۷ پاسخ

یکی میخاد اینارو تو گوش شوهر من کنه از بس حرصم داد مردم

خواهررر من چی بگم پس هنوز سرویس چوبشم سفازش ندادممم از دست این شوهرمممم وای خدا

ای عزیزم انشالله بعدیش و عکس بگیر🤲🏽🥹

چندکیلو بود نینی؟

نگران نباش عزیزم برات از این شکم مصنوعیا میزارن شبیه شکم بارداریه

عزیزم نی نی دستگاه نرفت که؟

منم کیسه ابم سوراخ شد
اما از ۳۲ هفته ساکمو بسته بودم هفته ۳۵ ام زاییدم.من از قبلش مشکل عقونت داشتم برا همین مدونستم زودزایمان میکنم و زود اماده بودم

سوال های مرتبط

مامان علی 💙 مامان علی 💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من
زایمان من سزارین بود و دکترم تاریخ ۲۳شهریور رو برام تعیین کرده بود
یکشنبه ۱۸ شهریور آخرین ویزیتم بود البته نامع سزارین رو از قبل گرفته بودم
دیگه رفتم مطب دکتر تا آخرین ویزیت رو انجام بدم دکترم گفت که ساعت ۱۰ جمعه بیست و سوم شهریور بیمارستان باشم خودشم ساعت دوازده میاد ولی احیانا اگر علایم زایمانم زودتر اومد برم بیمارستان
من تقریباً ۱۰ شب از مطب دکتر رسیدم خونه و بعد از خوردن شام و .. سرویس بهداشتی رفتم دیدم که یه لک کوچیک صورتی کم رنگ روی لباس زیرمه از سرویس اومدم بیرون به مامانم و بقیه خانواده گفتم پاشیم بریم بیمارستان
مامانم به دکتر پیام زنگ زد و شرح حال داد و ایشون گفتن که برو بیمارستان
دیگه یه حموم هول هولی کردم و با بند و یساط رفتیم بیمارستان
رفتیم بلوک زایمان بیمارستان گاندی که فقط همسر رو راه میدادن ازم nst گرفتن معاینه کردن و گفتن که دهانه رحمت باز نشده ولی انقباض داری و به دکترم زنگ زدن دکترم گفت که بستری بشم تا فردا صبح بیان برای عمل
ولی نمیدونم چرا من و همسرم یه مقدار دودل شدیم وفکر کردیم که مشکلی پیش نمیاد و گفتیم با رضایت شخصی برمیگردیم خونه خلاصه با اینکه لباسمم عوض کرده بودم برگشتیم خونه تا فردا ۷صبح که بیام بیمارستان
خلاصه تا خود صبح خوابم نبرد تازه خوابم برده بود که توی خواب ساعت پنج و نیم صبح کیسه آبم پاره شد همه رو از خواب بیدار کردم با اون وضعیت آرایش کردم و رفتیم به سمت بیمارستان و همزمان با پاره شدن کیسه آبم دردهامم شروع شد دوباره رفتم بلوک زایمان nst وصل کردن معاینه کردن با اینکه من سزارین بودم از ساعت 5تا 10صبح درد کشیدم تا دکترم اومد 🥴
دیگه خیلی طولانی شد بقیه اش رو توی تاپیک بعد مینویسم 🌼
مامان محمد حسین مامان محمد حسین ۴ ماهگی
به یادگار بمانه از اولین تجربه زایمانم🙃
سلام به همه مامانایی که چشم به راهی دارن ‌🤩

پارت اول
صبح روز شنبه حدود ساعت ۵ دردام شروع شد قبلش تو خواب یکی دوبار از درد پاشدم ولی انقدر خوابم میومد بهش بی اهمیت بودم ولی دیگه برا نماز که پاشدم دیگه نتونستم بخوابم چون قبلش درد نداشتم گفتم حتما دردای کاذبه با تنفس ردش میکردم دیدم خیلی دردام زود به زود انگار میگیره گفتم بزار زمان بگیرم دیدم تقریبا شش دقیقه یبار انقباض شروع میشه دیگه به حدی بود که نمی تونستم دراز بکشم میرفتم سر توالت فرنگی میشستم حدود ساعت شش و نیم هفت به دکترم پیام دادم گفت برو بیمارستان من به خانم فلانی میگم بیاد من خودم سفر کاری بودم ساعت نه می تونم خودمو برسونم
به خودم گفتم خب اگه احتمال زایمان باشه دیگه تا نه که نمیزام و بزار دردام رو تا جایی که میشه تو خونه تحمل کنم که دکترم هم برسه
از طرفی هم می دونستم که از ۳۸ هفته به بعد اگه درد با خونریزی یا پاره شدن کیسه اب یا کم شدن حرکت بچه باشه باید بریم بیمارستان وگرنه درد کاذبه خب من اون سه تا علائم رو نداشتم
خلاصه به جایی رسیدم که دیدم چند دقیقه ای که توالت فرنگی بودم سه تا انقباض شدید گرفتم و دیگه نتونستم تحمل کنم به همسرم گفتم پاشو بریم بیمارستان اومدم لباس بپوشم دیدم یکم خونی شده بودم دوباره دردم گرفت رو دوزانوم نشستم زمین و دستمام رو گذاشتم رو صندلی و خم شدم و نفس کشیدم که رد شه چند ثانیه بعد کیسه آبم پاره شد دیگه همسرم زودی کمکم کرد و سوار ماشینم کرد که بریم بیمارستان
یعنی این زمانی که از خونه تا برسیم بیمارستان یه قرن طول کشید انگار
راستی اینم بگم که کیسه ابم که پاره شد دردام بهتر شد
مامان ویهان مامان ویهان ۳ ماهگی
تجربه زایمان(پارت2)
فک کردم خونریزی افتادم اما همین که کف حمام یه مایع بی رنگ و لزج دیدم فهمیدم کیسه آبم پاره شده که یه رگه های خونی هم توی آب معلوم بود، راستش هول کرده بودم و فک نمیکردم این جریان رو توی خونه تجربه کنم، فک میکردم به درد میفتم و با روش هایی که یاد گرفتم سعی میکنم خودمو به فول برسونم بعد برم بیمارستان ولی حالا در حالیکه یه ذره هم درد نداشتم کیسه آبم توی خونه پاره شده بود، ما طبقه پایین مامانم اینا زندگی می‌کنیم وقتی به همسرم زنگ زدم گفتم کیسه آبم پاره شده قشنگ صدام می لرزید از استرس و بغض، اونم گفت توی راهه داره میاد خونه، از اونطرف هم زنگ زده بود به مامانم که بیاد پایین پیشم چون میدونه من در حال مرگم باشم به مامانم استرس نمیدم، قبلا یه جا خونده بودم از زمان پارگی کیسه آب تا مراجعه به بیمارستان اونقدر وقت هست که دوش بگیری و وسایلتو برداری پس تا بیان یه دوش سریع گرفتم، از قبل همه وسایل مورد نیاز بیمارستان رو که باید دقیقه آخر برمی‌داشتم رو توی یه کاغذ لیست کرده بودم و روی در یخچال چسبونده بودم، همسرم که اومد تا من لباس بپوشم اونم طبق لیست با کمک مامانم همه چیو آماده کردن و راهی شدیم...