۲۵ پاسخ

منم دقیقا مثل شمام

این کارا باعث میشه بچتون هیچ وقت مستقل نشا.حتی رو اعتماد به نفسش هم تاثیر میذاره

قربون اون پاهای کوچولوش با این صندلای گوگولیش

منم همینم! البته میزارم واسه خودش بگرده میرم دنبالش چشمم همیشه بهشه

منم عین خودتم...و اطرافیان مسخرم میکنن بابت این رفتارم

سلام منم یکی ام لنگه شما و وبه معنای واقعی پوستم کنده میشه جایی میرم.تازه جایی که زن داداشم باشه باید مراقب بچه اونم باشم چون خیلییی آسوده وراحت میشینه وانگار نه انگار بچه داره😣

منم همینم دقیقا

منم‌همینطوریم

منم همینطوری هستم کسی بهشم خودش بچه است حواسش نیست جلو راهش رو نگاه نمیکنه فقط دوست داره بدو

دقیقا منم همینطورم به هیچکس وهیچکجا اعتمادندارم وهمه وقت وهمه جا دنبالشم من اصلا برام عروسی ومهمونی وتولد وعزا و ...مهم نیست اولویت با پسرمه ،همه ی مراسما هم دنبالشم فک کن آدم به این بزرگی دنبال بچه کوچولوها از خونه به حیاط ازحیاط به کوچه ازکوچه به راه پله وپارکبنگ و...اتفاقا بچه ها وقتی یکجا جمعن باید هر چن دقیقه بهشون سربزنی مثلا بچه های خواهرشوهرم دخترن خیلیم باتربیت وآرومن خونشون هم امنه ولی بخاطر گرما پنجره اتاقو بازگذاشته بودن پرده ضخیم کشیده بودن من نمیدونستم بچه هارو تواتاق تنها گذاشتم بعد چن دقیقه اومدم همینجوری پرده رودادم کناردیدم پنجره بازه اونم پنجره ای که حفاظ نداره یعنی بچه ها یه صندلی بالشی زیرپاشون میزاشتن خدای ناکرده پرت میشدن پایین همس میگم خداروشکر بهشون سرزدم ابن وضعه من خواهر

خوده خوده منی... دقیقا یاد خودم افتادم

ب نام خدا منم همینطور
ولی مشکل داریم خواهر

منم همینطورم
بیرون که میریم خرید دائم نگاش میکنم و حواسم بهش هس با اینکه کلا از کنارم تکون نمیخوره، یه بار رفته بودم مغازه با فروشنده حرف میزدم دو ثانیه نگا دخترم نکردم یهو دیدم کنارم نیستش، حرف فروشنده رو قطع کردم گفتم وای کجا رفتی؟ یه فروشنده دیگه که اونجا بود گفت خانم پشت سرتونه!!! من از ترس داشتم میمردم، هرررررر دقه که چه عرض کنم هر ثانیه نگاش میکنم بیرون از خونه که میریم. تو خونه اقوام هم همینم پشت سرش راه میرم، چون ماشالله شیطونه

منم خمینم دقیقا

کار خوبی میکنی

خوب کوچیکن هنوز باید مراقبشون باشیم نمیشه تنها ولشون کرد

تو دیگه از من بدتری
بیرون خونه چرا دنبالش میرم حتما ولی توی خونه نه که بخوام خیلی مراقبش باشه سه ساله هم خوب و بد و میفهمه بهش میگم مثلا بپر بپر کن ولی مراقب باش سرت لبه پنجره نخوره من میرم چایی بخورم توی دورهمی ها و گردش ها میسپارمش به بچه بزرگ تری که مسئولیت پذیره و اگه کار بدی کنه میاد میگه بهم مثلا امروز با ۳۰ تا از خانومای هم شهریمون رفتیم پارک بانوان محیط بسته فضای بازی هم داشت کنار زمین بازی بچه ها فرش پهن کردیم نشستیم پسرمم برای خودش با بچه ها بازی می‌کرد

منم دقیق مث شمام و هر اتفاقی هم بیفته برا دختر من میفته با اینکه چهارچشمی مواظبم

یک عدد عین خودتم یا بدتر از خودت

منم مثل شما هیچی از زندگی نمی‌فهمه واقعا چون پسرم واقعا شلوغه وبیش فعال خودمم بیش فعال شدم والله

من نیزهم...

منم حساسم اما نه انقدر

منم همینجوری ام بایددددد جلو چشمم باشه

ن ی بچه که باشه پسرم میذارم پیشش میشینم
یا پسرام با هم بازی میکنن بزرگه ۳ سالشه ک چیکه ۱۰ ماه
کوچیکه کتک میخوره بازیم میکنن

سلام منم یک عدد عین خودت ک دختر شیطونی دارم ویولشکی بعضی اوقات چیزی میزاره دهنش گچی کاغذی خواهر

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۳ سالگی
امروز با شوهرم و بچه هام رفتیم یه دوری بزنیم. بعد شوهرم کنار یه پارک نگه داشت تا دخترم یکم بازی کنه. پارکم امروز تعطیل بود خیلی شلوغ بود. دختر منم عاشق تاب بازی. تاب هام همه پر بود منم گفتم دخترم بریم بازی‌های دیگه رو بکنیم بعد برگردیم تاب بازی اما گریه میکرد میگفت فقط تاب. یکی از بچه ها خیلی رو تاب مونده بود منم رفتم اونجا ایستادم که اومد پایین دخترم رو سوار کنم. اما دخترم همش گریه میکرد که زود. زود میخوام سوار شم. اصلا مفهموم صبر یا نوبت رو نمیفهمه. بعد مامان اون پسر به من گفت دخترت چند سالشه گفتم سه سالشه. گفت پس چرا اینطوری رفتار میکنه. باید تو این سن مفهوم نوبتی رو بدونن. حتما یه دکتر ببر نرمال نیس. راستش فک میکردم شاید حرفای خانوم درست باشه اما از طرفیم خیلی ناراحت شدم. از اون موقه همش تو فکرم و رفتارای دخترم رو زیر نظر دارم. به شوهرم گفتم میگه تو زیادی حساسی تا یکی حرفی میزنه روت تاثیر میزاره. ولی خب واقعا خیلی درگیرم. دخترم خوب حرف نمیزنه فقط کلمه میگه جیغم زیاد میزنه ولی بنظرم بخاطر حرف نزدنشه. بردم دکتر مغز و اعصاب. دکتر پیشنهاد داد که حتما اول ببرم کاردرمانی چون باید درک و توجهش کامل بشه. که بتونه حرف زدنم یاد بگیره.. اما خب هنوز پیشرفت چندانی نکرده. هنوز نتونستم از پوشک بگیرم. هنوزم خوب دستور پذیر نیس. البته چیزایی که به نفعشه و دوس داره رو زود میفهمه و انجام میده اما بقیه موارد نه. و خیلی چیزای دیگه. دلم خیلی گرفته انگار یه غم رو دلم سنگینی میکنه دلم نمیخواد این موضوع رو هم به کسی بگم فقط به شوهرم میگم که یکم دلم آروم بشه اما اون همش میگه زیادی حساسی چیزی نیس😒