۴ پاسخ

چند سالته بچه آوردی کنکور ندادی

کاشگی منم بتونم

به این فکر کن که وقتی شیر نمیخوره یعنی بزرگ شده،دلت تنگ میشه برا شیردهی اما حس خوب مستقل شدنش هم جذابه که دیگه غذا میخوره،من پنج ماهه گرفتم و دوباره باردارم

خیلی سخته واقعا منم امروز پسرمو گرفتم خیلی حالم بده خیلی دلم کبابه براش
انشاالله عزیزم

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
سلام مادرهای عزیز
میشه لطفا تجربهٔ از شیر گرفتن های کوچولوهاتون رو با من به اشتراک بذارید ؟
پسرم‌ به تازگی دو‌ سالش شد و خدا رو شکر این توان و لیاقت رو خدا بهم داد که دو سال بهش شیر دادم
دیشب خیلی یهویی و بدون اقدام قبلی تصمیم‌گرفتم متوقف کنم شی دادن رو
اینم بگم که پسر من کلا در طول روز اصلا شیر نمیخورد و بدش میومد و فقط و فقط و فقط ظهرها موقع خواب و شب ها موقع خواب باید شیر بخوره بخوابه
دیشب کلی قصه گفتم و حرف زدم و توی رختخواب وول خورد تا بالاخره خسته شد و خوابید تا هشت صبح اصلا بیدار نشد برای شیر
هشت صبح بیدار شد خیلی خوابش میومد هنوز و دلش میخواست بخوابه و کلافه بود
دلم سوخت واسه کلافگیش و بهش شیر دادم و خوابید تا ۱۲
امروز عصر اولین بار بود که خواستم بدون شیر بخوابونمش برای خواب ظهر
طفلک خیلی غُصه داشت
خیلی کلافه بود
چند بار هم نق زد و بغض کرد و اشک ریخت
منم دلم داشت می‌ترکید براش
اما مقاومت کردم و یک ساعت و نیم طول کشید تا خوابید
و من غمگین ترینم الان 😔
شما چه جوری جوجه هاتونو از شیر گرفتید ؟
چرا من اینقدر غمگین شدم ؟
به نظرتون اینکه یهویی قطع کردم بد بود ؟
باید تدریجی قطع کنم ؟
مثلا صبح ها بهش شیر بدم تا بخوابه ؟
اگر صبح شیر ندم همون هشت بیدار میشه دیگه و کلافه است و بداخلاق
چه کنم ؟
برای خشک شدن شیر باید قرص بخورم ؟
لطفا تجربه هاتون رو بگید
چون بچه اولم هست
آدم با تجربه هم اطرافم نیست
ممنون میشم
مامان ضحا☀️ مامان ضحا☀️ ۲ سالگی
#تجربه ی من از شیرگرفتن دخترم

خداروشکر تونستم بلاخره از شیر بگیرمش.
واسه بعضیا که این تصمیمو دارن گفتم به اشتراک بزارم که اره سخته ولی شدنیه☺️دختر من انقد وابسته شیر دادنم بود که هیچ وقت فکرشو نمیکردم بتونم🤭
خواستمی یه دفعه بگیرم که اصلا نشد، چون هم از نظر روحی واسه خودش خوب نبود هم رو خودم فشار اومد.
هرچی باشه خب ما مامانا هم وابسته میشیم دیگه😊
اومدم اول شیر روزشو قط کردم(اره میدونم اول شیر شب باید قط بشه ولی نشد چون دختر من فقط باید شیر میخوردو میخوابید)
پس اول صبااز خواب که بیدار میشد سینمو با رژ قرمز میزدمو میگفتم اوف شده
نمیخورد حتی ظهرا هم رو پام میخوابوندمش.
شبا بهانه میاوردو شیر میدادم تا میخوابید دیگه عادت کرد موقع خواب شبش و صبا تو خواب میخورد.
تا اینکه سه پیش یکم تلخک زدم و اصلا نخوردو و باز روی پام خوابید. والان خداروشکر سه شبو چهارروزه دیگه کلا نمیخوره خودمم اذیت نشدم سینم باد نکردو درد نکرد حس کردم دارم کم شیرم میشم.این از تجربه من واسه مامان اولیایی که تجربه ندارن چجوری شروع کنن ولی بازم با صلاح دید خودتون نوردیده هاتونو بگیرین.
ولی جدی جدی هم غذاخور میشین
کلا ۲۷ روز طول کشید که از شیر بگیرم و خب خیلی حوصله کنین خیلی دل نازکتر میشن