شبی که بچم به دنیا اومد خواستم واستون از بیمارستان تجربه زایمان سزارینمو بزارم که از شدت درد نتونستم الان به رسم گهواره پارت پارت نمیکنم و اگه شد توی یک پیام میگم.من خودم عاشق این بودم بچم طبیعی به دنیا بیاد ولی شوهرم اجازه نداد.
اینارو نمیگم که کسی رو بترسونم یا کسی منصرف شه فقط واسه کسایی میگم که دو به شک هستن بین طبیعی و سزارین.
رفتم بیمارستان از دکتر خواستم بیهوشی کامل انجام بدن واسم
و اینکه سوند رو بعد از بیهوشی وصل کنن که انجام دادن
بیهوشم کردن درجا بیهوش شدم هیچی نفهمیدم تا لحظه‌ای که رفتم توی ریکاوری هزارون نفر اونجا بودن اما هیچکس به من محل نمیزاشت هرچی میگفتم حالم بده به دادم برسید نفسم بالا نمیاد هیچکس نمیومد بعد کلی التماس یه مردی اومد ولی گفت اکسیژن خوبه و رفت هی بهش میگفتم گلوم خشکه دارم خفه میشم دیگه هیچکس جوابمو نداد و اینکه بگم از دردی که داشتم میکشیدم انگار همه‌ی جونم شکسته بود ولی توی دلم انگار تو برزخ بودم با یه عالمه درد وحشتناک که خدا برای هیچکس نخواد ضمنا پمپ درد هم داشتم ولی چاره‌ی درد من نبود.
ادامه ….بعدا

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط