۱۹ پاسخ

من بیمارستان خصوصی بودم وقتی ک رفتم۱سانت بودم
ازاولش تویه اتاق باهمسرم بودم تافول بشم تواون تایمم یه ماما بودکه همش میومدپیشم بهم ورزش اینامیدادو معاینم میکردساعت۱۱رفتم وتا۷غروب ک فول شدم خیلی اذیت نشدم
وقتیم فول شدم همون اتاق مدل تختوعوض کردن وهمونجازایمان کردم

بستگی به بیمارستان داره خواهر من سر اولی دولتی رفت مثل شما می‌گفت ولم کردن تا درد بکشم فول شم خودم ، ولی دومی رو خصوصی رفت از دو سانت بستری کردن ورزش و ماساژ و آب گرم و کلی کمک کردن دکترم از اول بالا سرش بود

من سه بار طبیعی زایمان کردم
اولی رفتم خصوصی اون شب من تنها بودم و چون شب بود چراغ هارو خاموش کردن رفتن صداشون میومد باهم حرف میزدن ولی به من سر نمیزدن
من خیلی درد داشتم بهم زور میومد
بخاطر درد شدید صدام درنمیومد
خدا رحم کرد ماما همون موقع اومد تا خواست معاینه کنه دید سر بچه داره میاد سریع بردنم رو تخت زایمان
دومی و سومی رفتم دولتی از اول تو اتاق جدا و روی تخت زایمان بودم
ماما هم میومد معاینه میکرد می‌رفت کمکی نمی‌کردن

من بیمارستانم دولتی بود
۴سانت بستریم کردن
اول نوار قلب گرفتن
ماما همراه نداشتم یکی از ماماهای همونجا اومد یکم بهم ورزش گف انجام دادم
دیگه اوج دردام ک شد همش میگفتن فلان ورزش رو انجام بده ک من نمیتونستم انجام بدم
در کل هوام رو داشتن
فقط خودم چون دردام زیاد بود نمیتونستم همکاری کنم اذیتشون میکردم همش گریه میکردم خودما میزدم اونا میگفتن نکن ولی دست خودم نبود
رفتارشون خوب بود بد نبود

بسلامتی مبارک باشه

سوال منم هست

من اون سه ساعتی که زایشگاه بودم
مامای بیمارستان هر لحظه حواسش بهم بود چون دکترم خییییییلی سفارش کرده بود و خودشم کنارم بود و بحظه به لحظه چکم‌میکرد
چون اینجا مامای خصوصی نمیتونی بگیری
ولی یه خانمی کنارم بود بنده خدا خیلی اذیت شد دکتر خیلی کم میومد بالای سرش و رفتار خوبی نداشت
دکتر من ماساژم‌‌میداد
دکتر اون میگفت خودتو لوس نکن😒

من خاستن بستری کنن سه سانت بودم گفتم نه یکم دیگ توسالن ورزش میکنم بعدرفتم گفتن چهارنیم سانت بستری کردن ویه مامابودهمسن خودم کنارمبودومیگف موقع دردام شروع میشه چه ورز هایی انجام بدم

من بیمارستان دولتی بودم هیچکس کمکم نکرد ماما هم نداشتم فقط چن تا دانشجو مامایی بود
سه سانت بودم تا ده سانت خودم تنها

من ماما همراه نداشتم اونجام در حد نوار قلب گرفتن و معاینه میومد سر میزد یا یه ورزش میگفت انجام بده و میرفت اخرا هرچیم صدا میکردم نمیومدن درکل تنها بودم تا اخرش

من ماما همراه نداشتم ۴سانت شدم بستری شدم البته من ۴سانت شدم کیسه ابمم پاره شد و اینکه از همون ماما بیمارستان کنارم بود

خخخ مامان دلارا شاید شانست موقع بیمارستان بودی دکترا و ماماهای بدی بودن
خدایی منکه خیلی راضی بودم،بازم برگردم نهم دی و همون ماما همراهم رو انتخاب میکنم
منکه خیلی هموامو داشتن از همه لحاظ همه بهم میگفتن مامان کوچولو
سر ۴ سانت هم زنگ زدن ب مامام سر ۵ دقیقه ماماهمراهم اومد
ولی دردا خیلی وحشتناک بودن

اینطور ک پیاما و‌خوندم پس بدون ماماخصوصی پامو‌ نمیذارم اتاق زایمان🥺 و اینکه هیچکدوم ینی اپیدورال نگرفتن؟؟؟؟ من میخوام حتما اپیدورال بگیرم تحمل درد ندارم

من دوسانت بودم بردنم اتاق زایمان ماما همراه نداشتم نه بابا پیشم واینمیستاد کسی میومد سر میزد میرفت

خواهر. منم تربتیم اما بدلایلی هیچ کدوم از بیمارستانای تربت منو قبول نکردن همون شب زایمان با 4سانت باعجله رفتیم بیمارستان امام رضای مشهد ینی خودشون منواونجا ارجاع دادن
ینی ببین کشتارگاه ینی همونجا
هییییچ کدومشوم بهم محل ندادن ی ماما نیومد کمک کنه ب تسهیل زایمانم گلوم پاره شد بس ک داد زدم

.من دولتی رفتم ماما همراهم نداشتم
کلا یه اتاق جدابرای هرکسی داخل زایشگاه هست ک از زمان بستری شدن تا ۲ساعت بعددنیااومدن بچه همون جایی همراهم میتونی داشته باشی من از ۲سانت بستری شدم
خدارشکردوتا دانشجو بودن عاااااالی بودن انقدرورزشاروباهام کارکردن و ماساژم دادن دردام قابل تحمل میشد وقت زایمانم ک مامابیمارستانی ک مسئول من بود اومدوخودش بچه روگرفت و بخیه زد

من ۶سانت بودم بردنم اتاق
نه بابا تو اتاق تنها بودم..کلا مامای خصوصی گفت ممنوعه و‌نداریم و‌نمیشه و اینا
داشتم بیهوش میشدم صداشون زدم اومدن گفتن بچه اولته تا ۱۰سانت نشی و سر بچه رو نبینیم نمیتونیم برات کاری کنیم ..پاهاتو تو شکمت حمع کن و زور بزن

همههههه اصلا نمیدونم چه سریه وارد اورژانس مامایی میشی ی حس خفگی و خفقان اور داره چه برسه ب بلوک زایمان و زایشگاهو بقیه جاهاشوادماش

مشهد زایمان کردی یا تربت

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۱ ماهگی
خانمایی که قراره بیمارستان خاتم الانبیا زایمان کنند :
قسمتی که زایمان می کنید با جایی که بعد از زایمان هستید همه شون تو یه بخش هست . اتاق های زایشگاه یه تخت هست اما بعد از تولد می برن اتاق روبرویی که سه تخته هست اگه اونجا پر باشه تو همون اتاق زایمان می مونی تا خالی بشه .
موقع زایمان یا دردهای قبلش از اتاق های دیگه ممکنه بی قراری های زیادی بشنوید . مثلا من اول هاش ک حدود ۲ سانت بودم از اتاق کناری داد و فریاد بدی میومد و راستش یه لحظه واقعااا ترسیدم (حالا این که واقعا واسه خودم چ طور گذشت رو تو تاپیک های بعدی میگم) ، اگه موقع زایمان شما همچین مواردی بود نترسید آگاهی داشتن خیلی بهتون کمک میکنه و فقط رو خودتون تمرکز کنید.
کاش بخش زایشگاه و قسمتی که بعد از زایمان منتقل میشی جدا بود چون تا آخرین لحظه ک اونجا هستید این صداها رو می شنوید هم قبل زایمان هم بعد زایمان .کلا این بخششون کوچیک بود . پرسنل ها هم اکثرا خوب بودن ولی همه جا گاهی یکی مهربون تر و یکی خشک و جدی تر پیدا میشه .
مامان دلارا❤️🌱 مامان دلارا❤️🌱 ۲ ماهگی