۵ پاسخ

اگه نیاز مالی نداری خواهر جون چرا عجله میکنی
همیشه فرصت کار کردن هست
من کارمند دولتم با ۲۲ سال سابقه کار رسمی ام هستم
اگر با دور کاری ام موافقت نمی کردند مرخصی بدون حقوق میگرفتم نمی رفتم مستاجرم هستیم و وضعیت اقتصادی انچنانی هم نداریم پسر منم یکسالشه
الان میگم کاش دورکاری هم نمی کردم و از کنار پسرم بودن لذت میبردم
احتمال میدم ۲۰ سال دیگه خودت رو برای اینکه این روزها رو از دست دادی سرزنش میکنی
با اینحال اگر واقعا خونه موندن باعث افسردگیت میشه اونم به ضرر خودتو بچه اته

سلام گلم خوبی شوهرم مريضه بچم مشکل قلبی داره خرج دوادکترشون زیاده شده خیلی وضع مالیمون خراب شده درحدی که شیرخشک بچمم نمیتونم بگیریم اگه شیرخشک اضافه داری هدیه بده به کوچلومن یاهم نذر ثواب داره

منم اوایل که می رفتم سرکار یکم عذاب وجدان داشتم ولی اگه توی خونه می موندم تا الان خل شده بودم، عوضش وقتی می رسم خونه کارهای خونه رو میذارم اولویت دوم و بیشتر با بچه م بازی می کنم و وقت می گذرونم
حضور معنوی و شاد مادر از حضور صرفا فیزیکی ش کنار بچه خیلی باارزشتره

عزیزم این احساس طبیعیه چون روزای اوله .اصلا هم حس گناه و عذاب وجدان نداشته باش اگر خیالت بابت نگه داشتن اش زمانی که خودت نیستی راحته . کارتو بکن و ب خودت افتخار کن تو برا اینده و راحتر زندگی کردن اون تو این دنیا تلاش میکنی ی مادر موفق و مستقل .

کار کن عذاب وجدان نداشته باش تو یه مادر مستقلی که خیلی خوبه.روزهای بچه داری تکراری و سخته خوبه ک سرکار بری

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۱۳ ماهگی
سلام از روزهای نسبتا سخت
واقعا نمیدونم شاغل بودن مادر تا چه اندازه با فرهنگ ما ایرانیا همخونی داره!
ولی من واقعا دارم اذیت میشم، نصف روز سرکار، نصف بقیه هم بچه داری و کارای خونه و پیش پیش نهار و شام فردا رو گذاشتن
از طرفی باید قبل کار برم بچه رو بزارم پیش مادرم و بعدش هم برم بیارمش
دلم خیلی کارا میخواد
خیلی دوست دارم کتاب خوندن رو ولی از وقتی مدرسه ها باز شده نمیتونم حتی مطالعه ازاد هم داشته باشم...
پسرم هم مدام مراقبت میخواد...
نیاز مالی نداریم شکر خدا بگم بخاطر پول میرم واقعا شغلم رو دوست دارم و براش زحمت کشیدم... حالا همسرم میگه نرو این یکی دوسال مرخصی بدون حقوق بگیر
تازه از مرخصی زایمان رفتم سرکار واقعادوست دارم کارم رو...
چقدر زندگی سخت شده
عذاب وجدان مادری یه طرف ک ۵ ساعتی پیش پسرم نیستم و دلم پیششه
عذاب وجدان کاری یه طرف اینکه واقعا کارم رو دوست دارم
عذاب وجدان خونه داری و کارای خونه از همه بدتره
دلم میخواد یکیو بیارم کارامو انجام بده ولی میدونم کسی ام بیاد نمیشینم ک میخوام واستم بالاسرش بگم اینو بزار اونو بردار بدتر سختمیشه


خلاصه که
شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم هنوز
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

دلم عمیقا برای ۱۶ و ۱۵ سالگی تنگ شده!
دنیا خیلی سریع میگذره!
مامان ماهوین جانم🧡🌜 مامان ماهوین جانم🧡🌜 ۱۴ ماهگی
از ساعت نهو رب تا الان ک یه رب به یازدهو به روش های مختلف موقع شیر خوردن یا تو بغلم خواب بود یا رو پام سعی کردم ماساژ بدم چشمشو ولی واقعا دو شبه نمیزاره سرشو تکون میده هی ک ولم کن بخوابم چشممو دست نزن.
فقط امروز صبح تونستم پنج دقیقه ماساژ بدم.
الان بعد اینهمه تایم تلاش کمرم درد گرفت خسته شدم.ولی عذاب وجدان ولم نمیکنه یعنی من مامان بدیم ک کار چشمش داره به میل زدن کشیده میشه؟ گاهی میگم باید اون اول اولا ک مثل الان قدرت نداشت زیاد زیاد ماساژ میدادم پس مقصرم
آخه میدونین اوایل بهم گفته بودن هر بار یک دقیقه ماساژ بده منم مثلا دو دقیقه اینا ماساژ میدادم هر بار بعدها ک دکتر بچمو عوض کردم گفت روزی سه بار پنج دقیقه.
از طرفی میگم میل میگن ده دقیقه ای انجام میشه،الان ک ماساژ میدم بیشتر اذیت میشه ولی بعدش میگم اون تایم ناشتاییش چی یا آنژوکت وصل کردن بچمو اذیت میکنه،
🙃سرم داره منفجر میشه از این فکرا میخوام تو زندگی قوی باشم ولی انگار همه چیز دست به دست هم میده همیشه ک منو از پا در بیاره،واقعا چرا ایهمه ماساژ میدم فایده نداره!