مامانمو برد بودم دکتر ..مرد بودش بعد یه منشی داشت که مخصوص تو اتاقش باشه ...بعد حین معاینه همسرش زنگ زد سیو عزیزم بود...جواب داد همسرش گفت چرا دیشب دیر اومدی دکتر گفت خب بیمار زیاد داشتم تا دوازده ...بعد گفت خب چرا بعدش نیومدی گفت خب خسته بودم دیگه حالا مگه چی ده ...امشب میام خونه...منشیشم تا آخر مکالمه نشسته بودپا رو. پا انداخته بود روبرش با آرایش کامل و با یه لبخند دلبری نگاش میکرد ...من خیلی دلم ب
حال زنش سوخت 🥺🥺کاملا مش
خص بود ک با منشی ریختن رو هم...بعضی غز زنها واقعا دارن ب هم جنس خودشون خیانت میکنن نامردا

اگه همجنس ب همجنس خودش رحم کنه دنیا جایه قشنگتری میشد. ولی حیف و صد حیف

ببین یه روایتی هست تو اسلام که میگه دیدی دونفر زیر پتو ان و داره میلرزه باز تهمت و افترا نزن تا چیزی که عینا با چشم خودت ندیدی

گلم شاید اونجور شما فکرمیکنی نبوده باشه شاید از بازخواست زنش لبخند زده انشاالله ک اونجور ک شما فکرمیکنی نباشه

چه بد .به نظرم مقصر خانومان زندگی یکی دیگه رو خراب میکنن

شاید واقعا اینطور نبوده...

این داستان ،دکتر بی همه کس و منشی ج ....

چه زمونه بدی شده😔

دیگه کاریه که شده‌ . بهشون فکر نکن. یا میخوای برو به خانومش قضیه رو بگو.

دخترخاله شوهرم خیلی متین و خانمه شوهرشم همه میگفتن مرد بود خیلب بعد ۱۲ سال با دو تا بچه با منشی قرتی شرکت که مطلقه بود و بچه داشت ازدواج کرد چه عروسی گرفت

باید زنش منشی کنه

زنا بدتران زندگی خراب کنن ان با این وضع گشتن شون

دوست من ک سه سال از من کوچیک تره و ی دختر داره من سال ب سال نمیبینمش الان طلاق گرفته نگو تو دندون پزشکی منشی بوده با دکتر ریخته روهم شوهرش طلاقش داده بیشعورکثافت متنفرم از این آدما

مگه رو بلندگو بوده که شما شنیدی

الان یه عده میان میگن مرد اگه مرد باشه ازین کارا نمیکنه

اسم دکتر می گید

باید اسم دکترو ب‌همه بگی شاید ب گوش زنش برسه

همسایه ما هم متاهل بود تو دندون پزشکی کار میکرد دکتر و هم متاهل بود با هم ریخته بودن رو هم حالا هر دو تا طلاق گرفتن و با هم ازدواج کردن