۱ پاسخ

لایک کن بخونم

سوال های مرتبط

مامان کوچولو مامان کوچولو ۳ ماهگی
پارت دوم زایمان

باز انقباضا شروع شد به ماماهمراه گفتم گفت بیا بیمارستان مردم مااونجا زایمان داریم
رفتم ‌ باز ان اس تی گرفتن و معاینه کردن که هنوزم ۲سانت بودم
دکترم گفت برو دو ساعت پیاده روی و برگرد اگه دهانه رحم بیشتر بازشده باشه که بستری میشی
رفتم پیاده روی و بعد. ۲ ساعت معاینه شدم که همون ۲سانت بودم🫠
واقعا خسته شده بودم و کلافه بودم
که دکترم گفت برو امشبو استراحت کن مسکن بخور فردا برو پیاده روی و دمنوش هم بخور اگه دردات بیشتر شد بیا
رفتم خونه و مسکن خوردم و تا صب دردای ریز داشتم و خوابم نمیبرد
صبح که بیدار شدم به همسرم‌گفتم من واقعا خستم از اینهمه معاینه و برو بیا که تهشم هی بگن ۲سانتی.من میخوام هرجور شده امروز بچه به دنیا بیاد😁
بعد یه صبحانه مقوی نزدیکی داشتم😄و کپسول گل مغربی هم گذاشتم و باهمسرم پیاده رفتیم خرید
دردام زیاد میشد و من خوشحال بودم واقعا با وجود دردا خرید هم میکردم😄
تو راه برگشت به خونه همسرم گفت از قیافت معلومه دردات فرق دارن گفتم اره اینا دردای واقعیه دیگه
زنگ زدم به مامانم (مامانم و مامانبزرگم برای زایمان من از شهرستان امدن پیشم)و گفتم برام بابونه بزار که دارم میام….
ادامه تایپیک بعد
مامان کوچولو مامان کوچولو ۳ ماهگی
پارت اخر

من باز به عقب برگردم صد در صد طبیعی و انتخاب میکنم
اما خب اون مامایی که منو معاینه کرد و گفت به زور ۱ سانتی رو نمیبخشم🫠چون با معاینه غلطش باعث شد من بیشتر دردامو تو خیابون و ماشین بکشم درصورتی میتونستم تو بیمارستان باشم و زودتر برم تو وان و ماماهمراهم ماساژم بده🫠
دوسداشتم بدون بخیه باشه که نشد اما اصلا اهمیت نداره
کارایی که انجام دادم و باعث شد دردام شروع شه:
۱)پیاده روی از هفته ۳۵ که روزای اخر دیگه ۲ساعت پیاده روی میکردم و روزی ۱ ساعت ورزش که بچه درست بیاد تو لگن
۲)روزی ۲ تا کپسول گل مغربی میذاشتم
۳)هرشب در حد ۵دقیقه ماساژ پرینه داشتم که دکترم گفتن پرینه خیلی خوبی داری بخاطر ماساژ ولی خب بخاطر کوتاهی بند ناف برش خوردم
۴)و تحریک نوک سینه که روز زایمانم خیلی انجام دادم و خیلی خیلی تاثیر داره روی باز شدن دهانه رحم
۵)و نزدیکی بد‌ن جلوگیری
۶)و خوردن دمنوش که من فقط روز زایمانم بابونه خوردم قبل اون نخورده بودم
همه اینا باعث شد دختر من ۳۸هفته بیاد بغلم😍
بیمارستان هم نیکان حکیمیه بودم که خیلی خیلی راضی بودم از همه چیز
مامان کلوچه🍪🍯 مامان کلوچه🍪🍯 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
این پارتو با جزئیات توضیح میدم چون میدونم خیلیا میخوان روش شروع دردارو بدونن..
روز اول ۳۸ هفته رفتم پیش دکترم بهش گفتم میخوام زایمان کنم تا هفته دیگه یبار معاینم کرد که گفت یه سانتی ولی دهانه رحمت کلفته..ازش خواستم شیاف گل مغربی بنویسه که همون شب گرفتم شبی دوتا استفاده کردم تا پایان هفته دوباره رفتم معاینه تحریکی انجام داد که یک سانتو نیم شده بودم فرداشم دوباره رفتم مطب معاینمو شدید تر کرد که شدم دوسانت و با اطمینان بهم گفت امشب دردت شروع میشه ولی من از همون موقع زیر شکم تیر میکشید بلافاصله بعد مطب رفتم یساعت پیاده روی کردم شد ساعت ۹ که یه دردای خفیف میگرفت ول میکرد چون دکترم گفته بود زود دردات شدید نشده نیا بیمارستان تونستی بخواب استراحت کن.گفتم اگه بشینم دردا اذیتم میکنن خودمو مشغول کردم رفتم کاری خونه رو کردم دو دور پله بالا پایین کردم. نیم ساعت زیر دوش آب داغ اسکات زدمو پاهامو بازو بسته میکردم..دیگه خواستم بخوابم گفتم صبح میرم بیمارستان ولی فاصله انقباضا کم شده بود نتونستم.. با اون حالم ارایش کردمو لباس عطرو اینا زدم ساعت ۲ راهی بیمارستان شدم تو زایشگام معاینم کردن این همه درد همش نیم سانت پیشرفت داشتم🤦🏻‍♀️
زنگ زدن به دکترم اومد...
مامان کوروش🌓 مامان کوروش🌓 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی و سزارین
پارت یک
سلام مامانا تجربه زایمانمو مینویسم براتون انشالله همتون راحت ترین زایمان رو داشته باشین
پسر من ۳۲ هفته بریچ بود تا ۳۶هفته شد سفالیک
من ورزش پیاده روی رو از ۳۳ هفته شروع کردم روزی نیم ساعت
از ۳۶ هفته شد روزی ۴۵ دقیقه الی یک ساعت و ورزش هامو شروع کردم به صورت کامل از ۳۷ هفته شبی دوتا کپسول گل مغربی شیاف میذاشتم و روزی یک فنجون گل گاو زبون میخوردم و رابطه بدون جلوگیری و دوش آبگرم و…
شنبه ۱۲ آبان ۳۹ هفته و ۱ روز بودم رفتم پیش مامای خصوصیم تا معاینم کنه هفته ی قبلش به حد یک فینگر باز بودم معاینه کرد شده بودم یک سانت و نیم،بعد اون همه تلاش…
معاینه تحریکیم کرد گفت سر بچه هنوز کامل نیومده تو لگن وگرنه تا الان زایمان کرده بودی،یه ان اس تی دادم همه چی خوب‌ بود و بعدش نقاط فشاری رو برام انجام داد،بعدش من حدود نیم ساعت دیگه پیاده روی کردمو اومدم خونه.
رسیدم خونه ازم ترشحات خونی میومد و یه انقباض های خیلی محوی داشتم،چیزی که اصلا قبل معاینه تحریکی نداشتم.دوش آبگرم گرفتمو اومدم بیرون طبق گفته ی مامام کیسه ابگرم گذاشتم زیر دلم و یکم شروع کردم به ورزش و راه رفتن تو خونه باز..انقباضام کم کم شروع شد فاصلشون کم و کمتر شد و مدتشون طولانی تر
مامان نون خامه ای مامان نون خامه ای ۳ ماهگی
پارت سه .
رسیدم اونجا گفتم من درد دارم که زودتر فرستادنم داخل دکتر معاینه کرد گفت دو سانتو نیم شدی گفتم این هممه ورزش تو ۱۰ روز فقط دو سانت پیشرفت داشتم خیلی نا امید شدم و ترسیدم که دکترم گفت عوضش بچه خییلی اومده پایین و دهانه خیلی خیلی نرمه خلاصه از مطب دکتر رفتم خونه مامانم مهمونی 😂😂 شام دعوت بودیم ماما همراهم زنگ زد که دردات شدید تر شد ؟ گفتم نههه بهتر شدم گفت حالا محض احتیاط فردا ۸ صبح برو ان اس تی بده گفتم باشه . اون شب بعد مهمونی با همسرم رفتیم پارک پیاده روی که یه انقباض دردناک دیگه ام موقع پیاده روی گرفتم دیگه اومدم خونه ساعت ۱ بود خوابیدم ساعت ۱ و نیم از درد بیدار شدم مثل پریودی بود فکر کردم بازم کاذبه اهمیت ندادم ولی دو بار تکرار شد و من بعدش خوابم برد ساعت ۲ بود که یهو گرررم شدم و سریع رفتم تو حموم دیدم شر شر داره آب میاد همسرمو بیدار کردم به ماما همراهم خبر دادم عقب ماشین دراز کشیدم و رفتیم تو راه مامانمو برداشتیم هی فاصله دردام تو ماشین کمتر میشد و دردا نزدیکای بیمارستان دیگه خیلی شدید بود تو بیمارستان وقتی رسیدم سریع معاینه کردن گفتن ۴ سانت .
مامان کمیل👼🤍 مامان کمیل👼🤍 ۸ ماهگی
خاطره زایمان پارت ۱
۳۶ هفته که شدم کلینیک معاینم کرد و گفت دو سانت بازم ولی سر بچه کامل جاگیر نشده تو لگن ورزش و پیاده روی کن ۳۷ هفته و ۴ بیا برا معاینه تحریکی ...‌.‌‌
رابطه بدون جلوگیری داشتم و رقصای لگنی و ورزش و پیاده روی و پله زدن که دردام شروع بشه ولی نمیشد
تا ۳۷ هفته رفتم برا معاینه تحریکی و بعد اون دردای کاذبم شروع شد چند روز دردای نا منظم کم و کوتاه داشتم که شدتش بیشتر نمیشد زمانش تغییری نمیکرد
خلاصه درد زایمانی نبود تا یروز کل همتم و جمع کردم ورزش و رقص و همه رو باهم انجام دادم شب قبلشم رابطه داشتم و ۴۰ دقیقه اسپرم و گزاشتم بمونه بعد رفتم حموم آب گرم
حین رقصا و ورزشا حس کردم یچیزی اومد ی ترشح خیلی بزرگ و خونی مثل خلط بود زنگ کلینیک زدم گفتن بیا معاینه رفتم معاینه کردن گفتن دهانه رحمم هنوز دو سانته ولی سر بچه کامل اومده تو لگن و دهانه رحمت به حدی نازک شده که امشب میتونم بفرستمت بیمارستان
گفتم خو باشه یکم تحریکم کرد بعدش دردام بیشتر شد و منظم و زمانش کوتاه تر میشد رفتم بیمارستان که اگ خودشه زایمان کنم که اونجاهم با اجازتون دونفر مثل وحشیا معاینم کردن و همون کارمو ساخت..........
گفتن نمیتونیم بستری کنیم باز نشدی برو تا فردا بعد از ظهرم زایمان نمیکنی
هیچی دیگ رفتم خونه دست از پا دراز تر گرفتم خوابیدم فرداش دوباره انقباض داشتم تا ۱۰ شب دمنوش بابونه درست کردم خوردم دردام و انقباضاتم رفت گرفتم خوابیدم
ساعت سه شب حس کردم یچیزی ازم ریخت سریع پاشدم رفتم دستشویی دیدم کیسه آبه