۶ پاسخ

نفهمیدم چی شده

دفعه بد خودتو بزن
رادمان هیچ گناهی نداره ، نمیفهمه چی ب چیه

دلت اومد بزنی ببین خاهری اون بچه نمی‌فهمه میفهمی بزرگ نیس پسرمنم دنبال پدرشوهرم وباباش ومامان وبابام گریه میکنه بیام بزنمش چیزی حل میشه همون لحظه خاستن برن بگو ببخشید فلان خداحافظ من رادمان رو ببرم تواتاق سرشو گرم کنم شما برین بچه ها همشون همینن میدونم مامانی خیلی خسته عصبی شدی حق داری وگناه داره اون کوچولو پشتبان حامیش تویی

با مهمونا خداحافظی کنین بعد بچه رو ببرین تو اتاق و عذرخواهی کنین بگین ببخشید بچهدیهونه میگیره رفتن شما رو نبینه بهتر

پسر منم نه اینکه دنبال کسی بره ولی دوست داره بیرون بره من این کارو میکنم

خونه جاری ومادر شوهر منم نزدیک هس نورا راه میوفته دنبالشون میگم نه بای بای کن بعد بای بای میکنه ولی گاهی دنبالشون گریه میکنه منم گاهی زدم طفلکی رو

بچه ک نمیفهمه حال اون خواهر شوهرو بگیر

همه جا هست ازین موردا دخترمنم همین مورد من اکثرا داغونم واسه همین موضوع😞

سوال های مرتبط

مامان mamane vorojak مامان mamane vorojak ۲ سالگی
چه شب مزخرفی بود امشب رفتیم خونه مادر شوهرم مهمونی اول که پسرم میگفت من تو ماشین نشینم گریه میکرد پیاده شو رفتم عقب نشستم شوهرم گفت مامان نیومد منم با کت پسرم صورتم و گرفته بودم من و نبینه این از اولش رفتیم اومدیم خونه از تو راهرو شروع کرد خونه نریم بغل منم نمیومد فقط بغل باباش میرفت کوله پشتیش هم برداشته بود میگفت بریم ددر گریههههههه میکرداااااا شوهرم دعواش کرد من بهش توپیدم بردش یکم تو راهرو الکی گفت آسانسور خرابه برگشتن تو دوباره گریهههههههههه شوهرم عصبانی شده بود من از اون بدتر گفتیم بیا بریم حموم آب بزنیم پاهات پوشکت و باز کنیم رفت حموم از حموم در نمیومد اومد انقدر گریه کرد گریه کرد که نگم آخر داد زدم سرش این میگفت تو برو بابام بیاد باباش میگفت سرگرمش کن من برم عصبی شدم منم این وسط روانی شده بودم آخر باباش اومد یکم به زبون گرفتتش ولی تا یکم برخلاف میلش میشد میزد زیر گریه اونم چه گریه ای اونم آخر داد زد سرش حسابی آخر خودمم نشستم به گریه از شدت عصبانیت خون دماغ شدم دلم شکست که من و پس میزد میگفت تو اصلا سمتم نیا 😭😥🥺🥺