خب من بالاخره اومدم از زایمانم بگم😂
زایمانم طبیعی بود
اول از همه یه صحبتی دارم با اون دکتر عزیزی که اوایل بارداری گفتم یکممممممممم کمردرد دارم و بهم شیاف داد.. سلام عزیزم.. بر جد و آبادت صلوات دلبندم😊❤️
اخه زنننننن.. برای چی من وقتی هیچ مشکلی ندارم بهم شیاف میدی اونم دو بستهههه..😑😒 من نه سرویکسم کم بود(40 بود).. نه جفتم پایین بود نه دل درد داشتم نه لکه بینی.. هیچی دیگه..
دهانه رحمم سفتتتتتت شده بود من تا خود چهل هفته هیچچچچچچچچ درد و انقباضی نداشتم.
سه ساعت میرفتم زیر دوش اسکات میزدم.. 600تا پله میرفتم.. پیاده روی.. ورزش.. رابطه.. شیاف گل مغربی.. ابزن..ماساژ نقاط تحریکی..
خلاصه هر روشی رو بگید من رفتم..
میرفتم سه ساعت فعالیت سنگین میکردم به امید ذره ای درد.. بعد میومدم به شوهرم میگفتم پنااااااااه بر خدا...ذره ای انقباض ندارم😑😂
و آخرشم 40/0 هفته به دلیل فشار بالا 14/9 و یکم سرگیجه با دهانه رحم یک و نیم بستری شدم.البته دو بار آزمایش دادم و گفتن مسمومیت ندارم. با اینحال دیگه چون هفته‌م بالا بود و فشارمم بالا رفته بود ساعت ده شب اون حدودا بستری شدم.
و خوشحال و خندان بودم و نیشم تا گوشم باز بود از اینکه بالاخره بستری شدم..
چون قبلش سه چهاربار بیمارستان رفته بودم و هر سری میگفتم من پاکوچولوموووو میخوام ولی دست از پا دراز تر برگشته بودم خونه😂

۱۳ پاسخ

منم اصلا کوچکترین دردی نداشتم و سه بار رفتم بیمارستان اخرش دیگه بستری شدم تو ۴۰+۳روز

چه باحال تعریف میکننییی😂

دو بسته شیاف اول بارداری که اثرش نمیمونه تا آخر
بعدم خودتون به دکتر گفتید درد دارم که شیاف داده

مبارکه عزیزم، بسلامتی🤗

عزیزم مبارکه بسلامتی قدمش خیر باشه😍
دقیقا مثل من ک تا ۴۰ هفته کلی تلاش کردم اصلا هیییچی دهانه رحمم باز نشد ب دلیل آمپول های الکی ک برام دکتر بی مسئولیتم نوشته بود
هفته آخر بارداری هم فشار گرفته بود
هم بهم‌گفته بود لگنت محدوده ک اونم‌فک کنم‌بخاطر پولی ک میخواست بابت سزارین بگیره
من هفته آخر بارداری با هزاران استرس دنبال دکتر بودم ک سزارینم‌کنه!!بخاطر استرسی ک دکتره بهم داده بود
بعضی دکترا خیلی بی وجدانن اصلا مسئولیت پذیر نیستن!بدون اینکه بگی دردت چیه دیگه نسخه ات رو نوشتن

منی ک تا ۷ماهگی شیاف استفاده کردم و آمپول پروژسترون هم ۶تا زدم😂خدا خودش رحم کنه

به منم از اول تا 14هفته شیاف داد استفاده کردم😑

مبارک باشه
ولی بخاطر کلا دو بسته شیاف اونم اوایل بارداری فکر میکنی رحمت باز نشده؟

وای وای

مبارک باشه عزیزم

خخخخخ برعکسه..حالا ما داریم خوودمون با دارووو جررر میدیم بچه زود دنیااا نیاددد..مبارکت باشه عزیزم

مبارک باشه عزیزم

خخخ عزیزمممم
خدایی سخته الکی شیاف دادن ...
وقتی مشکلی نداری

سوال های مرتبط

مامان محمدصدرا مامان محمدصدرا ۵ ماهگی
تجربه زایمان من

من زایمان دومم بود زایمان اولم طبیعی با بی حسی بود و فوق العاده عالی و لذت بخش بود تنها مشکلش سردرد و کمردرد بعد زایمان که بخاطر بی حسی بود

زایمان دومم خودم خیلی دوست داشتم طبیعی باشه از 36 هفته کپسول گل مغربی می‌خوردم و از 37 هفته شیاف استفاده می کردم پیاده روی کم و بیش داشتم رابطه و دوش آب گرم و...
چون مسمومیت بارداری داشتم دکتر میخواست زودتر زایمان کنم بهم تایم داد که اگه تا 39 هفته زایمان نکردم خودم برم بیمارستان بستری بشم
از شانس من هفته آخر پام در رفت بخاطر همون پیاده روی نمیتونستم زیاد برم پاهامم خیلی ورم داشت
خلاصه 39 هفته شدم اما صبح نرفتم بیمارستان عصری رفتم معاینه شدم که گفت یک سانت دهانه رحم بازه برای 39 هفته و دو روز نامه بستری داد
رفتم بستری شدم دکتر گفت اول با قرص واژینال شروع کنن که دهانه رحمم نرم بشه داخل واژنم قرص گذاشتن و ماما تلاش کرد دهانه رحمم یکم بکشه پایین خیلی بالا بود این درد داشت برام
تا ظهر منتظر موندم نه دردی بود نه چیزی ساعت 12 اومدن سرم فشار رو بهم زدن همچنان درد نداشتم ساعت 3 یکم درد های کم شروع شد دیگه بهم توپ دادن و شروع کردم به ورزش با توپ همه چی اوکی بود خودمم با دردام اوکی بودم می‌گرفت ول میکرد
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۸ ماهگی
تجربه زایمان🩵
خب عاقااااااا برید کنار بیام تجربه زایمانم بگم چون زیاد گفتید چطوری بود و چطوری شد 😁
من ی بار تو ۳۵ هفته که بستری شدم معاینه شدم دهانه رحمم بسته بود
کم و بیش پیاده روی میکردم ولی نه زیاد با دوش آب گرم و اسکات معمولی
خب من جمعه صبح شروع کردم سه ساعت پیاده روی رفتم اومدم رفتم حموم زیر دوش ۲۰۰ تا اسکات زدم دو ساعت ورزش هامو انجام دادم دوباره یکم راه رفتم دوباره رفتم حموم ۱۰۰ تا دیگ اسکات زدم🙊
تو خونه هم در کنار ورزش اسکات میزدم
خلاصه شد آخرشب دردام بیشتر شد
ساعت یک رفتم زایشگاه 🙃
معاینه شدم ی فینگر بودم هنوز 😎
از خودم نا امید شدم🤣
ولی دکتر با توجه به ان اس تی و سابقه بستری گفت بستری شو واسه زایمان😍
منو میگی تو پوست خود نمیگنجیدم😆
بعد بهم گفتن میتونی بری خونه ی دوش بگیری راه بری دوباره بیای تا روند زایمانت بهتر باشه 😋 منم اومدم خونه ی دوش گرفتم دوباره ۱۰۰ تا اسکات زدم 😂 اومدم بیرون دوباره ورزش دوباره راه رفتم😖
تا صبح دوباره رفتم بیمارستان
تا کارامو انجام بدم و پرونده تشکیل بدم اینور اونور ساعت ده وارد زایشگاه شدم😎
شروع کردن نوار قلب و فشار و آزمایش ازم گرفتن قرص زیرزبونی هم دادن واسه اینکه دهانه رحمم بیشتر باز بشه تو این فاصله تو اتاق زایشگاه راه میرفتم رو توپ ورزش میکردم🥺
ساعت شد ۱۲ نیم دکتر خودم اومد بالا سرم معاینه شدم همون ی فینگر بودم ازم ان اس تی ازم گرفتن همش بالا پایین میشد کم کم دردام داشت شروع می‌شد شکمم منقبض میشد سه بار ان اس تی گرفتم مشکل داشت دکترم تا دید گفت سریع آماده کنید واسه سزارین😐😂
منو میگی خوشحال شدم آروم گرفتم دیگه
ساعت یک و نیم بود اومدن سوند وصل کردن اصلا درد نداره نترسید😌
بقیه تو تاپیک میزارم
مامان فسقلی ♥️ مامان فسقلی ♥️ روزهای ابتدایی تولد
تجربه و دیدگاهم از زایمان طبیعی
طبق چیزی که خونده بودم که. طرف ی سانته میره زایشگاه میبینه اعه‌ شده سه سانت !! بعدم با ورزش میشه پنج سانت و بعد دوساعت فول میشه و میزاد!! البته خب قبلشم ورزش کرده دیگه😉
خب منم از همون تول میرفتم سر کار و کارهای منزل و تا خونم پیاده میومدم تا ۳۱هفته که ی درد انقباضی داشتم و دکتر گفت فعلا زیاد راه نرو بعد دوباره شروع کن .منم ۳۶ هفته تا ۳۹ دوباره شروع کردم به ورزش و پیاده روی
روزی ۱۰۰تا اسکات /۲ساعت پیاده روی/ی ساعت ورزش لگنی مث گربه گاو و چمباتمه و پامرغی و ... /ماساژ پرینه و ماساژ بدن و اصول تغذیه مخصوص که پونصد فقط رژیم غذایی مناسب داشتم .
خیلی ماه درد داشتم مث درد پریود بود ولی شدید تر !! میگفتم خب خوبه لابد دو سانتی هستم موقع معاینه!!
بخاطر دیابنت بارداری ۳۸ هفته و پنج روز ختم بارداری رو از ماما خصوصی گرفتم .
چند سری معاینه شدم که بسته بودم روز اخرم که نامه رو گرفتم و بشدت انقباض و درد داشتم ۱ سانت بودم .
خلاصه قبل از بستری رفتم مطب و حدود سه ساعت دوباره ورزش لگنی و ماساژ تحریکی و معاینه تحریکی انجام داد و دردام شدیدتر شد و گفتم اخ جون لابد شدم سه سانت !!
و با دردی که هر لحظه شدتش میرفت بالا و هر سه دقیقه انقباض شدید داشتم رفتم برا بستری ولی چند سانت بودم؟؟!
مامان امیرسام❤️دلارام مامان امیرسام❤️دلارام روزهای ابتدایی تولد
مامانا تجربه زایمان اولم و می‌زارم ❤️
شاید به درد کسی بخوره ماله سه سال پیشه ولی ثانیه به ثانیه اش یادمه
اول اینکه از هفته ۳۷ پیاده روی شروع کنید روز اول نیم‌ساعت از روز بعدش یه ساعت هر روز برید
روزی ۲۰ تا اسکات بزنید
حالت دستشویی ایرانی بشینید و راه برید تو خونه
من همه اینا رو برا پسرم از هفته ای ۳۷ شروع کردم
وای پله رو نگفتم پله ام بی تاثیر نبود خونمون ۳۰ تا پله داشت هی میرفتم بالا میومدم پایین نه اراما تند تند که بهم فشار بیاد 😂
یه روز عصر ساعت پنج درد گرفت مامانم یکم حنا دود داد اون پایین و حموم رفتم و کار ها مو کردم شد ساعت ۷ رفتم بیمارستان
بیمارستان شلوغ بود خیلی منم انقباض داشتم هی می‌گرفت و ول میکرد و عرقم میزد معاینه که شدم سه سانت بودم دیگه دیدم شلوغه و شوهرم رفت کار ها پذیرش و بستری و انجام بده منم تو سالن هی راه میرفتم هی راه میرفتم تند تند تا ساعت نه شب من همین جوری داشتم راه میرفتم آخه خیلی شلوغ بود حوصله نداشتم برم تند تند معاینه ام کنن
ساعت ده شب صدا زدن و رفتم شیفت ها عوض شده بود معاینه کردن پنج سانت شده بودم یعنی همین راه رفتن زیاد مخصوصا تند تند انجام میدادم بدنم گرم شده بود دهانه رحمم تا پنج سانت باز شد نمی‌گم درد نداشتم ولی خوب آنقدر راه رفتم که انقباض ها رو زیاد جدی نمی گرفتم
مامان معجزه زندگیم🥰 مامان معجزه زندگیم🥰 ۳ ماهگی
تجربه زایمانم من اصلا پیاده روی نمیکردم کلن تنبلی کردم از اول و فقط کارهای خونه و آشپزی اینا میکردم یک هفته قبل زایمانم رفتم خونه مانم اونجا که کلن بخور بخاب بودم بعد شدم طبق پریودیم ۴۰ هفته کامل دیدم از درد خبری نیست رفتم بیمارستان هاشمی نژاد گفتم من وقت زایمانم درد ندارم ان سی تی گرفتن و نوارقلب گرفتن همچی خوب بود فرستادن سونوگرافی طبق سونو ۳۷ هفته بودم بعد دکتر گفت برو هر دو سه روزی بیا چک شو من سونو اولم با پریودیم ۵ روز فاصله داشت منم گذاشتم بعد ۶ روز رفتم بیمارستان که از تاریخ سونو هم ۱ روز گذشته بود رفتم بیمارستان امام حسین ایندفعه دیگه چک کردن دهانه رحمم مثل قبل کامل بسته بسته بود نوار قلب یکم مشکل داشت گفت برو بستری شو دیگه کارامو کردمو بستری شدم ساعت سه و نیم بعد از ظهر بعد یه ۲ ساعت کمتر بهم قرص فشار دادن که دردم بگیره و چند بار میومدن ماینه میکرن بعد ۲ ساعت فکنم دردم گرفت کمکم فقط زیر دلم همش راه میرفتم بعد شدید شد و اصلا ول نمی‌کرد نیم ساعت بود درد زیاد داشتم زیر دلم فقط اومد معاینه گفت تازه شدی یه سانت همه میگفتن تا فردا همنجایی سکته کردم با این درد شدید تا فردا چجوری تحمل کنن ازون ور اونایی که طبیعی جلوی چشمم زایمان میکردن بیشتر وحشت مردم بعد نیم ساعت که دردم شدید شده بود ضربان قلب بچم بالا رفت چون بچه آماده اومدن بود و دهانه رحم من یه سانت شده بود و سری بردن برای سزارین و ساعت ۹ شب زایمان کردم و دختر قشنگم دیدم
مامان میران💙(: مامان میران💙(: ۹ ماهگی
مامان میران مامان میران ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان بهار خانمی مامان بهار خانمی ۷ ماهگی
تجربه زایمان

سلام و خسته نباشید خدمت همه مامان های نازنین،و مامان های آینده


منم اومدم تجربه خودمو بگم از زایمانم تاریخ 1403/02/01

بنده دو هفته آخر زایمانم، پیاده روی روزی یکی دوساعت میرفتم، شیاف گل مغربی میذاشتم، خاکشیر تو آبجوش و نبات میخوردم، چند روز آخر هم پله نوردی میکردم حتی یروز میپریدم پله هارو که این اشتباه منو اصلاااا نکنید 🚫🚫چون بند ناف دور بچم پیچیده بود دو دور محکم و خودم احتمال میدم از همین پله پریدن ها بوده باشه.
خلاصه این کارهای من برای باز شدن دهانه رحم و درد اومدن بی فایده بود، و آخر
تو 40 هفته‌ و 2 روز با درخواست خودم ساعت 7شب تو بیمارستان 17 شهریور بستری شدم
و 4بار قرص فشار با فاصله 4الی 6 ساعت بهم میدادن، و گلاب بروتون چنبار بالا آوردم، همش حالت تهوع داشتم تا اینک یه آمپولی زدن و خوب شدم.
و من تا ساعت 3و 4 بعداز روز بعد اصلا درد نداشتم و هر دفه هم معاينه میکردن دهانه رحمم بسته‌ کاملا 😐
که دکتر به ماما گفت امپول فشار بزنن و چند ساعت مهلت میدن بهم که یعنی اگه دردام شروع نشد، ببرن سزارین و منم اصلآ سزارین نمیخواستم.
مامان Noora🐥 مامان Noora🐥 ۴ ماهگی
زایمان 1
سلام مامانا
منم بالاخره 30 تیر ماه زایمان کردم و دختر قشنگمو بغل گرفتم
حالا میخوام تجربه زایمانم بگم 29 تیر از صب ترشح خونی داشتم درد هم داشتم ولی با فاصله های زیاد که کم بود از ظهر ترشحاتمم بیشتر شد منم دوش گرفتم و ورزش کردم و پله بالا پایین کردم تا شد شب شب بعد از خوردن شام ساعت حدودای 9 به بعد دردای من اوج گرف به 10 یبار رسید بعد تا نیم ساعت که حاضر بشیم بریم دیدم دردام خیلی دارن بیشتر میشن رسیدیم بیمارستان مهدیه بعد از معاینه و اینا گفتن 2 سانتی ولی بخاطر خونریزی و ترشحات خونی حتما باید بستری بشی چون خطرناک ساعت 1 من بستری شدم رفتم اتاق زایمان
تا 3 خودم درد کشیدم اومدن معاینه کردن همون دو سانت بود
بعد شروع کردن به دادن دارو تا صب ساعت 10 4 دوز دارو گرفتم دردام خیلی شدید بود و فاصله نداشت تا دردام میخواست یکم آروم بشه بازم بهم دارو میدادن ساعت 10 دوباره معاینه شدم با همون 2 سانت بودم ولی از درد دیگه نای حرف زدنم نداشتم... همراهم اومد پیشم وقتی منو دید فهمید که دیگه من حالم واقعا بد و دیگ دارم واقعا میمیرم... من تا ساعت 12 باز همونجور درد کشیدم دیگه آخر دیدم نه باز معاینه شدم و همون دوسانتم و هر چقد التماس میکنم که اگر قرار بود دهانه رحمم حتی یکم باز تر بشه باز می‌شد اصلا نگاه نمیکردن
مامان نخود🩵 مامان نخود🩵 ۱ ماهگی
سلام دوستان
از زایمانم اومدم بگم ((پارت یک))
۱۹ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۵:۳۰ صبح رفتم بیمارستان که بستری بشم چون ۴۰هفته و ۲ روز بودم ولی دهانه رحمم هنوز باز نشده بود دکتر گفته بود که دیگه برم بستری بشم اینم بگم دو روز قبل باز اومدم بیمارستان چون درد کشاله ران داشتم دل درد و کمر درد اینا روز دوم که رفتم ترشح خونی داشتم ولی گفتن بخاطر معاینه بوده و بستری نکردن دیگ قرار بر این شد که حتما ۱۹ مهر بستری شم دیگ لباسامو عوض کردم و رفتم اتاق LDR اونجا معاینه کردن دهانه رحمم گفتن نیم سانت واسم سرم اینا زدن یه آمپول زدن داخلش که فک میکنم کمک میکرد دردا شروع شه دیگه ماما یه سری ورزش‌ها بهم داد معاینه تحریکی کردن دائم وضعیت بچه چک میکردن nstمیگرفتن دیگ دردام بیشتر شده بود تا دو سانت مثل درد پریودی بود قابل تحمل بود برام دیگ دردا بیشتر بیشتر شد ساعت یازده ظهر اینجوریا به سه سانت رسیده بودم کیسه ابم پاره کردن دیگه رفتم جکوزی خیلی خیلی کمک بود دردامو آروم میکرد دو تا یکساعت ونیم از جکوزی استفاده کردم گفته بودم برام اپیدورال استفاده کنن