۱۱ پاسخ

عزیزم عادت کرده از اول اگه کنترل میکردی خیلی بهتر بود حالا ام شرطیش کن یعنی در اضای یه کاری که باید انجام بده اجازه بده یه تایم خاصی رو بره بالا و بقیه تایم در رو قفل کن و اجازه خروج نده گریه رو اول کنه بهتره تا آخر کار شروع به گریه ام کزد بگو من میدونم دست داری بری بالا ولی الان وقتش نیست و یه کم توضیح اینجوری بده بهش بعد دیدی آروم نمیشه فقط بغلش کن خودشو خالی کنه ولی نزار بره بالا اگر خانواده همسرت دخالت نکنن میتونی یه هفته ۱۰ روزه اوکیش کنی

باید تو خونتون قانون بزاری تا اون هم بفهمه مثلا بهش بگو صبح که هوا روشنه برو تا ناهار بعد میای خونه ناهار و دیگه نمیری تا فردا یا بعداز ناهار برو تا یک ساعت دیگه بیا...اگر خودشو زمین و زمان زد وجیغ و گریه و...حرفت یک کلمه باشه اصلا دل رحم نباش تو این مسائل تو همه چی خونتون قانون باشه چه جایی رفتن چه غذا خوردن چه گوشی بازی کردن چه تلویزیون دیدن....الان خونه ما تلویزیون موقع تابستان فقط صبح ها تا اذان ظهر دست پسرم بعدا دیگه خبری نیست.گوشی بازی نیم ساعت در روز.دوچرخه بازی یکساعت بیرون و دیگه تمام هرچه گریه و زاری دیگه همینه....ولی وقتی قانون و مقررات نباشه دیگه بچه ها بحرف نمیکنند و لجاز و خودخواه بار میان.

سعی کن سرشو با یه چیزی که دوست داره سرگرم کنی که یادش بره هرجور شده ظهر وشب پیش خودت بخوابه حتی اگه گریه کرد اخه عادت کنه به هرکس به غیر خودت خیلی ضربه میخوره

دختر من اینجوری بوددقیقا همسن پسرتون متاسفانه از طرف خانواده شوهرتون زیادی تشویق میشه به موندن اونجا و چون حمایت میشه خوشش میاد ولی بزار اذیت بشه گریه کنه بهتر از اینکه دو اخلاقه بار بیاد دخترم الان ده سالشه همون رفتارها مونده براش
دیگه بچه با قوانین شما و خونه بار نمیاد خیلی مواظب باش

یه وقتهایی بچه رو ببر پارک تایم که میخاد بالا بره اونجوری خیلی بهتره نزار بره گریه کنه توجه نکن منم همین مشکل و فک کنم دارم خونه منو مادرشوهرمم کنار همه قبل بدنیا امدن باید یادبگیرم نزارم جایی برع

دو سه روز ببرش پارک ببرش بازار سرگرمش کن دیگه خودش نمیره

انقد توخونه خودت سعی کن سرگرمش کنی ک یادش ازونجا نیاد برنامه کودک وبازی بارنگای انگشتی خیلی بچه هادوس دارن کتاب رنگ امیزی فوتبال دستی اینجورچیزا

وای خیلی بده منم اینجوری بود شرایطشم میترسیدم بچه بیارم خداروشکر جدا کردیم خونه رو بعد باردار شدم😫

ای کاش جابه جا میشدین یکم دور میشدی از خانواده شوهرت

ای کاش میزاشتی از همون اول نره اینجوری عادت کرده بد عادت شده بعدش دو تربیتی میشه منم با اینکه جدا زندگی میکنم مادر شوهرم میومد دنبال پسرم بعد دیدم پسر خیلی داره بد عادت میشه دیگه گفتم نیاین دنبالش وقتی هم میرم خونه پدرشوهر م بعضی موقع به پسرم میگن تو شب پیش ما بخواب ولی میگم ن بچه من باید خونه باباش بخوابه حق نداره تنهایی جایی بره چه برسه به اینکه بخوابه

ای بابا. اگه امکانش بود خونه رو عوض میکردید شاید این عادتش رو کنار میزاشت . ولی با این شرایط که تو یه ساختمونید خیلی سخته .

سوال های مرتبط

مامان اریاجون مامان اریاجون هفته سی‌وهفتم بارداری