خدا براورده کرد ولی با یک سری تغییرات دخترم اصلا اروم نیس اصلا ننیره تو اتاقش بازی کنه یک سره از صبح به جونم نق میزنه یک سره جیغ داد من درحال اشپزی پریناز جیغ گریه که بیا بامن بازی کن بیا با من بازی ارایشگاه این چیزا که هیچی دسشویی باید با خواهش التماس برم تورو خدا وسط بازی بزار برم دسشویی 🤣🤣🤣🤣🤣برا خواب خودش نمیخوابه که هیچ خودمم به زور از دستش فرار کردم بدو بدو اومدم رو تخت دائم دارم میگم تورو خدا پریناز باهات کلی بازی کردم خسته شدم بزار برم یک کم استراحت کنم 🤣🤣🤣🤣همین خل ساده بودم نسبت به بچه ها زخم خورده هایی که مثل من یک رویای دیگ داشتن یک چیز دیگ شد دستا بالا