۱۱ پاسخ

انگور حساسیت زاس نده بهش

فکر میکردم فقط بچه من قاتی اسباب بازیهاش متر هست 😂😂😂😂😂

تصویر

ای جان ماشالله😍😍

آلله
من بخولمش🤗

ای جان دلم چ مستقل داره انگور میخوره❤️
عزیزم حتما چشمت بهش باشه خدایی نکرده هسته یا پوست انگور گیرنکنه تو گلوش

دختر شمام متر دوست داره ،پسر من که دستم ببینه گریه میکنه میخواد ش

ای خدااااااا😍😍😍ماشالله بهش 🥰😘

انگور خوب نیست براش

ای جانم ماشالله😍😍😍😍
موهاشو 😍😍😍

وای نه انگور خیلی خطرناکه توروخدا نده بهش

انگهور مجازه ?

سوال های مرتبط

مامان 🌛ماهان🌜❄️ مامان 🌛ماهان🌜❄️ ۹ ماهگی
وقتی یہ مادر میگه من به استراحت نیاز دارم به این معنی نیست که...

از بچه دار شدن پشیمونه!
بچه هاشو دوست نداره ناشکری میکنه!
خسته شده از مادر بودن...
یا مادر بدیہ..


من نیاز به استراحت دارم یعنی :
او در مادری غرق شده و نیاز داره کمی برای خودش وقت بزاره.
او روز هفته یا ماه سختی رو پشت سر گذاشته. او در دوران سختی از بچه داریه.
او به تنهایی بیش از حد کار میکنه او به کمک و حمایت بیشتری نیاز داره.





‌ مادرها هم نیاز به استراحت دارند؛
همان مادرانی که شب‌ها بیدار می‌مانند تا نوزادشان با آرامش بخوابد.
همان مادرانی که تمام روز با صبر و حوصله به نیازهای فرزندشان رسیدگی می کنند،
همان مادرانی که شاید نتوانند حتی یک وعده غذای گرم در روز بخورند،
همان هایی که همیشه فرزندانشان اولویت زندگی آنان هستند.
مادرها نیز نیازمند لحظه‌ای آرامش‌اند، تا دمی از خستگی‌های روزمره فرار کنند. به این زنان شگفت‌انگیز فرصت بدهیم تا به خود برسند، تا بتوانند با انرژی و عشق بیشتر به خانه و خانواده بازگردند.
خسته نباشی مامان مهربون🫶🤍🌱
مامان آراز مامان آراز ۱۴ ماهگی
سلام مامان سزارینی میشه ی چیزی بهت بگم؟

توانجامش دادی. اون بچه شیرین الان اون بغلته. بدن تو برای بدنیا آوردن یک زندگی کار خارق العاده ای کرد.
تو روی تخت اتاق عمل دراز کشیدی، اجازه دادی بدنت را بشکافن ، آسیب دیدی در عین شجاعت ، قوی و توانمند بودی، تا کوچک رویاییت را بدنیا بیاوری

وقتی که بدنیا آمد ، اشک از چشمات سرازیر شد نگاهم کردی بهت اطمینان دادم “آره مامان اون خوبه...”

تو اجازه دادی شکمت را با یک رحم زخمی ماساژ دهم ، حتی در حالی که از درد نفست بند می آمد ، دقیقا نزدیک جایی که چند دقیقه ای از شکافتن آن نگذشته بود

تو در حالی که پاهایت می لرزید با چشمان اشک آلود ، در میان راهروهای بیمارستان در حالی که دستت را از دیوارها میگرفتی راه رفتی ، چون هر قدم دردناک بعد از عمل تو را به رفتن بخانه همراه نوزادت نزدیک تر میکرد من تو را از پشت پیشخوان پرستاری دیدم
بارها با درد از تخت بلند شدی تا به صدای نوزادت که از گرسنگی گریه میکرد پاسخ دهی.

انگشتان خود را روی منگنه ها و پانسمان جای زخم تازه ، صورتی و چروکیده قرار دادی و فکر کردی که چگونه بهبود می یابد ، چه علامتی برجای می گذارد.

او نوزاد را به راحتی روی صندلی اتومبیل قرارداد ، روی صندلی نشست و منتظر آمدنت شد تو بدن رنجور خود را به ماشین رساندی و برایم دست تکان دادی تشکر و خداحافظی کردی
همه اینها ، مادر ، تو کردی. تو شجاع ، قوی و توانا بودی. تو به من ایمان ، اعتماد و امید را نشان دادی. تو بی سر و صدا خوب بودی. تو همان کاری را انجام دادی که زنان مرتباً انجام می دهند: همان قدر زیبا و بی تکلف
آفرین مامان!💜