۱۲ پاسخ

نه در حد اون خانم خوبه نه در حد کسی مثل من که همه وقتش ۲۴ ساعته با بچه اس چون اگر ۲۴ مادر با بچه باشه مادر افسرده میشه مثل خود من
اگر مادر اصلا نباشه رو بچه اثر میذاره

اما خدایی دمش‌گرم🥴

خوب اون کسی هست بچشونگه داره وبرای خودش وقت بزاره ماچی که برای خودمون حتی کارهای شخصی وقت نداریم هرجا میریم بچه هم میادمن خودم ۳تابچه بزرگ کردم ولی یه نفرنیومدیه ثانیه بچمونگه داره تایه غذابرام درست کنه همون روزاول فرداش بلندشدم شستم وپختم تاالآن که بازم همه ی کاراباخودمه وخودم ودیگه یادم رفته

اتفاقا به نظر من کارش اصلا توی این قرن عجیب نیست.مادری که برای خودش وقت بزاره میتونه مادر شادتری برای بچش باشه و وظایفشو انجام بده.منم صبح تا غروب دانشگاهم و بچم مهد هست البته یه مهد کاملا پیشرفته با همه امکانات.وقتی میام شوهرمم از سرکار میرسه بچه رو تحویل میگیره من میرم باشگاه دو ساعت بعد با هم پیاده میان دنبالم.کلی بازی می‌کنیم یا میریم دور میخوریم تا برسیم خونه.الانم که سه ماه تابستونه از اولشو اومدم خونه مامانم هستم و ۲۴ ساعته یا دراز کشیدم یا میرم بیرون دخترمم پیش مامانمه.البته اونم یه روز در میون میبرم بیرون

ن ب ایشون نه ب من که کل زندگی و وقتمو فدای پسرم کردم همه مطالعم وقتم کارام واسه اونه و من داغون شدم عصبی شدم

من ۲۴ساعته در اختیار پسرمم بعد تازه اخرشب عذاب وجدان میگیرم که امروز کم باهاش بازی کردم 😅

وای واجبه کلاس درس و.....مادربایداز۲۴ساعت باید۱۸ساعت کناربچش باشه

بعضیا انقدبی مسولیت و تنبل وخودخواهن بخدا مادرشون از خودشون نسبت به بچشون دلسوزتر و بامسولیتره دوست من بچشو کلا مادرش نگهمیداره ولی واقعا مادرش خیلی بهترازخودشه هم صبروحوصلش هم دلسوزیش دوستم انگاربچه نداره همش درحال تفریح ودورهمی هاس توخونه ام اگه شوهرش باشه اون نگه میداره یامیبره پیش مادرشوهرش بقیشم کارتون میزاره وبا بچه میرن پاساژو ...

خوب بهش گفتی توکه جنبه نداری اصلاچرانظرمیخوای بگو

خدایی مادرا چه گناهی کردن حالا که موقع استراحت شونه دوباره بچه بزرگ کنن
خوب گفتی هفته ای دو روز برا بچه وقت نمیزارین برا چی زاییدین

وقتی یه سوالی میپرسیم باید منتظر هرجوابی باشیم

انتقاد پذیری خیلی خوبه بگو حتما یه جای کارت ایراد داره که دارن تجربه هاشون رو دراختیارت میذارن خوشت نمیاد نپرس

سوال های مرتبط

مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
یه مشورت می‌خوام
به همسایه داریم که دخترش میاد خونمون پیش دخترم هم ما هم اونا شهر غریبیم و کسی رو نداریم برای همین دخترش خیلی دوس داره بیاد خونمون و تقریبا هر روز میاد دختر منم خیلی دوس داره اون بیاد خونمون
بعد هروقت میاد که چیزی باب میلش نیست و یا چیزی میگه که دخترم دوس نداره و به حرفش گوش نمیده به دخترم میگه اگه اینجوری نکنی میرم خونمون ها
بعد تا کنار در میره وقتی دخترم میبینه رفته کنار در خواسته اونو قبول میکنه و اونم برمیگرده
خیلی بابت این موضوع ناراحتم چون هم دخترمو گریه میندازه هم میترسم تو بزرگسالی دخترم برای اینکه طرف مقابلش رو از دست نده به همه خواسته های طرف تن بده

چندین بار این موضوع پیش اومد چیزی نگفتم یه روز دیگه خیلی رفت رو اعصابم در رو براش باز کردم گفتی باشه اگه میخوای بری خونتون برو، برگشت گفت نه نمیرم، گفتم پس مدام نگو میرم میرم

هرچی هم به دحترم میگم اگه گفت میرم بهش بگو برو
میگم وقتی تو میترسی بره و به حرفش گوش میدی اون یاد میگیره با این میرم میرم گفتنش کاری کنه تو بهش گوش بدی، ولش کن اگه گفت میرم بگو برو، وقتی بگی برو میفهمه برات مهم نیست دیگه اذیتت نمیکنه
ولی بازم دخترم گوش نمیده بهم، شایدم متوجه حرفم نمیشه
به نظرتون چیکار کنم؟؟