۱۰ پاسخ

من از بیمارستان‌مامانم عکس دارم همش خواب بود نمیتونه حرف بزنه چون میدونه عکسشو دارم😂😂

مثل مامان من 😂😂😂😂 سر زایمان اولم رفتم‌بیمارستان مامانم عجله داشت برگرده خونه بخوابه😂😂

من بخیه سزارین داشتم بخدا نمیتونستم راه برم خودم ، نوبت دکتر داشت بچم خواهر بزرگم بردش بهذاشتم برد ، بعد برگشت بهم گفت عرضه نداشتی بچتو ببری دکتر من ب کاراش رسیدگی کردم تازه ۳ روز بود عمل شده یودم
درحالیکه اون یکی خواهرم مرتب شبا نمیخوابیذ بهش شیز خشک میداد تر و خشکش میکرد اخرش میرفت سرکار گریه میکرد چطور ازتون دورشم هعییی

واقعا اینجوری حرص دراره 🤦🏻‍♀️
مامان من برعکسه نگه میداره من میخوابم😅🤦🏻‍♀️
اگ نباشه فلجم
تازه دوروزه مریضه مسموم شده با همون حالش شب بالاسر ما بود🙃🥹

سلام عزیزم خوبی؟
من بهت خیلی حق میدم دوران خیلی سختی را داره میگذرونی اما بدون این روزا میگذره منم سختی کشیدم و همش حساس بودم و هی گله میکردم و... اما الان میشینم به اون رفتاراون دوران میخندم شما الان نیاز به توجه و استراحت دارید
مواظب خودت باش و اصلا به این حرفا دقت نکن فقط و فقط خودت مهمی و بس

میدونم ناراحت میشی مامان منم این مدلیه ولی یه لحظه فک کن خدای نکرده نباشه اونوقته که این حرفا برات شیرین میشه

😅😅😅بیخیال بابا

ازش دلخور نشو به جاش ازش تشکر کن از علاقه اش اینجوری میگه تو هم پیش بقیه از کارای خودت بگو شب بیداری ها و سختی های خودت بگو

عزیزم اون که نمیدونه تو چه سختی هایی کشیدی سنشون هم بالاس همینقد کاری که کرده به نظرش زیاد و سخت بوده به دل نگیر میری خونه خودت درست میشه

🤣🤣🤣🤣🤣

سوال های مرتبط