۵ پاسخ

منم ارای زایمان کردم😁

آریا ی مشهد؟

من یاس سپید زایمان کردم اصلا امکاناتشون با دولتی چندان فرقی نداره به اون صورت

چند هفته سز شدی

اریا خصوصیه؟؟؟ واقعا چرا اینجوری؟!

سوال های مرتبط

مامان شکوفه گیلاس🌸🍒 مامان شکوفه گیلاس🌸🍒 روزهای ابتدایی تولد
قسمت دوم
بعد سوند وحشتناکی که داشتم همون لحظع شوهرم دم در به عنوان همراه بودکه یهوصدای جیغای منو کشید...جیغ که میگم بدونید سوند زدن زیاد درد نداره دیگه حساب کنید چجور زده....بعدازون اماده شدم نشستم رو‌ویللچر رفتم اتاق عمل با کلی استرس چرا استرسم بیشترشد؟ شروعش از همون لحظع ای بود که اون پرستاره با بی رحمی سرم و‌سوند زد بهم. بعد که رفتم اتاق عمل پرسنلش بودن با استرس سوالامو پرسیدم و اونا به ارومی و ملایمت جواب دادن...انقدر اروم شدم!! اب روی اتیش شد انقدر خوب و اروم جواب دادن انقدر اروم بام برخورذکردن انقدر خوب سوزن بی حسی و سرم هم هارو زدن که من قلبم اروم گرفت و تازه تمرکز کردم روی این موضوع که من دارم زایمان میکنم بادوسه تا سوال گمراه کننده از من و سربه سر گذاشتن من و بی حس شدنم بچمو دیدم به پنج دقیقه نکشید و تمام من هیچی حس نکردم و فقط تپش قلب داشتم و حس کردم یچیزی از سینم کنده شد نگو این بچه و جفت بوده...بعداز زایمان و بخیه منو گذاشتن رو تخت بعدی و بردنم به بخش و من اونجا موندم . هنو نمیدونستم چیا در انتظار منن....
مامان فندوق🌰 مامان فندوق🌰 ۴ ماهگی
پارت یک سزارین
خب خانوما من به انتخاب خودم سزارین شدم تو بیمارستان پارسا و دکترمم مریم کریمی بود.
من ۵ صبح ۲۸م رفتم بیمارستان برای زایمان و تا پذیرش شدم و فرم و اینجور داستانا تموم شد ینی ساعت ۷ یا ۷ونبم اگر اشتباه نکنم رفتم برای اماده شدن اتاق عمل که از شانس من اون روز شلوووغ ترین روز بود فک کنین دکترم تو یک روز ۱۴تا سزارینی داشت خلاصه لباسه اتاق عمل و پوشیدم و گفتن که میخوان انژیوکت و سوند و وصل کنن 🤦🏻‍♂️منم گفتم که من از قبل با دکترم هماهنگ کردم که سوند و بعد بیحسی برام بزنن نه قبلش که اونم بهم گفت امروز سرمون خیلی شلوغه نمیتونیم اینکارو کنیم ☹️اول انژیوکت و وصل کرد ولی نذاشتم سوند و وصل کنن گفت میرم و میام اونموقع برات میزنم.وقتی اومد خودمو مظلوم کردم گفتم من تاحالا اصلا بیمارستان نیومدم چه برسه اتاق عمل استرس دارم توروخدا بعد بی حسی برام بزنین من حتی از امپولم میترسم 🤣دیگ دلش به رحم اومد و منو بردن تو یه اتاق که همه کسایی که اونروز زایمان داشتن اونجا بودن تا نوبتشون شه منم همین که رسیدم اونجا دیدم به همشوون سوند وصله و همشون از سوزش اشکشون در اومده بود منو که دیدن گفتن تو چرا سوند نداری گفتم واسه من بعد بیحسی انجام میدن.بعد همشون میگفتن ای کاش ماهم میخواستیم ازشون که اونموقع انجام بدن.
ادامه دارد 😂دیگ دارم با جزئیات مینویسم که همه مراحلشو بدونین.
مامان نیلا 🍓🍬 مامان نیلا 🍓🍬 ۶ ماهگی
مامان Hanis👼🏻🍭🍼 مامان Hanis👼🏻🍭🍼 ۱ ماهگی
ادامه🥰
زنگ زدم و گفتن نوبتت ساعت ۱۰ هست
از ۱۲ به بعد هیچی نخور حتی آب
منم تا تونستم میوه و کیک و آب خوردم😂
اون شب تا خود صبح من از استرس چشم روهم نذاشتم
صبح وسایل رو گذاشتیم تو ماشین و رفتیم دنبال مادرم و رفتیم بیمارستان و بهم لباس دادن و رفتم پوشیدم اومدن آنژیوکت برام وصل کردن و بعدش سوند زدن برام که فقط سوز میزنه و اصلا درد نداره،نیم ساعت رو تخت دراز کشیدم بعد اومدن گفتن آماده شو باید بری اتاق عمل اینجا بود که استرسم بدتر شد با آسانسور رفتم طبقه بالا و بردنم داخل اتاق عمل ۵ دقیقه اونجا نشستم و گفتن دکترت اومد
منو بردن تو اتاق و گفتن‌ رو تخت بشین و رفتم نشستم حدودا ۱۰ دقیقه بعد دکتر اومد و آمپول بیحسی زد به کمرم که دردش اندازه نیش پشه بود
یواش یواش پاهام گرم شد و کلا بیحس شدم و یه پرده زدن جلو صورتم و حالت تهوع گرفتم میخواستم بخوابم که نذاشتن
پرستار آمپول ضدتهوع زد تو سرم که حالم بهتر شد
و بعد از ۵ دقیقه صدای دخترم اومد
گفت دیدی هیچی نبود گفتم میشه بری ببینی شبیه من هست یا ن
که رفتم‌نگاه کرد و اومد گفت کپ خودته😂
بعد آوردنش نشونم دادنش و شیر خورد و بردنش👶🏻
بعد منو بردن ریکاوری نیم ساعت اونجا بودم
ادامه دارد....😀
مامان پناه 👧🏻🦋 مامان پناه 👧🏻🦋 ۱ ماهگی
خب تجربه من از زایمان سزارینم
واقعا راضی بودم و بازم به عقب برگردم حتما سزارین رو انتخاب میکنم
سزارین اختیاری بودم بیمارستان بهمن دکتر مردی
اول که رفتم بیمارستان همسرم کارای پذیرشم رو انجام داد و رفتم بلوک زایمان یه ان اس تی ازم گرفتن بعد آنژیوکت زدن برام بعدشم سوند زد برام که با ی ژل همراش زد گفت بی حس میشی من اصلا متوجه نشدم و درد نداشتم فقط بعدش حس ادرار داشتم گفتن عادیه بعدش بردنم اتاق عمل از کمر بی حس شدم ۴ بار سوزن رو زد دردش مثل امپول عضلانی عادی بود شایدم کمتر بعدش بهم گفتن دراز بکش دراز کشیدم پاهام یهو داغ داغ شد هیچی دگ حس نمیکردم ۵ دقیقه اینا گذشته بود یهو صدای گریه دخترم‌ رو شنیدم وای بهتری حس دنیا بود بعدش اوردم نشونم دادن و صورتشو چسبوندن به صورتم و ساکت شد و بعد لباساش رو پوشیدن و وزنش کردن ۳۳۰۰ بود بعد بردنم ریکاوری یه ساعت اونجا نگهم داشتن بهم گفتن خوبی بیاریمش شیر بخوره گفتم اره دخترمو اوردن ( من گفتم حالا مگه الان شیر دارم!)دیدم اره شیر خورد🥹🥹بعدش منو بردن بخش راستی شکمم تو اتاق عمل فشار‌ دادن بی حس بودم اصلا نفهمیدم پمپ درد هم نگرفتم دردم با شیاف و مسکن هایی که زدن کنترل شد خداییش هر وقت گفتم درد دارم میومدن برای مسکن میزدن و خیلی خوب بود
هم از بیمارستان هم از دکترم واقعا راضی بودم
باز سوالی بود بپرسید جواب میدم
مامان پناه مامان پناه روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا 😍تجربه من از سزارین تو بیمارستان پارسا
۴شنبه که آخرین سونوم رو بیوفیزیکال دادم وزن دخترم توسونو ۲۹۷۰ بود و همه چی خوب بود دکترمم نامه سزارینمو برای ۵ آبان یعنی شنبه زده بود
بماند ک شب قبل اصلا نخوابیدم از استرس ، ساعت ۴ونیم بیدارشدیم منو شوهرمو مامانم رفتیم بیمارستان ساعت یه ربع به ۶رسیدیم تاکارای پذیرش و انجام بدیم و بستری بشم ساعت شده بود یه ربع به ۷.هزینه سزارین اول و اختیاری ۲۷ تومن ، تامین که هیچی نداد چون اختیاری بود تکمیلی هم نداد چون ۹ماه انتظار کامل نشده بود از زمان ثبت بیمه.
منو با مامانم فرستادن زایشگاه شوهرمم فرستادن داروخونه وسیله بگیره بااینکه من خودم همه چی برده بودم قبول نکردن گفتن اتاق عمل گیر میده حتما باید ساک مادر ونوزاد و بگیرید و وسایلارو مجبوریشدیم گرفتیم تقریبا شد ۱۳۰۰.بهم لباس اتاق عمل دادن پوشیدم کلی منتظر موندم تااومدن آزمایش خون گرفتن و آنژیوکت زدن(کسی ک آنژیوکت و سوند زد خیلی بداخلاق بود و من واقعا دردم اومد خصوصا سوند ) بعد سوند همش سوزش داشتم.بقیه کامنت.