من نمیتونم زندگیمو مدیریت کنم به خونه میرسم از بچه غافل میشم به بچه میرسم از خونه و شام وناهار...زمان کم میارم...
مثلا دخترم پارک نبردم بعداز ظهر ببرم قبل ظهر کارامو بکنم بعدازظهر بچه خوابیده دم غروب پا میشه ..اونموقع هم میبرم شام نمیپزم

روزهای تعطیل کارهای کلی خونه رو انجام میدم.تمیز کردن سرامیک ها و یوقت هایی جاروبرقی رو میسپارم به شوهرم.ظرفها داخل ماشین ظرفشویی و لباس ها صفرتا صد داخل لباسشویی.روزهای تعطیل شستشو و اتو و تمیزکاری.اهل مهمونی دادن هم نیستم اصلا.

ببخشید اینو میگم شاید تندو تیز و فرز نیستی

سلام طبیعیه.مادری که بچه داره به همه ی کارها نمیرسه.سعی کن اگر شوهرت مثل شوهر من تنبل نیست ازش کمک بگیری.من از اول ازدواجم خیلی اهل اشپزی آنچنان نبودم الانم نیستم.ولی سرکار میرم و کارای بچه و خونه رو کامل انجام میدم برای دخترمم غذا اماده میکنم.

منم همین بودم عزیزم
ولی تایم خوابمو خیلی کم کردم
شبا ک پسرم میخوابه من یکی دو ساعت بعدش میخوابم ک کارامو تا متین خوابه انجام بدم
شبا معمولااا غذایی میذارم که برای فردا ناهار داشته باشم
صبحام سعی میکنم زودتر از پسرم بیدار شم
خواب ظهر و بعدازظهرمم تعطیله🫠
تا متین میخوابه پامیشم رو دور میگ میگ کارامو میکنم
یا مثلا برنامه ریزی کردم
مثلا دو روز در هفته اتاقا رو گردگیری کنم
دو روز در هفته سالن و آشپزخونه رو گردگیری کنم اینجوری خونه دیگ گرد و غبار نمیگیره و تمیز می‌مونه

عزیزم برنامه ریزی کن و بنویس.صبح ها یا تایمی که خوابه به کارهات برس.ناهار شام هم دریک هفته تعیین کن مثلا من خوراک لوبیا سبز برای شام میذارم تقریبا ساعت ۳ یا۴ میذارم تا شام.دیگه وقتم برای بعدازظهر باز.
فقط برنامه ریزی مهم

بچت ک سنش کم نیست من از همون اول نوزادی راحت مدیریت میکردم حالا شاید اولاش یکمی سخت باشه ولی دیگه الان کاملا راه افتادم

حتما دیر بیدار میشی مثل من

منم همینم
وقتی میبینم اوضاع دیگه خیلی خرابه حدود دو هفته صبح ها زود بیدار میشمقبل اینکه بچه ها بیدارشن سه ساعت اینا کار میکنم تا خونه خوب جمع و جور بشه بعدش باز یه مدت شل میکنم

چندتابچه داری مگه عزیزم منکه خودم تاظهرکارام تموم میشه هم نهارمیرسم درس میکنم هم به بچه هم شام

وسط ظرف شستن دخترم میاد نمیزاره...
میرم با دخترم بازی کنم کارهای خونه نمیرسم