۹ پاسخ

پناهت بخداباشه ان شاءالله بابچت صحیح وسالم بری خونه

بهت تبریک میگم قشنگم خیلی مبارکه انشاالله قدمش خیر باشه واسه خودتون و زندگیتون... انشاالله بسلامتی جفتتون برین خونه 🤍🧚🙏

خداروشکر😍نه بابا دیگه تموم شد 😍
کم کم شیرتو میخوره قوی میشه

پاقدمش پرخیروبرکت ...

خدا حافظ و نگهدارش باشه برات عزیزم مبارک باشه

ان شاءالله که همه چی خوبه زود میری خونه

الحمدالله شکر عزیزم .قدم نو رسیده ات هم مبارک .
نگران نباش خدا خودش کمک می‌کنه گلم 🥰

آخرش سزارین شدید یا طبیعی؟

عزیزم بسلامتی
حالا خوبی؟؟؟ ایشالا که نیاز به دستگاه نیس هردو سالم میرید خونه
طبیعی سخت بود؟

سوال های مرتبط

مامان ارتین👶 مامان ارتین👶 ۹ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربم بگم از سزارین یهویی که تو ۳۷هفته شدم بگم بخاطر فشارام مجبور شدم یک هفته زودتر زایمان کنم منیکم رفتم بیمارستان برای سزارین تا اومدن چک کنن بچه رو نوار قلب بگیرن من درد زایمانم شروع شد از همون لحظه میگرفتو ول میکرد کمرم خیلی درد داشتم به این فکر میکردم اونایی که طبیعی میارن چطوری تحمل میکنن چون من همون درد اولم حالم خیلی بد شده بود دکترم زنگ زده بود گفته بود معاینش کنید دهنه رحمم باز شده بود دکتر سریع گفت اماده کنیدش برای اتاق عمل 😂از شانس من اومدن سوند وصل کنن اولی وصل کردن سوراخ بود دومی یکم اذیت شدم تا وصل کنن منو بردن رو تختم تا اتاق عمل خالی بشه من برم عمل یهو دیدم یهو یچی ریخت اندازه نصف استکان فکردم سوند باز شده دسشوییم ریخته اما کیسه ابم پاره شده بود خلاصه رفتم برای عمل من بیهوشی کامل میخاستم اما بخاطر بچه گفتن بیحسی سه چهار بار امپول زدن اما بخاطر ورمی که داشتم به نخا نمیخوردو مجبور شدن بیهوشم کنن سریع بیشهوش شدم وقتی چشمو باز کردم درد داشتم اما اونقد نبود سریع پمپ دردو وصل کردن اومدن معاینه کنه پرستاره شکممو فشار بده از دردی که داشتم نزاشتم .......
مامان پویان و‌ آنیا مامان پویان و‌ آنیا ۸ ماهگی
من دیروز زایمان کردم دقیقا روزتولد خودم ساعت ۲/۴۵ ظهر .هیج مشکلی نداشتم فقط نوبت دکترم بود اومدم ان اس تی دادم طبق هفته های پیش ولی اینبار درد نشون داد خودمم شب قبلش رابطه داشتم که خیلی اشتباه بود و باعث شده بود دهانه رحمم باز بشه ..خلاصه تو ۳۷ هفته و ۵ روز معاینه شدم و گفت باید بستری بشی ..سز بودم ولی خیلی اذیت شدم شایدم خودم بددردم پمپ دردم گرفت شوهرم ولی قبول نکردن با اینکه دکتر همینجا هم برام نوشت و گفت نسخه رو دادن به شوهرم و رفت گرفت تو اتاق عمل گفتن تو بخش میزنن ولی تو بخش اصلا بهم نزدن بیمارستان دولتی بودم ..بعد از اتاق عمل و ریکاوری و بخش ..اومدم بچمو آوردن مامانم میگفت وقتی آوردنش خیلی سردش شده بود تاحدی ک داشته پاهاش سیاه می‌شده...یادم اومد تو اتاق عمل خیلی سرد بود یه خانمه گفت کولر روشن کنیم وقتی بدنیا اومد خاموش میکنیم من فکرمیکردم بخاطر استرس سردمه ولی واقعا سرد بود ..نگو بچمم بخاطر همین موضوع یهو یخ کرده بود همه اینا باعث شد که بچم پیشم بود و کمی ناله میکرد بردیمش پیش دکتر گفت تامیتونید گرمش کنید تا ساعت ۱۱ شب اگه باز اینجوری بود بستری میکنیم ان ای سی یو ..بچم بستری شد تو یه دستگاه که فقط گرمش کنه ‌‌‌..خودشون فهمیدن این مشکل از اتاق عمل شروع شده شوهرمم عصبانی ک اگه اتفاقی برای دخترم بیفته میام بیمارستانو بهم میریزم از دیشب ساعت ۱۱ بچم پیشم نیست حی میرم شیرش میدم میام تا صبح که گفتن مشکلش برطرف شده فقط منتظریم ۱۲ ظهر زردیش رو چک کنیم میترسم برا این گرم کردنه زردی گرفته باشه ...این تجربه زایمانم بود ..تلخ و سخته ک تو اتاق چهارتخته فقط تو بچت پیشت نیس ..امیدوارم شما زایمان خیلی خوبی داشته باشید و امیدوارم بیمارستان دولتی رو انتخاب نکنید ⚘
مامان پویان و‌ آنیا مامان پویان و‌ آنیا ۸ ماهگی
من دیروز زایمان کردم دقیقا روزتولد خودم ساعت ۲/۴۵ ظهر .هیج مشکلی نداشتم فقط نوبت دکترم بود اومدم ان اس تی دادم طبق هفته های پیش ولی اینبار درد نشون داد خودمم شب قبلش رابطه داشتم که خیلی اشتباه بود و باعث شده بود دهانه رحمم باز بشه ..خلاصه تو ۳۷ هفته و ۵ روز معاینه شدم و گفت باید بستری بشی ..سز بودم ولی خیلی اذیت شدم شایدم خودم بددردم پمپ دردم گرفت شوهرم ولی قبول نکردن با اینکه دکتر همینجا هم برام نوشت و گفت نسخه رو دادن به شوهرم و رفت گرفت تو اتاق عمل گفتن تو بخش میزنن ولی تو بخش اصلا بهم نزدن بیمارستان دولتی بودم ..بعد از اتاق عمل و ریکاوری و بخش ..اومدم بچمو آوردن مامانم میگفت وقتی آوردنش خیلی سردش شده بود تاحدی ک داشته پاهاش سیاه می‌شده...یادم اومد تو اتاق عمل خیلی سرد بود یه خانمه گفت کولر روشن کنیم وقتی بدنیا اومد خاموش میکنیم من فکرمیکردم بخاطر استرس سردمه ولی واقعا سرد بود ..نگو بچمم بخاطر همین موضوع یهو یخ کرده بود همه اینا باعث شد که بچم پیشم بود و کمی ناله میکرد بردیمش پیش دکتر گفت تامیتونید گرمش کنید تا ساعت ۱۱ شب اگه باز اینجوری بود بستری میکنیم ان ای سی یو ..بچم بستری شد تو یه دستگاه که فقط گرمش کنه ‌‌‌..خودشون فهمیدن این مشکل از اتاق عمل شروع شده شوهرمم عصبانی ک اگه اتفاقی برای دخترم بیفته میام بیمارستانو بهم میریزم از دیشب ساعت ۱۱ بچم پیشم نیست حی میرم شیرش میدم میام تا صبح که گفتن مشکلش برطرف شده فقط منتظریم ۱۲ ظهر زردیش رو چک کنیم میترسم برا این گرم کردنه زردی گرفته باشه ...این تجربه زایمانم بود ..تلخ و سخته ک تو اتاق چهارتخته فقط تو بچت پیشت نیس ..امیدوارم شما زایمان خیلی خوبی داشته باشید و امیدوارم بیمارستان دولتی رو انتخاب نکنید ⚘