۲۵ پاسخ

عزیزممم اولا که قدم نو رسیده مبارک
بعدشم الان چون تازه زایمان کردی از ی طرف شرایط جسمی و روحی خودت خوب نیست
از طرفی ام دختر گلت تند تند شیر میخواد و خوابش تنظیم نیست و هزار چیز دیگ
ولی صبور باش مطمئن باش ی روزی عشق خواهر برادریشونو میبینی و عشق میکنی ..
من خودم ب شخصه اصلا اصلا موافق تک فرزندی نیستم

منم شدید با تک فرزندی موافقم

عزیزم واسه قضاوت زوده یکسال تا دوسال دیگه ثمره صبرت رو میبینی وقتی با هم همبازی بشن

من بشدت موافق تک فرزندیم. اصلا دلم نمیاد محبتم رو تقسیم کنم دوس دارم همه چی برای دخترم باشه

کاملا موافقم
بچه اول نباید آسیب ببینه که در هر صورت با بچه دوم این اتفاق میفته

تک فرزندی خوب نی
پشت هم اوردن بد هست
بینشون ۴سال باشه باز،بهتر هست

یکم که بچه جون بگیره درست میشه منم اینجوری بودم الانخوب شده مدیریت میکنم دست تنهاهم هستم

قدم نو رسیده مبارک
منم بچه هام شیر به شیر شدن منم برای دختر بزرگم ناراحتم و حس میکنم بهش ظلم شد خدا رو شکر دومی آرومه و اذیت نداره میتونم برای اولی بیشتر وقت بزارم هرکی میبینه میگه خوش بحالت سختی میکشی ولی با هم بزرگ میشن بینشون فاصله زیاد هم باشه دوباره باید همه راهها رو از اول بری و ممکنه اولی بیشتر حسادت کنه و اذیت بشه

عزیزم تو تازه زایمان کردی، هنوز هورمون‌هات درست نشده، زندگی‌ت روی روال نیفتاده، شرایط برای کارن جدیده.
بذار سه، چهار ماه بگذره، درست میشه
خودت می‌بینی که بچه‌هات چقدر با هم کیف می‌کنن
اصلا نکران نباش، همه چی درست نیشه، بهت قول میدم.
کایلین اولین خنده‌هاش رو برای کارن می‌کنه...

بچه های من دیوونه م کردن کوچیکه ۱۴ ماهشه

الان سخته بعدا باهم بازی میکنن کیف میکنی

چند ماه بگذره اوکی میشه نوزادت بزرگ بشه خیلی کارت راحت تر میشه دخترای من الان عاشق همدیگه ان.همتا ب زبون میاره همش مرسی برام ابجی اوردید شما هم این چند وقت خودتو اذیت نکن و سرزنش نکن زمان همه چیو درست میکنه

نه تک فرزندی خوب نیست من دوتا دارم فاصله سنیشون ۹سال بازم اذیت هست ولی دوتان خیلی خوبع هیلی همو دوس دارن

گذشته از هر چیزی من اصلا تو خودم نمیبینم بتونم از پس یه بچه دیگه بربیام دختر من همه چیش به شدت سخت گذشت و خیلی اذیت کرد الانم خیلی اذیت میکنه خوابش خیلی بده غذا اصلا نمیخوره حرف گوش نمیده یعنی پیر شدم ولی اگرم همه چیش خوب بود بازم ترجیح میدادم تک فرزند باشه خودم دو تا خواهر یه برادر دارم اصلا راضی نیستم دوست داشتم تک باشم

منم 40 روزه زایمان کردم و دقیقا حس شمارو دارم
حتی وقت رسیدن به خونه و زندگیمم ندارم
و مثل شما عذاب وجدان دارم
من به امید روزهای خوب دارم ادامه میدم

اصلا تک فرزندی خوب نیس والا من یه هفته هس بچه عمم اوردم پیش پسرم یعنی انگاربچه ندارم انقد که باهم سرگرم شدن عالیه حالااولش کوچکه شاید اذیت شی یه کم بزرگتربشن خیلی خوبه

تک فرزندی خوب نیست باهم بزرگ میشن

سلام...مبارکه...این حرفا چیه خداروشاکر باشید
شما الان فقط خسته ای...همین......
بهترین روزا در انتظارتونه....
این شیطانه ک هی داره ب شما این تلقین و افکار منفی و بد میده
صلوات بفرسید.......

منم پسر کوچیکم چهار ماه و نیمش شده از وقتی پسر کوچیکم هوشیار تر شد خیلی خوب شده و کلا به زمین موندن هم عادت داره خلاصه انگار همه چی داره بهتر میشه ... انشالله برای شماهم بهتر میشه روز به روز و دیگه بچه هامون تنها نمیمونن همیشه یکیو دارن پیششون

عزیزم من دوتا شیر به شیر آوردم اوایل خیلی سخت بود واقعان .ولی الان وقتی پسرم نیست بهانه خواهرشو میگیره وقتیم پسرم نیست دخترم بهانه دادششو میگیره .نگران نباش زمان همه چیز رو درست میکنه

اشتباه فک میکنی. گلم. فردا. کارن ی پشتیبان داره. ی آجی قویی. که همجا پشت ب پشت هم میرن جلو. همبازی. داره. دیگه تنها نیست. اولش سخته ولی بدش قشنگع گلم. و این گونه صحبت ناشکری فدات. ب اندازه کافی شما. داری مادری می‌کنی واسه کارن جان. کایلین جان. الان کارن جان. دیگه وقتشه که مراقب خواهرش باشه. ن خدش گلم.

یکم تک فرزندی فکر کنم خب نباشه
من شرایطم اوکی شه و عصابم دوست دارم ی دختر هم داشته باشم

پسرمنم سه سالشه ازالان استرس اینو دارم ک نتونم مثل قبل بهش برسم

آخ ک چقدر حرف حق زدی بچه شیر به شیر اصلا خوب نیست من وقتایی ک مجبورم دختر کوچیکمو بخوابونم بزرگه پشت من می‌خوابه خیلی عذاب وجدان میگیرم ن از بچگی بزرگه ن از کوچیکه آدم نمیتونه لذت ببره واقعا سخته هم مادر اذیت میشه هم بچه ها من ک واقعا خیلی عذاب وجدان میگیرم وقتایی ک کوچیکه خوابه آنقدر وقت گذراندن با دختر بزرگم لذت بخش میشه ولی کوچیکه بیدار بشه نمی‌ذاره 🥲
میگن ک دوباره قشنگ میشه به امید اونروز

منم شرایطم مثل شماست
فاصله پسرام قشنگ 2 ساله، تصمیم خودمون بود برا بارداری، الان پسر بزرگم 2 سال و 3 ماهشه و پسر کوچیکم 3 ماهشه
من کمکی هم نداشتم آنچنان، مامانم چند روز اول بود و رفت، الانم گاهی ما میایم خونه مامانم جهت استراحت
حال الانتو درک میکنم، بعضی لحظات خیلی سخته مثلا وقتی همزمان گریه میکنن، بچه اول بی‌مهری میبینه، آدم عذاب وجدان میگیره، ولی هرچی بزرگتر میشن راحت‌تر میشه، چون مخصوصا بچه اول خواهر یا برادرشو میپذیره و با هم جور میشن
من همین الانم تو سختیم، پسرم خواب درستی نداره، رفلاکس و کولیک داره خواب شبشم درست نیس چه برسه به روزش
ولی من پشیمون نیستم چون این روزا زود میگذره و شرایط برامون راحت‌تر میشه

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن ۲ سالگی
سلام دوستان ممنون که جویای حال کارن بودین اگه جواب ندادم حمل بر بی احترامی نزارین چون خودمم هم حال روحی خوبی نداشتم هم علت رو دقیق نمیدونستم
از ۱۸ماهگی متوجه چرخش پای کارن شدم چن دکتر بردم که همشون گقتن تا ۳سالگی اوکی میشه جز یکی که گفت یکم از حالت عادی بیشتره وکفش نوشت کارن ۲ماه کفش پوشید یکم اوکی شد که کفش پاشو میزد ونپوشید که ما کفشو درست کردیم باز یک ماه دیگه پوشید وباز تنگ شد ونپوشید این وسط پدرمم مریض شد وکلا کار کارن افتاد عقب تا ماه پیش که من دوباره کارن رو بردم ولی اینبار دکتر عکسای بیشتری خواست که از پا لکگن ویسری قسمتای دیگه بود عکس هارو بررسی کرد به علاوه اسکن پا با عکسای قبلی مقایسه کرد وولی نتونست جواب قطعی بده واز ما زمان خواست تا با اعضای ارتوپد دیگه هم مشکلو بررسی کنه به علاوه رشد کارن هم یکساله که متوقف شده با توجه به خوراک خوب من آروم نگرفتم وکارن رو دو دکتر دبگه بردم که یکیشون نظر به گچ گرفتن کل جفت پا بود تا رباط ها کش بیان که اصلا اونو گذاشتم کناز چون دلمم رضا به این کار نمیده بچه دوساله رو غذای بدم یکی دیگه آتل از بالاترین قسمت پا رو داد که باز دکتر کارن بهمون زنگ زد وگفت کارن حتمن باید از نظر غدد بررسی بشه که من تهران دکتر غدد نوبت گرفتم وآزمایش لازم رو گرفت از بچه ومنتظر نامه هستیم تا اونو به دکتر ارائه بدیم کارن از نظر استخوان لگن و پا دچار مشکل جدی شده مثل بچه های دیگه فعالیت میکنه راه میره ولی پا به داخل میزاره نمیدونم شاید مادرزادی بوده شاید در اثر گذشت زمان خلاصه فعلا