۵ پاسخ

ضیا هم عاشق پریزاد میشه اماذپدرش شیث عروس ایرانی نمی‌خواد بلاخره میگیردش و بین خواهرا فاصله میوفته و جنگ میشه و فخرالدین بخاطر پریزاد می‌ره تو ارتش که اعتماد شیث بدست بیاره
یه بارم میخواستن فرار کنن شیث متوجه میشه جلوشونو میگیره و بقیشم فک کنم دیدی دیگه

خلاصه خواهر طوبی با یه ضربه به سر ساواکی اونو تو چاه انداخت و همه فک کردن مرده و فخر الدین مجبور شد طوبی رو باخودش ببره عراق چون تحت تعقیب بود می‌ره عراق و اونجا هم هر روز به چالش داشته تااینکه ازش خواستگاری می‌کنه و ازدواج میکنن
فخر الدین یه داداش و زنداداش داره که مردن و بچه هاشونو حالشون آنیه بزرگ میکنه،انیه شریک کارخونه و خاطرخواه فخرالدین با ازدواجش خیلی می‌شکنه

تا اینکه شیث برادر انیه تو حزب ارتش عراقه و دنبال دارایی فخرالدین
دستور میده ایرانیارو از عراق خارج کنن
(قبل ازاین قسمت طوبی مادرش میمیره و مجبور میشه بره ایران دیبا هم ک ازدواج کرده تنها پریزاد میموند که وابسته طوبی بود به اصرار خودش با طوبی می‌ره عراق و توراه دنبالشون میکنن از تو قایق یکی از پسراش که دوقلو بودن میوفته تو آب کلی دنبالش میگردم اما نبوده یکی دیده که پیرمردی بچه ای از آب درآورده و باخودش برده و هرچی میگردن نیستش)
برای خروجشون مادرخونده فخرالدین که ایرانیه،طوبی و پریزاد باید اخراج میشدن اما شیث یه شرط گذاشته اگه باانیه ازدواج کنی نمی‌زارم برن ایران
ناچار قبول می‌کنه و آنیه چون عاشق فخرالدین کمکش می‌کنه صوری ازدواج کنن که فخرالدین خانوداشو از دست نده

طوبی دیبا و پریزاد سه تا خواهرن که سال ۳۲ پدرشونو از دست میدن بحث ساواک و اینا
طوبی که بزرگتره‌ پیگیر میشه و میفهمن بخاطر یک ساکی ک مدارک مهمی توش بوده یه ساواکی و به انقلابی دنبال ساک بودن قبل از مرگ پدرش بهش میگه ساک کجاست و می‌ره که دنبالش پیداش کنه تقریبا همزمان دوتا مردا می‌رسن
برحسب یه سری شرایط فخر الدین که انقلابیه پدر طوبی رو که زخمی میشه و می‌دونه ساواک دنبالشه می‌بره تو خونه ای مداوا می‌کنه و طوبی همه چیو از چشم فخر الدین میبینه ک اونه پدرشو بیمارستان نمیبره و باعث شد پدرش تو کما باشه
پدرشو می‌بره بیمارستان از طرفی ساواکی خودشو دلداده طوبی نشون میده و طوبی هم هر اتفاقی می‌افتاد میزاشت کف دستش

اسم فیلمه چیه

خیلی قشنگه برگرفته از واقعیته

سوال های مرتبط