۱۰ پاسخ

سلام عزیزم‌
چقدر خوشحالم که این بار سعی کردی قوی حرف بزنی و اجازه ی هر حرف اضافی رو از دیگران گرفتی
امیدوارم بتونی همیشه همینطور محکم رفتار کنی بعدش میبینی چقدر زندگیت قشنگتر و جذاب ترشده

همش بر میگرده به فرهنگ مسخره و الکی مون
دوستم آمریکاس،میگه کلا بعد یکسال شیر مادر قطع میشه و شیر خشک میدن،بچه ش انگار چوب خشک بود .
حالا ما باشیم باید دو سال و دوماه بدیم وگرنه مادر ناکافی و بدیم.
ول کن توروخدا
الان شیر تو چه فایده ای داره براش

طبیعیه چون تو مادری منم همین حسو داشتم ولی وقتی ببینی بچت راحت شده غذا خوب میخوره یادت میره

پس ماهایی که شیر داشتیم و نشد به بچه هامون شیر بدیم چی؟ شیرمون میرفت بیرون وبچمون شیرخشک میخورد

عادیع دلت تنگ میشه
ولی خب خداتو شکر کن غذاشو میخوره

چرا بگیم زود آخه؟ اصلا زود نیس. بچه ای ک کامل غذاشو میخوره و میتونه شیر پاستوریزه بخوره دیگه باید کم کم از شیر گرفته بشه دیگه. وقتی از شیر گرفتیش دیگه سینه نبر سمتش‌. بچه بیشتر گمراه میشه و اگه دوباره بخوره، دفعه ی دوم از شیر گرفتن برات سخت تر میشه. ۱سال و نیم برای شیر خوردن کافیه عزیزم. منم میخوام بعد از واکسن ۱۸ ماهگیش از شیر بگیرمش

عزیزم این مرحله رو همه باید بگذرونن ،،اصلا ناراحت نباش

همه ی مادرا همینن و سختشونه.مرحله ی سختیه.منم گریه میکردم🤣🤣مجبوریم دیگه.میگذره

خب طبیعیه احساست عزیزم کم کم اوکی میشی نگران نباش

خودتو ناراحت نكن اول و اخر بايد از شير ميگرفتيش

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
براتون پیش اومده بچتون رو دعوا کنید؟ بچه من خیلی اذیتم میکنه گاهی دعواش میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم، از یه طرفی تز این رفتارش ناراحتم ک خیلی به باباش وابسته اس اصلا منو دوس نداره انگار ازم متنفره با اینکه باباش هم گاهی دعواش میکنه،باباش خونه بودنی من بیشتر اذیت میشم هی میچسبه بهش باباشم هی سر من غر میزنه،مثلا از خواب بیدار میشه نمیاد سمت من با گریه میره پشت در گریه میکنه باباشو میخواد بهش میگم شب میاد همینجوری بهونه میگیره،باباش بره بیرون چنان گریه میکنه ولی من صدبارم جلو چشمش برم مهم نیست براش،باباش از بیرون میاد میدوعه بغلش ولی من برم بیام اصلا نگاهم نمیکنه میدونم بچه اس ولی واقعا دلم از این کارش میگیره چرا نباید بچم منو دوس داشته باشه😔حتی نوزاد هم بود بغلش باباش آروم میشد بغل من نه😒نصف شبم تو خواب گریه میکنه با انگشت باباشو نشون میده ک بره بغلش،این همه زحمتشو میکشم قربون صدقه اش میرم ولی انگار نه انگار،حتی میگم بیا بازی کنیم دوس نداره😒اگه باباش سرکار نمیرفت این اصلا سمت من نمیومد، بهم حق بدین حق دارم ناراحت باشم،از الان این همه وابسته اس فردا روز ک بزرگ بشه باباش با خودش ببره فوتبال دیگه کلا منو یادش میره😔آخه باباش مربیه هی میگه بزرگ بشه هر روز با خودم میبرمش،از طرفی دوس ندارم مدام پیش باباش باشه چون اصلا دوس ندارم اخلاقش مثل اون بشه
مامان ماهلین مامان ماهلین هفته بیست‌وچهارم بارداری