سلااام مامانا یه امار بدین در چه حالید?

من که صبح زود همسرم رفت برای دو هفته حدودا نیستش😪
منم موقع خدافظی کردن گریه م گرفت و پسرمم از گریه من انگار ترسید اونم گریههه...همیشه همینطوریه من حتی پیازم خورد کنم فک میکنه گریه میکنم سریع میترسه و میاد پیشم🥺
خلاصه ارومش کردم و گفتم من ناراحت نیستم مامان
خدایی سخته خودت دلت میخواد گریه کنی ولی میفهمی یه موجود کوچولو چشمش به توعه و باید خودتو کنترل کنی
حساابی هم برای دندونای بالایی بیقراره و اصلنم نمیزاره استا بدم یا ژل بزنم به سختی یکم پاراکید دادم بهش
الانم تو بغلم داره میخوابه
منتظرم خوابش ببره یه چیزی بخورم
امیدوارم این چند روزی که همسرم نیستش زیاد سخت نگذره
تو ذهنم کلی برنامه ریزی کردم که هم خودم هم پسرکم مشغول باشیم و خلاصه اذیت نشیم

انشاالله که بهترین نحو براتون بگذره

پس همدرد شدیم خواهر😁
آروکوی من انگار تازه داره خیلی دلتنگ باباش میشه و اوضاع داره خیلی سخت میشه.
۲ هفته تک و تنها با ایرمان جان خیلی سخته امیدوارم برات راحت بگذره، البته تو اکثرا باهاش تنهایی و فکر کنم عادت داری. ایشالا دل خودتم تنگ نشه برا همسر جان😁

من اگر مثل شما دو هفته بخواهم تنها باشم اول ک نمیتونم ،، و سریعا لباس های خودمون برمیدارم و راهی میشم خ مامانم 😊 تیارا با اینکه بیشتر پنجسنبه و جمعه مامانم و بابام میبینه ولی خیلی بهشون وابسته هست
وقتی اونا باشن دیگه کلا من فراموش میکنه

ایشاا... که راحت بگذره براتون ... منم شبو نخوابیدم اینقدر که ازخواب میپرم وپامیشم داغون شدم وغذانخوردنش وبقیشم نگم.

سلام خانمی، روزتون بخیر، ان شاالله که این دوهفته بخیر بگذره براتون. منم صبح پسرم رو بردیم واکسن یکسالگیش رو زدیم، الانم خوابیده منم تو آشپزخونه قراره کارامو کنم، لباسارو اتو بزنم، از اونطرف فکرم مشغوله برای جشن یکسالگیش که جمعه قراره بگیریم.

منم همچنان پرستاری شوهری میکنم تو بیمارستان دلتنگ دخترمم دیشب ازم دور خوابید، کار خوبی میکنی سعی کن از توک‌تک لحظه ها استفاده کنی

من ساعت پنج لباساشستم براهمسرچای درست کردم ظرفاشستم سیب تخم مرغ گذاشتم بجوشه کدوگذاشتم روگازسیب سرخ کردم بارب

سلام. من هم فعلا مانی خوابه. از دیشب برنج رو توی شیر خیس کردم برای شیر برنج. زیرش رو روشن کردم. امروز اگه خدا بخواد میخوام برم سمنان، خونه مامانم

توی ظرف چی

سلام در حال دوباره خوابوندن پسری

عزیزم آره واقعا خیلی سخته