پارت سوم
ساعت ۸ونیم ظاهرا زایمان کرده بودم و ۱۰و ربع چشام باز کردم تا ۱۲ دردای وحشتناک کشیدم و هی میگفتم یکی بگه پمپ درد بزنن شوهرم پولش میده اونا میگفتن دیر شده گفتم چرا از اول نپرسیدین و بیهوشم کردین(حتی نپرسیدن چی میخوای بیهوشی یا بی حسی)هیچکی جواب نمیداد،ساعتا ۱۲و ده دقیقه گفتن جا خالی شده منم میزدم به خودم تو راهرو جیغ میزدم صدامم بزور درمیومد فقط میگفتم اینجا چه اشغال دونی بود اومدم وقتی رفتم بخش برام دوتا شیاف گذاشتن(اون تو که بودم التماس میکردم یکی از مادرم پشت در شیاف بگیره اونام قبول نمیکردن)خلاصه بهربدبختی بود رفتم بخش و بعد ۴ساعت اتاق خصوصی خالی شد رفتم اون تو و بچمم اوردن ولی هیچکی نمیدونست چندکیلو بوده یا قدش چند بوده همه میگفتن فردا میان بهت میگن

بیمارستان دولتی بوده؟

کی دکترفخرکاظمی رومیشناسه؟؟

چ وحشتناک کدوم بیمارستان رفتی

واقعن زایمان خیلی شانس و اینکه بستگی ب بدن طرف داره ،زنداداشم موسی بن جعفر سزارین شد از عملش خیلی راضی بود ، خودم طبیعی میخام برم اونجا😪

چ بیمارستان بی در و پیکری خدای من.. تحقیق نکردی درمورد بیمارستان؟