بیرون بودیم اومدنی خونه پسرم گف بستنی عروسکی میخوام یدونه واسش گرفتم‌همون کوچه باز کرد گاز زدنی ی کوچولو از کاکائوش کنده شد افتاد زمین دیگ گفتم اون کثیف شده گیر داد گریه کرد دیگ آوردمش خونه دقیق نیم ساعت بستنی ب دست گریه گریه ک اون افتاد زمین هر کاری کردم آروم نشد دوتا شکلات دادم بازم آروم نشد این اخلاقش خیلی بده یچیزش بیوفته زمین باید همونو برداره بخوره ی دنیا چیزم بدی فایده نداره آخرش بستنی کلش افتاد زمین کلا آب شد منم دیگ نتونستم خودمو کنترل کنم چنتا محکم زدمش پشتش کلا قرمز شد پس این اخلاقای گندشو کی میخواد بزاره کنار یذره این بچه بزرگ نمیشه از اول منو دق داده اخلاقش همینجوریه یذره عوض نمیشه مخصوصا امروز از صبه تو مخمه

کاملا درکت میکنم 🥺

حق داری من اینجور وقتها بستنی رو میگیرم ازش خودم میخورم میگم حالا قشنگ گریه کن

ب نظرم بچه ها بیشتر از بزرگترا یاد میگیرن، شاید یکی رو دیده ک از زمین چیزی ک میفته برمی‌داره

پسر منم گاهی اینجوری میشه الکی گیر میده

دیگ اومده بودم خونه بستنی سالم تو دستش فقط ی کوچولو کاکائوش کنده شده بود میگفتم دونو بخور بابا شب اومدنی واست میخره هیچی قبول نمیکرد آخر کتک خورد آروم شد