پارت ۵
همه تعجب کردن کارشناس ک تازه داشت شیشه امپولا جمع می‌میکرد ضد حال خورد ک امپول بی خودی زدم سری تکون داد انگار همه میدونن این امپولا برای بعد عوارضش داره ولی بازم ... هی خیلی پشیمونم از اصرار زیاد برای امپول چون فک میکردم ک این زایمانم هم مث زایمان اولم ۱۳ ساعت طول بکشه بستری شدنم اون موقع کیسه آبم ترکیده بود
راستی اینجا کیسه آبم را همون ۳ سانت بودم ترکیدن چون حالت تهوع داشتم زود اومدن
خلاصه کجا بودم

۲ پاسخ

خب بعدش چی شد عزیزم

بعدش چی شد

مقالات مرتبط

زردی نوزاد چه قدر طول می‌کشد
زردی نوزاد چیست؟ تا چند روزگی خطرناک است و چه قدر طول می‌ک...
افسردگی بعد از زایمان
همه چیز در مورد افسردگی بعد از زایمان و درمان آن
بهترین ورزش بعد از زایمان
بهترین ورزش بعد از زایمان چیست؟
مراقبت از نوزاد تازه متولد شده
نوزاد تازه متولد شده و همه نکات مراقبت از آن

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ٢

خلاصه ساعت ٩ صبح با دوسانت رحم باز بستری شدم،و بهم ان اس تی و سرم و اینا بهم وصل کردن،من دردهام شروع شده بود ولی رحمم باز نمیشد تا ساعت سه بعدازظهر ب زور شدم چهارسانت ک برام اپیدورال زدن،قبل زدن اپیدورال هم کیسه آب رو پاره کردن ،اون لحظه زدن آمپول و اصلا دوست نداشتم یه حس بدی بود🥴
اون موقع ک دردهام همه بی حس شدن گذاشتن همسرم نیم ساعت اومد پیشم ،وبعد یک ساعت اومدن معاینه دیدن ک من پیشرفت ندارم چون زایمان دومم بود خیلی تعجب کردن ک چرا باز نمیشم،خلاصه مشورت کردن و اپیدورال رو قطع کردن ک من هم مشارکت کنم موقع دردها،و سختی ها شروع شد،،،
دردها زیاد ولی باز نمیشدم😰دکتر خودم اومد و معاینه کرد ک شش سانت بودم تازه ولی دستش سبک بود و داشتم پیشرفت میکردم،من درررد می‌کشیدم و دیگه خبری از بیحسی نبود و برام نمیزدن،خلاصه کم کم دردها پشت هم شد و حس مدفوع داشتم ک ماما دکترمو صدا زد،دکتر اومد ،،،
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ملورین❤ مامان ملورین❤ ۱ ماهگی
بچه ها
کیسه ابم شده 8 پریروز 11 بود
دکترم میگه بهتره بستری بشی امپول بزنی ولی چون درد نداری ممکنه 10 ساعتم طول بکشه 😢 میترسم استرس دارم
چ غلطی کنم؟
کسایی ک با امپول فشار زایمان کردید تجربتونو بگید
من چ غلطی کنم الاااااان
مشاهده ۲۴ پاسخ دیگر
مامان جوجو مامان جوجو ۳ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دیان مامان دیان ۵ ماهگی
پارت چهار
نزدیکای شش صب دکتر اومد دید من هنوز کیسه ابم پاره نشده زد کیسه آبمو پاره کرد در همون حینم تا شش صب هی معاینه میشدم و تازع شده بودم هفت سانت تو همون دردای شدیدم باید ورزشم میکردم،دیگه صدای جیغو داد من کل زایشگاهو برداشته بود التماس میکردم ب ائمه،خودمم چون زایمان اولم بود کلی میترسیدم،ماما گف ساعت هفت میایم اگه اماده بودی زایمانو شروع میکنیم...
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان asena مامان asena ۲ ماهگی
سلام من بستری شدم با ۳ سانت کیسه ابم پاره شده تروخودا دعا کنید زایمان کنم زود خیلی میترسممممم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ماهور ❤️ مامان ماهور ❤️ ۶ ماهگی
سلام خانوما منم بلاخره زایمان کردم و زایمان فوق العاده سختی داشتم ساعت ۶ صبح کیسه ابم پاره شد ساعت ۵ عصر زایمان کردم و طبیعی بودم خیلی درد کشیدم خداروشکر دخترمو صحیح سالم بغل گرفتم تو حین زایمان یک ساعت فقط آمپول بی حسی داشتم ولی فوق العاده درد داشتم و بخیه هم داشتم زیاد
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان Rose 🌹 مامان Rose 🌹 ۲ ماهگی
خانوما خیلیا بهم گفته بودید از تجربه زابمان طبیعیم بگم راستش من زایمان سختی داشتم چون تو ۳۸ هفتگی زودتر از موعد زایمان کردم بدلیل پارکی کیسه ابم و خب چون با امپول فشار زایمان کردم سختتز بود برام و دوم اینکه بعد از زایمان چون خونم رقیق بود خونریزی شذید داشتم و چندواحد خون گرفتم و حتی تو پروندم ثبت کردن ک زایمان پرخطری داشتم
از جزییات نگفتم چون بخاطز همین دوتا دلیل زایمانم سخت بود و ۱۴ ساعت طول کشید
ولی واقعا هنوزم میگم اگه برگردم عقب انتخابم طبیعیه و اون حسو با هیچی حاظر نیستم عوض کنم و حتی دردایی ک کشیدمو دوس دارم چون فک میکنم روحمو جلا داد نمیدونم شاید یکی مسخزه کنه ولی من دیدم اینطوره ب زایمان طبیعی و ی ساعاتیو حس کردم واقعا از همیشه ب خدا نزدیکتر بودم🥺🥺🥺
خلاصه ک اگه انتخابتون طبیعیه تجربه دیگرانو زیاد کار نداشته باشید چون برای هرکس میتونه متفاوت باشه❤️❤️
در نهایت امیدوارم همه خانوما بهترین انتخابو واسه زایمانشون داشته باشن
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان 🩵Arad مامان 🩵Arad ۳ ماهگی
سلام خانم ها پسر من ۲۵مرداد ساعت ۱۱ شب بدنیا اومد و این حس قشنگ واسه همه آرزو میکنم
صبح روز پنجشنبه با نامه پزشک بیمارستان بستری شدم بدون درد با اینکه من یکماه ماه درد داشتم ولی دریغ از یک درد
ساعت ۹صبح رسیدم بیمارستان معاینه کردن بسته بودم کاملا 🥲
دیگه تا رفتم تو اتاق خودم قرص زیرزبونی دادن ساعت ۱۱ شد ولی انقباض نداشتم دوباره دادن بی فایده
ساعت ۲ونیم ظهر ک شد یکی از پرستارهای بخش اومد معاینم کرد ک ب عمرم همچین دردی رو نکشیده بودم انقدر وحشتناک معاینه کرد ک بازم کرد گفت ک ۲سانتی هر یک ربع ماما بخش میومد واسه معاینه ک وقتی دوباره اومد کیسه آبم پاره شد از معاینه وحشتناکش
خلاصه روند زایمانم و انقباض هام خیلی خوب پیش می‌رفت بلاخره رسیدم ب ۶سانت ماماهمراه اومد و بهم ورزش ها رو گفت و بعدش از آمپول اپیدرال استفاده کردم ک تزریقش وحشتناک بود و واقعا پشیمونم زدم چون بعد زایمان نفسم بالا نمیاد از دردش فقط یک ساعت بهم آرامش داد و ساعت ۱۱شب دکترم اومد معاینه کرد گفت ۹سانتی سریع باید زایمان کن واااای بعد اون همه عذاب تازه شروع شد
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آیدا مامان آیدا ۳ ماهگی
پارت دوم
توی زایشگاه دیدم کیسه آبم پاره شده
ولی دهانه رحم فقط دو سانت بود
منو بستری کردن و آمپول فشار زدن
از ساعت دو چهل و پنج دقیقه تا ۶/۵ زير فشار شدید بودم ولی سعی میکردم جیع بلند نکشم و فقط نفس عمیق بکشم
دیگه فشار خيلی بالا رفته بود ولی سر جنین نمیومد تو لگن
التماس کردم بی حسی رو بزنن
بی حسی رو زدن ولی بی حسی برای زایمان طبیعی اصلا خوب‌ نیست باعث میشه طرف متوجه انقباض ها نشه و روند زایمان کند بشه
خلاصه‌ از ۶/۵ تا ۱۰ هم با بی حسی مشغول زور زدن بودم ولی فايده نداشت بچه نمیومد توي کانال زايمان
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیسل❤🤰🧿 مامان آیسل❤🤰🧿 ۲ ماهگی
پارت دو
یه چند ساعتیم با اون آمپول درد کشیدم انقد جیغ کشیده بودم گلوم گرفته بود پرستارمم یه سر نمیزد بهم ببینه مردم یا نه دیدم کسی نمیاد اون دستگاهه چرخ داشت با اون رفتم حمومی ک تو اتاق بود آب داغ رو باز کردم گرفتم رو شکمم دردم کمتر شده بود منو خواب گرفته بود یعنی وقتایی ک درد میرفت با کمک آب داغ حس بیهوش شدن داشتم خوابم میومد شدید دوشبم بی‌خوابی کشیده بود بخاطر دردام تو مرز افتادن بودم ک کیسه آبم ترکید زیر دوش آخ همین ک کیسه آبم ترکید دردام درحد مرگ شده بوداصلا خوده مرگ بود حس میکردم دونه ب دونه استخونام داره میشکنه یجوری آروم آروم رفتم بیرون پرستارو صدا کردم اومد دید کیسه آبم ترکیده معاینه ام کرد گفت تازه چهار سانتی داشتم میمردم بازم همونجوری با اون همه درد سرپا وایسادم انگاری شیر وصل کرده بودن بهم همونجوری ازم آب میرفت هی از ساعت میومدن معاینه میکردن میدیدن هنوز فول نشدم دیگ ساعت شد ۱۱ نیم اینا اگه اشتباه نکنم ک اومدن گفتن شدم ۹ سانت کم کم آماده شدن باز یه آمپول دیگ زدن ک هی زورم میومد یجوری ک چشام از کاسه داشت درمیومد دستگاه رو باز کردن خوابیدم رو تخت هی گفتن زر بزن وقتی دردت اومد انقد زور زدم انقد درد کشیدم تا ساعت شد یک ک شیفت پرستارم تموم شد منم نفسای آخرم بود هی اکسیژن و فشار اینجور چیزا ازم میگرفتن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نویان مامان نویان روزهای ابتدایی تولد
من سر دخترم که معاینه شدم سه سانت باز بودم بعد بستری شدم صبحش اومدن کیسه آبم رو پاره کردن دیگه درد داشتم ولی کم بود امپول فشار وه زدن زیاد تر شد ساعت چهار بعدازظهر دخترم بدنیا اومد لونم تو ۳۸ هفته ولی الان پسرم میرم دوشنبه تو ۴۰ هفته ولی درد ندارم چه کنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان احسان مامان احسان ۱ ماهگی
پارت ۳

فقط دعا میکردم شب تموم شه من برم از اینجا چون از نظر روحی اصلا امادگی زایمان طبیعی نبودم
تمام شب بیدار بودم واصلا نتونستم بخابم ساعت ۸صبح شد صبونه اوردن منم گفتم حالا حالاها اینجا هستم فک نکنم الانا زایمانم باشه داشتم خودمو از این بابت راحت میکردم ک پرستاره امد گفت بخاب بزار nst بگیرم میخام امپول فشار بزنیم من اینجادلم ریخت ولی هربار ک انقباظ ودردم شروع میشد ضربان قلب بچم افت میکرد وقطع میکردن اخرین باری ک این کارو کردن بشدت افت کرد ک اکسیژن بم وصل کردن وگفتن نمیشه دیگه براش امپول فشار بزنیم باید همین الان سزارین اوژانسی بشه
خیلی زود لباس پوشوندنم و فرستادنم اتاق عمل اونجا هم بیهوشی کردن وچیزی نفهمیدم
چشامو ک باز کردم دیدم اتاق ریکاوری بودم ی سرم هم بهم وصل بود ک خیلی درد داشتم اون برای جمع شدن رحم میزنن
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان لیانا💓 مامان لیانا💓 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
اینم لیانای قشنگ من😍😍
دیروز ساعت ۱۰ صبح درد داشتم اومدم بیمارستان ساعت ۱۲ ۲ سانت باز بودم پیاده روری کردم ساعت ۴ ۴ سانت بودم ۵ بستری کردن آمپول فشار اینا کیسه آبم پاره کردن دیگ داداش وحشتناک بود وقتی میمود گاز بی حس میزاشتم منگ میشدم میرفتم دیگ نمیفهم دور برمو بلاخره ساعت ۹و نیم شب فول شدم ۹و ۵۰ دقیق شب دخترم اومد ولی خیلی تلاش کردم زورهای درست و حسابی محکم وخوب زدم بخیه هم خوردم
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان نارین🩷 مامان نارین🩷 ۴ ماهگی
سلااااام خانومای گل🌺 اومدم تجربه زایمانمو براتون بزارم...
اولن ک بدن با بدن متفاوته و ممکنه برا هرکس یه جوری باشه، خودم بارداری اولم بود و بنا به شرایط مالیش نتونستم سزارینو انتخاب کنم و بشدت از طبیعی ترس داشتم که اصن اونجوری ک فک میکردم نبود خدا رو شکر ۳۹ هفته کامل دکترم معاینم کرد و گفت چه خوبه ۳ سانت بازی اما درد نداشتم فقط ماه آخر پیاده روی خیلی زیاد میکردم و رابطه و دوش آبگرم، خلاصه ۳۹ هفته و ۶ روز بودم کلیم استرس ک چرا دردم نمیگیره از آمپول فشار هم بشدت میترسیدم شب جاتون خالی شام خوردم ساعت ده و اینا بودم یهو دیدم کامل خیس شدم یه آب گرم طور ازم میومد ک نمیشد کنترلش کرد فهمیدم کیسه آبم پاره شده و زود با همسرم رفتیم بیمارستان معاینه شدم همون ۳ سانت بود، تا ساعت ۱۲ کم کم درد داشتم هی می‌گرفت و ول میکرد اومدن سروم وصل کردن با سوند ادرارمو خالی میکردن ک فقط باید سفت نگیریم یه ذره سوزش داره ک خب قابل تحمله
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان دلارام مامان دلارام ۲ ماهگی
در روز ۲۷شهریور ..ساعت ۱۰صبح کیسه آبم پاره شد ...۳۸هفته و یک روز بودم...ساعت ۱۲ظهر با یه سانت برای طبیعی بستری شدم...بهم آمپول فشار زدن...گذشت ساعت شد ۷شب...من بی درد و بی انقباض و بی هیچ علائمی ، از همون ساعت ۱۲ظهر تا ۷شب بکوپ ورزش میکردم و آمپول فشار بهم وصل بود... خیلی معمولی بودم و هیچ دردی نداشتم...ساعت ۷شب معاینه شدم برای هزارمین بار..همچنان همون یه سانت بودم ...دیگه دیدن هیچ تغییری تو من حاصل نمیشه ،ساعت ۸شب رفتیم سزارین اورژانسی..۸:۴۵دلارامم بغلم بود..من زایمان راحتی داشتم...درد و انقباض و هیچی نفهمیدم ، الان دارم دوران نقاهت سزارین طی میکنم ..انشالله همه اونی که در انتظار دیدن نی نی هاشونن زایمان راحتی و طی کنن 💕اینم از تجربه زایمان من🥰
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر