۷ پاسخ

یه نصیحت از من آبجی خواهرای امروزی از دشمن بدترن

آخ این درد منم دارم بچه جاریم در روز چند بار دخترمو میزنه اصلا نمیتونم بهش بگم نکن
خجالت نمیکشن خنده هم میکنن

از الان دارن بچه رو بي ادب بارميارن

این سری خواست بزنه بگو نکن اگه گفتن نمیدونه بازی میکنه بگو دخترمنم نمیدونه اینکارومیکنه بفهمن ک چخبره دیدی روداری کرد دستشودرازکرد بچتوبزن خودت جلوشوبگیر دست زد بادستت بزن به دستاش دیگ ازاین کارانکنه

هیچی نگفتی؟؟ اومدن بچه رو از بغلت پایین نزار دستشم دراز کرد جلوشو بگیر

اگه من جای تو بودم اولویت بچه خودم میزاشتم هر چی میخواستن بگن بگن الان ی سر انگشت بچه خودشون چیزی میشد دنیا رو سرشون بود خواهرم اهمیت نده نذار کسی وارد حریم خصوصی بچه ات خانواده ات بشه الان چیزی نگی دوروز دیگه جای تو بچه ات دعوا میکنن این تویی که نباید اجازه بدی پس اجازه نده بچه تو اذیت کنن که بچه شون بازیش گرفته خیلی دلشون برا بازی کردن بچه شون میسوزه خودشون وایسن بزنه بازی کنه

تو هم یاد بده دخترت بزنتش ی چند بار بزنه متوجه حرکت زشت خودشون میشن

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۱۵ ماهگی
دوستان همسر من خیلی عصبیه همش دنبال شره واسه دعوا امشب رفتیم با خانوادم شام بیرون موقع برگشت دخترم گریه کرد رفت تو ماشین بابام اینا کلا ۳دقیقه اونجا بود بعد اومد تو ماشین خودمون شروع کرد هرچی بلد بود به منو خانوادم فحشای خیلی خیلی زشت به من داد که حالا که رفته تو اون ماشین باید تو ماشین خانواده منم بره اصلا خانوادش با ما نبودنا دخترم بیدار بود انقدر داد زد فحشای زشت داد که بچم از ترس چسبیده بود به من یهو خوابید دخترم فقط زیر سینه میخوابه ولی امشب از ترسش منو محکم چسبیده بود چند بار با سرعت زیاد زد یهو رو ترمز پیاده شد از ماشین که بیاد منو بزنه میگفت باید بذاری تو ماشین مامان بابای منم بره شروع کرد مرده هامو فحش دادن بابامو مامانمو نفرین کردن بعد میخندید به خدا دخترم از ترس غش کرده چیکار منم دارم میمیرم فقط با مردن یادم میره این اتفاقو میخوام کریه کنم بغض داره خفم میکنه اما نمیتونم هیچکاری بکنم دخترمم شیر خودمو میخوره چجوری بهش شیر بدم اخه یاد معصومیتش میوفتم که اونجوری از ترس منو چسبیده بود دلم می‌خواد بمیرم